مساحت: ۱۲۲۳۶كيلومتر مربع جمعيت: ۴۵۹۰۸ مسافت از مركز استان: ۱۵۵ كد تلفن: ۰۳۷۲۵۲۲ فريدون شهر، مركز شهرستان فريدون شهر، با پهنه اي حدود 3 كيلومتر مربع، در باختر استان اصفهان، در 32 درجه و 56 دقيقه و 15 ثانيه پهناي شمالي و 50 درجه و 7 دقيقه و 15 ثانيه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ و بلندي 2 هزار و 530 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان فريدن و استان لرستان، از خاور به شهرستان فريدن، از باختر به لرستان و از جنوب به استان چهار محال و بختياري محدود مي باشد. شهر فريدون شهر را از شمال كوه برآفتاب، از باختر آبادي دربند، از خاور روستاي خليل آباد ( شاه بلاغ ) و از جنوب آبادي برآسياب در برگرفته اند. شهرستان فريدون شهر كه در غربي ترين نقطه استان اصفهان قرار دارد با استان لرستان و استان چهارمحال وبختياري هم مرز است. از اين رو گذرگاهي براي عشاير اين دو منطقه محسوب مي شود. عشاير منطقه صنايع دستي زيبا و متنوعي توليد مي كنند كه بيش تر محلي بوده و جنبه خود مصرفي دارد. مهم ترين صنايع دستي اين شهرستان قالي بافي مي باشد. علاوه بر آن گليم، شال و جوراب هاي پشمي نيز از هنرهاي دستي توليدي منطقه به شمار مي رود. قالي بافي در اين شهرستان از اهميت و ارزش بالايي برخوردار است و سهم مهمي در اقتصاد خانواده ها و كل منطقه دارد. بيش تر مردم منطقه به ويژه زنان و دختران اين شهرستان در كارگاه هاي خانگي به قالي بافي اشتغال دارند. بيش تر جنگل هاي طبيعي استان اصفهان در شهرستان هاي فريدون شهر و سميرم پراكنده شدهاند و جلوه هاي زيبايي به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهاي باستاني در روستاي قهستان و آرامگاه هاي بزرگان ديني از جاذبه هاي تاريخي منطقه به شمار مي آيند. فرآورده هاي كشاورزي اين شهرستان سيب زميني، گندم ، جو، و ميوه است و فرآورده هاي دامي آن، گوشت، پوست و پشم است كه به شهر اصفهان صادر مي شود. بيش تر جنگل هاي طبيعي استان اصفهان در شهرستان هاي فريدون شهر و سميرم پراكنده شده اند و جلوه هاي زيبايي به اين مناطق بخشيده اند. سنگ گورهاي باستاني در روستاي قهستان و آرامگاه هاي بزرگان ديني از جاذبه هاي تاريخي منطقه به شمار مي آيند. موقيعت جغرافيايي ويژگيهاي طبيعي ويژگيهاي انساني ويژگيهاي اقتصادي
شهرستان فريدونشهر يكي از ۲۱شهرستان دراستان اصفهان ايران است. شهرستان فريدونشهر داراي يك بخش به نام بخش مركزي و ۵ دهستان است. دو شهر تابعه اين شهرستان عبارتاند از فريدونشهر و برفانبار.
اين شهرستان با مساحت ۱/۲۲۳۶كيلومترمربع، درميان استانهاي لرستان و چهارمحال وبختياري واقع شده است. فاصله آن تا اصفهان۱۵۵كيلومتر است.
فريدونشهر منطقه اي است كوهستاني و ارتفاعات آن عبارتانداز : قله شاهون و كوه كلوسه و كوه كمران. كوهستانيترين منطقه شهرستان ناحيه پشتكوه موگويي است و بعد ناحيه چناررود ميباشد. آب وهواي فريدونشهر معتدل كوهستاني است. پراكندگي باران و برف درطول سال دست كم ۸ماه و ذخيره برف آنها تاشروع بارندگي سال ديگر ادامه مييابد. رودخانه ها اغلب دربستري عميق جريان يافته است كه آب آنها به هدر ميرود و معمولاً به مصرف كشاورزي نميرسد. پوشش گياهي اين ناحيه از استپ و چمنزارهاي كوهستاني است.
