در هزاره سوم و چهارم پيش از ميلاد بعضي از اقوام مهاجر با تصرف سرزمين بين النهرين (ميان دو رود) در كوه هاي زاگرس اسكان يافتند . نام اين اقوام به استناد كتيبه هاي بابلي ، آشوري ، ايلامي و در آثار بر جاي مانده از سارگن- پادشاه مقتدر آكد (2030 – 2048 ق . م) – "لولوبي" ،"مانايي"، "كاسي" ، "گوتي" ، " نايدي" ،" آمادا " و"پارسوا" ذكر شده است . تاريخ نگاران ، در آريايي بودن لولوبي ها و مانايي ها ترديد دارند ؛ اما شواهد تاريخي حاكي از آن است كه كاسي ها در سال 1600 قبل از ميلاد در لرستان كنوني مي زيسته اند و محدوده حكومتي آن ها از شمال و خاور لرستان تا اطراف همدان توسعه داشته است . اين قوم ، در هزاره دوم پيش از ميلاد به قصد تصرف بابل دراين شهر نفوذ كردند و بعد از شكست اول از حمورابي (حاكم بابل) ، بالاخره توانستند در بابل مستقر شده و دومين سلسله شاهان آن جا را تأسيس كنند . با انقراض اين سلسله نوپا (در هزاره دوم پيش از ميلاد) توسط دولت مقتدر عيلام ، كاسي ها به سمت زاگرس عقب نشيني كردند و خراج گزار ايلام شدند . تا قبل از تسلط اسكندر مقدوني بر اين ناحيه ، اين قوم مانند سدي در برابر توسعه طلبي آشوري ها ، در مناطق خاوري مقاومت مي كردند . بعد از مدتي ، قدرت اين قوم كوه نشين به حدي رسيد كه شاهان سلسله هخامنشي هنگامي كه از مسير فارس به شوش يا از مسير بابل به اكباتان مي گذشتند ، هديه هايي براي ايلات كوهستاني بين راه مي فرستادند تا مسير عبور آن ها را امن نگاه دارند . در دوره ساسانيان ، پشتكوه و پيشكوه را خاندان معروف هرمزان اداره مي كردند . هرمزان ، آخرين فرمانرواي اين خاندان بود كه با سپاهيان مسلمان در سال 16 هـ . ق به اسارت درآمد . مسلمانان پس از فتح " حلوان " ، نواحي شمالي لرستان را گرفتند و چند سال بعد در سال 21 هـ . ق، توانستند نهاوند و قسمت جنوبي لرستان را نيز ضميمه محدوده حكومت خود كنند . سال بعد هنگامي كه عمر مناطق تصرف شده را بين لشگريان كوفه و بصره تقسيم مي كرد ، لرستان ضميمه كوفه شده و از آن پس جزو ايالت جبال (عراق عجم) به حساب مي آمد و تا ميانه سده چهارم هجري قمري ، حكم ران اين منطقه از بغداد يا كوفه تعيين مي شد . در همين قرن ، حسنويه كرد اين منطقه را به تصرف خود درآورد و خاندان او تا سال 500 هـ . ق بر لرستان تسلط داشتند . همزمان با استيلاي قوم مغول بر ايران ، لرستان به دو قسمت لر بزرگ و لر كوچك تقسيم شد . هر يك از اين دو قسمت از پيش از استيلاي مغول تا مدت زماني پس از انقراض ايلخانان ، امراي نيمه مستقل داشتند . اتابكان لر بزرگ از كردان شام بودند كه در اواسط قرن ششم هجري از راه آذربايجان رهسپار ايران شدند و در محدوده اشتران كوه و جلگه هاي شمالي آن سكونت كردند . آن ها تا نيمه اول قرن نهم هجري (500 – 827 هـ . ق) حكومت كردند و ايذج (مال امير) را- كه خرابه هاي زيادي از آن باقي مانده- پايتخت خود قرار دادند . سلسله اتابكان با كشته شدن غياث الدين كاووس (آخرين اتابك) به دست سلطان ابراهيم منقرض شد . اما اتابكان لركوچك (580 – 1006 هـ. ق) با اين كه چندين امير معتبر داشتند و حكومتشان نيز طولاني تر بود ، هيچ وقت اهميت و اعتبار لر بزرگ را پيدا نكردند . آن ها موقعيتشان را تا زمان صفويه حفظ كردند و حتي قلمرو حكومت خود را تا باختر كوه هاي پشتكوه توسعه دادند . در سال 1006 ه . ق با كشته شدن شاهوري - آخرين فرد اين سلسله - به فرمان شاه عباس اول ، اين سلسله نيز برافتاد و حكومت لرستان به حسين نامي محول شد . خاندان اين والي تا اوايل روي كار آمدن سلسله قاجار ، بر لرستان حكومت كردند و حكومت پشتكوه را نيز زماني حكام بروجرد و زماني حكام شوشتر به عهده داشتند .
استان كردستان با مساحت 28 هزار كيلومتر مربع كه 7/1 درصد سطح كشور و رتبه شانزدهم در بين استان هاي كشور را دارا مي باشد ، در غرب ايران و از شمال به استان هاي آذربايجان غربي و زنجان ، از جنوب به استان كرمانشاه ، از شرق به استان هاي همدان و زنجان و از شرق به كشور عراق محدود است .