درمدارك تاريخي و جغرافيايي، اين ناحيه به نامپرنيكان معروف است كه شامل فريدن و فريدونشهر ميشود و در مزرعه قهستان سنگ قيرهاي باستاني وجود دارد.
جمعيت اين شهرستان بالغ بر ۴۵۹۰۸نفر ميباشد.
اين منطقه مركز ييلاق عشاير چهارلنگ بختياري است.
چهار گروه، بختياري، گرجي، ترك و ارمني از تيرههاي معروف اين ناحيه ميباشند و هرگروه به زبان قومي مخصوص به خود تكلم ميكنند.
فريدونشهر حدود ۳۰۰سال پيش مركز سكونت گرجيهايي شده است كه در زمان صفويان به اين نواحي كوچانده شده بودند و امروزه بزرگترين شهر گرجي نشين ايران به شمار ميرود.
شهر فريدونشهر با پهنهاي حدود پنج كيلومتر مربع در باختر استان اصفهان در ۳۲درجه و ۵۶دقيقه و ۱۵ثانيه پهناي شمالي و ۵۰درجه و۷دقيقه و ۱۵ثانيه درازاي خاوري نسبت به نيمروز گرينويچ قرار دارد.
فريدونشهر منطقهاي است كوهستاني كه بين دو رشته كوه از رشته كوههاي زاگرس درست در محلي از قسمت اعظم راههاي منطقه بختياري به آن ميپيوندد قرار گرفته و از ديرباز مركز خريد و فروش عشاير ايلهاي بختياري بوده است. منطقهاي بسيار خوش آب و هواست به طوري كه بسياري از كارمندان شركت نفت درمنطقه خوزستان مدت ۵ماه از بهار و تابستان را در اين منطقه ميگذرانند و بعضي از آنها ساختمانهايي نيز احداث كردهاند. زمستانهاي پربرف و تابستانهاي دل انگيز دارد. اكثريت جمعيت آن گرجيتبار است و حدود صد در صداز گرجيتبارها به زبان گرجي تكلم ميكنند.
فريدونشهر داراي شهرداري و بخشداري، پاسگاه ژاندامري، اداره جنگل باني و كشاورزي، آمار، بانكهاي صادرات، ملي، كشاورزي، پست و تلگراف و تلفن و اززمانهاي خيلي پيش به علت موقعيت جغرافيايي داراي شيكه بي سيم و مراكزارتباطي ديگر بودهاست. موقعيت جغرافيايي و شرايط طبيعي فريدونشهر ايجاب ميكند كه بيشتر كارها در اين منطقه به صورت دسته جمعي انجام گيرد و جنبه تعاون داشته باشد زيرا مدت ۵ماه از سال بيشتر منطقه از برف پوشيده شدهاست و تا چند سال پيش خود فريدونشهر نيز مدت ۳تا ۴ماه بر اثر بارندگي ارتباطش با ساير نقاط قطع ميشد. بر اثر گذشته زمان از تعددكارهاي تعاوني كاسته ميشود و اين گونه كارها تغيير شكل و فرم داده جنبه انفرادي به خود ميگيرد.
درزندگي اقتصادي فريدونشهر، سه نوع فعاليت عمده را ميتوان تشخيص داد:
كشاورزي، دامداري، صعنت و خدمات. ۸۰ درصد از اهالي به كشاورزي و دامداري اشتغال دارند. متاسفانه درسالهاي اخير اين آمار كاهش يافته است، زيرا به علل خاصي به شهرستانهاي ديگر مهاجرت نمودهاند. محصولات مهم، عبارتند ازسيب زميني وغلات، فراوردههاي دامي گوشت، پوست و پشم كه به اصفهان صادرميشود. صنايع دستي آن قاليبافي است.
گرجيهاي فريدن به دو شعبه شمالي و جنوبي تقسيم شدند شعبه شمالي به سوي دشت و شعبه جنوبي به سوي كوهستان رفتند دسته اول محل سكونت خود را تورلي و دسته دوم سرزمين خود را به ياد ناحيهاي معروف در گرجستان مارتقپي ناميدند.
گُلپايـِگان شهري در استان اصفهان ايران است. شهر گلپايگان مركز بخش مركزي شهرستان گلپايگان است. گلپايگان، يكي از شهرستانهاي استان اصفهان مي باشد كه از شمال به شهرستان محلات و خمين، از جنوب به شهرستان خوانسار، از شرق به ميمه و از غرب به شهرستان اليگودرز محدود مي باشد. بر اساس آنچه كه از متون تاريخي مانند نزهت القلوب نوشته حمد ا... مستوفي بر مي آيد: گلپايگان 5225 سال بعد از هبوط آدم توسط هماي چهر آزاد، دختر بهمن كياني (بهمن دراز دست) پوراسفنديار رويين تن، كه به تخت پادشاهي جلوس كرده بود ساخته شد و از ابتدا اين شهر را به نام خود چهرآزادگان و يا گلبادگان ناميد.(حمدالله مستوفي، 1366، ص75) بر اساس شواهد باستان شناسي و بررسي ها انجام گرفته بر روي سنگ نبشته هاي تاريخي، سابقه سكونت انسان اوليه در دشت گلپايگان به حدود هفت هزار سال قبل مي رسد ولي شروع مدنيت را مي بايست هم زمان با اواسط حكومت سلسله هخامنشي دانست كه كاربري اين شهر به عنوان يك پادگان بزرگ تغيير يافت و حتي گروهي را اعتقاد بر اين است نام اوليه اين شهر گردپاذگان بوده است.(برهان قاطع،1361، ذيل گلپايگان)، گروهي ديگر نام اصلي آن راگَرپادگان به معني كوهپايه ميدانند. «گَر» در زبان پارسي ميانه به معناي كوه است. (گريوه و گريبان هم از همين ريشه هستند). به هرحال پس از حمله اعراب مسلمان گروهي از آنان در اطراف اين شهر ساكن شده و نام آن را معرب گردانيده ،جرفادقان ناميدند. در دوران بعد از اسلام علي الخصوص در دوران عباسيان گلپايگان از مناطق معتبر و آباد كشور بوده است، ولي اوج شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت سلجوقيان به خصوص محمد بن ملكشاه سلجوقي بوده كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مناره و بازار و مسجد جامع را از خود باقي گذاشته است. از آن پس به دنبال آشوب هاي اسماعيليه و فتنه مغول و يورشهاي تيمور اين شهر از اعتبار و رونق ساقط گشت و تنها در زمان اوزون حسن بود كه مجددا نامي از آن بر سر راه تجاري همدان به اصفهان به ميان مي آيد. آخرين دوران طلايي آن كه آثار و ابنيه تاريخي موجود، مبين رونق شهردر آنزمان مي باشد، مقارن با دوران حكومت شاه عباس كبير و امارت امامقليخان سردار بزرگ صفوي در گلپايگان مي باشد. با شروع فتنه افغان گلپايگان كه مقر فرماندهي عليمردان خان بختياري و محل تجمع نيروهاي كمكي به اصفهان بود به شدت از طرف محمود افغان مورد انتقام جويي واقع گشت و نه تنها اكثر اهالي آن از دم تيغ گذشتند بلكه اغلب آثار و ابنيه و تاسيسات كشاورزي و قنوات آن هم تخريب گشت و ديگر هرگز اين شهر به اعتباري كه در گذشته داشت، دست نيافت. شهري كه بنا به گفته ظل السلطان زماني از حدود 200 الي 