استان داراي 9 شهرستان ، 23 شهر ، 26 بخش و 83 دهستان مي باشد . بانه – بيجار – سقز – سنندج – ديواندره – كامياران – قروه – مريوان و سروآباد از مهمترين شهرهاي استان مي باشند
آغوز نون، پشتِ زيك، پيسن گُندلهِ، رشته به رشته، شكر قرمز، شربت بهار نارنج، آلبالو، انار، بادمجان ترشي، سير ترشي، هفت بيجار، ترشي يارسي، مرباي پرتقال، صنايع چوبي، حصير، گليم، جاجيم، جوراب بافي، موج بافي، پارچه(چوغا، باشلق، وازشمد)، نمد، سفال، انار جنگلي، برنج، ماهي، ازگيل، گل كاسني، كلوچه.
امامعلي حبيبي:
برنده اولين مدال طلاي المپيك ورزش ايران
امامعلي حبيبي در سال 1310 خورشيدي در روستاي درزي كلا، از توابع شهرستان بابل در مازندران زاده شد. از دوران نوجواني به كشتي گيري( كه تقريبا در تمام روستاهاي گيلان و مازندران سنتي ماندگار از دوران كهن مي باشد) علاقه داشته و هميشه آماده پيكار بود، در جواني ضمن كار در شهرداري قائم شهر(شاهي) اوقات فراغت را با پشتكار به تمرين كشتي مي پرداخت. بعداً به تهران آمده و زير نظر مربي نامدار كشتي ايران حبيب الله بلورچي به طور جدي به تمريناتش ادامه داد. جسارت و سرعت عمل در ميدان از ويژگيهاي كشتي حبيبي بود.
تا سال 1956 ايران هرگز در هيچ رشته اي برنده مدال طلاي المپيك نشده بود،حبيبي با كسب مدال طلا در المپيك 1956 ملبورن اين طلسم را شكست، و از آن پس همه (مردم و مطبوعات) وي را ببر مازندران مي ناميدند. در المپيك ملبورن دومين طلاي ايران نيز نصيب جهان پهلوان تختي گرديد. در مسابقات جهاني سالهاي 1959 و 1962 نيز حبيبي موفق به كسب مدال طلا گرديد. در مسابقات جهاني 1961 در يوكوهاماي ژاپن بود كه ايران براي اولين بار به مقام قهرماني جهان در رشته كشتي آزاد دست يافت. پس از كسب اولين طلاي المپيك براي ايران در ملبورن، شاهكار ديگر حبيبي در مسابقات جهاني سال 1959 بوقوع پيوست.
استاد حبيب الله بديعي
استاد حبيب الله بديعي موسيقيدان برجسته ايراني، آهنگساز و ويلونيست، فرزند على محمد، به تاريخ 4 فروردين 1312در سرزمين اسپهبدان، استان هنرپرور مازندران در شهر سوادكوه در خانواده اي هنر دوست به دنيا آمد. پدر وي از خرده مالكان منطقه بوده و دوتار مي نواخت. دوساله بود كه خانواده اش به ساري نقل مكان كرد. كشش و علاقه وي به موسيقي از دوران خردسالي همگان را شگفت زده كرده بود. بديعى دو سال اول ابتدايى را در سارى گذراند، و پس از آن به تهران رفته و در مدرسه پانزده بهمن تحصيلات خود را پى گيرى كرد. پس از پايان تحصيلات متوسطه، در رشته زمين شناسي دانشگاه تهران ادامه تحصيل داده و موفق به اخذ ليسانس ميگردد. از سال 1326 نزد دكتر لطف الله مفخم پايان ( به مدت سه سال ) و استاد صبا (به مدت دو سال) آموزش و يلون مي بيند و يك سال هم نزد چينگوزيان از ارامنه قفقاز به آموزش موسيقي كلاسيك مي پردازد. حبيب الله بديعى در نواختن دستگاه ها و گوشه هاى آواز، قدرت و توانايى قابل ملاحظه اى داشته و در آهنگسازى ونوازندگى داراى سبك خاصى بود. كه هر يك از آثار وي از شيوايى و لطافت كم نظيرى برخوردار است. بديعي از سال 1329به عنوان تكنواز با بر نامه موسيقى ارتش همكارى كرد. و سال بعد بود كه كه رسماً وارد اركستر ابراهيم منصورى شد.
سال 1343 به عضويت شوراي موسيقي راديو انتخاب شد، از سال 1346 تا 1351 رياست اداره موسيقي راديو را به عهده داشت. سال 1458 به عضويت شوراي واحد موسيقي درآمد كه به غير از او مرتضى حنانه، على تجويدى و حسينعلى ملاح هم در آن عضو بودند. بديعي رهبري اركسترهاي 2, 4 و 6 و اركستر باربد و نكيسا را هم به عهده داشت. بديعي در سال 1371 بر اثر بيماري قلبي درگذشت و در جوار امامزاده طاهر كرج به خاك سپرده شد.