300 هزار نفر جمعيت برخوردار بود، هرچند كه به اين اظهار نظر بايد با ديده ترديد نگريست، در زمان حكمراني ظل السلطان به زحمت حدود 15 هزار نفر جمعيت ساكن را در خود جاي داده بود و نماي شهر به ويرانهاي بزرگ مي ماند. (اشراقي، 1383، ص157 به نقل از تاريخ مسعودي نوشته ظلالسلطان) گلپايگان از طرف شمال به محلات و كمره (خمين) و از طرف مغرب به كوه هاي بختياري و اليگودرز و از طرف جنوب به خوانسار و كوههاي بختياري و از طرف مشرق به كوه شيخ احمد و كوه صالح محدود است. ارتفاع آن از سطح دريا 1818 متر است. (مبناي ارتفاع سطح متوسط آب خليج فارس در منطقه فاو كه مبناي مسطحات اروپائي مي باشد.) گلپايگان از مناطق نيمه صحرايي است و به علت نزديكي به كوير مركزي بارندگي آن كم و داراي زمستان هاي گرم مي باشد و هوايش متغير است. دشت گلپايگان، وسيع و آب آن از رودخانه و قنات و چشمه و منابع آب هاي زيرزميني تامين مي گردد. بناي مناره آجري سلجوقي در زمره بلندترين مناره هاي قرن پنجم هجري قمري كه داراي دو در است و در درون آن پلكاني تعبيه شده است. قسمت هاي پايين و بالاي مناره مرمت گرديده و داراي كتيبه آجري است كه اين كتيبه به خط كوفي نوشته شده و فاقد تاريخ مي باشد و متن كتيبه آن از آ يات كلام الله مجيد است.اين مناره با قدمتي حدود 900سال در برابر عوامل طبيعي (زلزله، باد، باران، سرما و گرما) سرفراز برجاي مانده است و از جمله بلندترين مناره هاي ايران مي باشد. دو راه پله دارد كه بصورت دوراني با 64پله به بالاي مناره مي توان صعود كرد. اين مناره از زمان سلجوقيان مي باشد كه ساختمان آن را احتمالا با ساختمان مسجد جامع و بازار چهارسوق همزمان مي دانند. تا حدود چهل سال قبل، اطراف آن خرابه و چاله چوله بود كه مردم گاهي از آنجا خاك مي بردند و قطعه هاي ظروف سفالين شكسته نيز ديده مي شد و آن محل را چاله هاي پامناره مي گفتند. جاي خندقي هم بود كه يك قسمت آن را براي زمين ورزش صاف كرده بودند ولي اكنون فقط چند متري اطراف مناره را حصار نموده اند. گفته مي شود اين مناره براي راهنمايي كاروانيان بوده و بالاي آن چراغ نصب مي كرده اند و در جنوبي چهارسوق از جلوي مناره شروع مي شده است. فعلا خيابان، گودتر از سطح پاي مناره و بازار چهارسوق است. دوشير قبلا در محل پاشيرا نزديك مقبره باباعبدالله در كنار جاده قافله و ابتداي كوچه حكومتي بودند. ميدان پاشيرا نسبتا وسيع و دكه بازي و ورزش بچه هاي محل بود و براين شيرها كه وسيله سرگرمي بچه ها بود سوار مي شد ند وبازي مي كردند.بعد از خيابان كشي چون خيابان چند متري از جاده قافله فاصله پيدا كرد و زمين هاي اطراف پاشيرا را با قسمتي از جاده قديم به مالكين آن حدود دادند و ميدان پاشيرا را هم گودبرداري نمودند كه رختشوي خانه بسازند. شير هاي سنگي رابا تخته و گرده چوب و غلطك كه بوسيله دو گاو نر كشيده مي شد، تك تك به پاي مناره منتقل كردند. شيرهاي سنگي امروز در زير سايه مناره سلجوقي محبوس اند. بناي سيداسادات كه مربوط به دوران قرن هشتم هجري است، داراي ايوان و غرفه هاي دو طبقه و گلدسته و گنبدي به بلندي 9 متر است. تزئينات سمت شمال شرقي و جنوب شرقي اين بقعه از نظر ظرافت كار شايان توجه مي باشد. درسال1354 شمسي يك خيابان جديد كنار اين امامزاده و ساختمان مسجد جامع احداث گرديده است. بنا به نوشته اشعاري كه برروي سنگ حك شده است و سنگ مزبور در طرف راست در ورودي بقعه مي باشد، سه تن از فرزندان حضرت امام موسي كاظم (ع) به نام هاي : امامزاده اسحاق،امامزاده منصور و امامزاده رضا در آنجا مدفون اند. قبر ديگري به نام امامزاده يحيي فرزند حضرت امام علي النقي (ع) مي باشد.اين بقعه مباركه در زمان سلطنت فتحعلي شاه قاجار توسط مردي محتشم به نام حاج ميرزا مهدي خان تعمير و مرمت گرديده است. بناي جامع گلپايگان از مساجد مهم تاريخي دوران سلجوقي است. اين مسجد داراي صحن و شبستان وسيع و گنبد بزرگ آجري مي باشد و متعلق به زمان محمد بن ملكشاه سلجوقي و از حيث نكات فني و ساختماني داراي امتيازات فراواني مي باشد. ازخصوصيات مسجد و گنبد آن دارا بودن كتيبه هاي آجري متعدد و تزئينات فراوان دوره سلجوقي است. در متن كوفي گنبد، نام محمد بن ملك شاه خوانده مي شود و اطراف محراب بزرگ زير گنبد در متن كتيبه اي نام باني آن بناي عظيم را، ابونصربن محمد بن ابراهيم آورده اند. همچنين بربدنه هاي مختلف شبستان نام بزرگان دين و جملات مذهبي را به خط كوفي آجري نوشته اند. در زمان فتحعلي شاه قاجار شبستان هاي ساده طرفين گنبد و بناهاي شرقي و غربي مسجد را احداث نموده و بر ساختمان هاي گنبد عهد سلجوقي افزوده ا ند. ساختمان گنبد عهد سلجوقي متعلق به اوايل قرن ششم هجري قمري است. بناي بقعه هفده تن از ابنيه قرن 11 هجري قمري است.درزمان شاه عباس اول صفوي كه بر طبق كتيبه سر در آن در سال 1032 هجري قمري ساخته شده است. بر روي بناي هشت گوش بقعه گنبد، كاشي كاري باشكوهي قرار گرفته است كه از لحاظ ساختماني و تزئين كاشيكاري بسيار جالب و زيباست. كتيبه منظوم ا رسي مفصلي در توصيف شاه عباس اول صفوي در اين بنا به يادگار مانده و حاكي از احداث اين بقعه بوسيله امام قلي خان سردار معروف آن زمان است. طبق شجره نامه موجود در اداره اوقاف و هفده تن افرادي كه در اين محل مدفون اند عبارتند از: امام زاده ابو الحسن فرزند امام حسن مجتبي (ع)، سلطان اسماعيل فرزند امام جعفر صادق (ع)، صالح و قاسم فرزندان جعفربن علي (ع)، عباس و حسين فرزندان حضرت موسي بن جعفر(ع)، شهربانو و حليمه و صفورا دختران حضرت حضرت موسي بن جعفر (ع) ، علي اكبربن علي بن حسين (ع)، محمد بن محسن بن علي بن حسين(ع)، محمود و محسن و عبدالله بن يحيي بن امام موسي الكاظم (ع)، موسي و مظفر فرزندان جعفر طيار، اسحق فرزند ا براهيم كه مشخص نيست ابراهيم مزبور به كدام امام منتسب است. بقعه ناصر بن علي بن ابي طالب(ع) درقسمت شرقي هفده تن و در فاصله چند متري آن است. در مورد شهادت اين بزرگوار شايعاتي وجود دارد كه از سنگدلي قاتلين او دارد و مي گويند كساني كه او راشهيد كرده اند، از ايادي خليفه عباسي بوده اند و در نهايت بي رحمي اورا زنده لاي جرز ديوار گذاشته و شهيد كرده اند. اين بقعه نيز توسط امام قلي خان سردار لايق دربار صفويه ساخته شده كه بعدا تعمير گرديده است. از جمله كارهاي دستي هنر منبت كاري مي باشدكه از زمان هاي گذشته در اين شهر اساتيد معروفي داشته است. منبت كاران، انواع نقش هاي جالب را بانيش قلم منبت بر روي چوب گلابي و گردو و امثال آن در مي آورند و با تلفيق برش سطحي جوش ها و گره هاي چوب سنجد و برخي چوب هاي جنگلي كه برسطح كار مي چسبانند، وسائل تزئيني جالبي مي سازند. انواع قاب عكس و ظروف و جعبه هاي منبت كه هنرمندان مي سازند وسايل تزئيني و دكوراسيون و فروشگاه هاي هنري راتشكيل مي دهد. در گلپايگان و حومه مخصوصا حوزه جلگه بيش ازپنج شش هزار كارگاه براي قالي بافي دستي به نام ديواري و دار زميني وجود دارد. انواع قالي نخ فرنگ و فرش هاي معمولي درابعاد مختلف تو دري و نيم و دو ذرعي و شش ذرعي و نه ذرعي و دوازده ذرعي و سرانداز و پنج چاركي مي بافند. نوعي از فرش گلپايگان به نام ويس و ياوري با پشم گوسفند و رنگ دندانه و نخ مرغوب و بافت خاص داراي استقامت فوق العاده مي باشد. تاريخچه شهرستان گلپايگان براساس آنچه در متون تاريخي مثل نزهت القلوب نوشته حمدالله مستوفي و جغرافياي تاريخي شهرهاي ايران آمده است قدمت گلپايگان به 5 قرن بعد ازهبوط آدم ميرسد. گويند اين شهر را اولين بار هماي چهر آزاد دختر بهمن كياني بنا كرد و بنام خويش چهر آزادگان يا گلباذگان ناميد. در دوره هخامنشيان، منطقهاي آباد و معتبر بوده است. در دوره حكومت اسلامي و حضور اعراب در ايران گلباذگان معرب گشته و جرفادقان خوانده شد. در دوره عباسي ان شهري آباد و معتبر بوده ولي شكوفايي و آباداني آن در زمان حكومت محمد بن ملكشاه سلجوقي به اوج خود ميرسد كه آثار و ابنيه زيادي از جمله مسجد جامعگلپايگان و بازار شهر بجاي مانده اين دوره است. در زمان صفويه از شهرهاي بزرگ ايران بشمار ميرفته است زيرا در مكاتبات مستند تاريخي هميشه گلپايگان را شهري بين اصفهان و همدان ذكر كردهاند. وجود كاروانسراهايمتعدد در منطقه وآثار تاريخي حكايت از اهميت و آباداني اين شهر دردورههاي مختلف تاريخي دارد. در دوره صفويه امام قلي خان پسر الهوردي خان حاكم گلپايگان بوده كه آثار و ابنيههايي در گلپايگان بنا كرد كه مهمترين آنها بقعه 17 تن ميباشد. گلپايگان همواره كانون اسلام خواهي و مهد ديانت بوده به طوري كه اين شهر هيچگاه خالي از عالم و مرجع ديني نمانده است. درانقلاب اسلامي نيز اين منطقه از پشتوانههاي انقلاب و اسلام بوده است. درعرصه دفاع مقدس مردم اين شهرستان تعداد 356 شهيد و 800 جانباز و 54 آزاده را براي دفاع از كيان نظام به نام خود ثبت كرده است. گلپايگان با عظمت ديرينه و قدمت 2000 ساله و تاريخي كهن و فرهنگي اصيل و سابقه درخشان ديني،علمي، فرهنگي و اماكن تاريخي با شكوه و ماندگار و طبيعت مستعد خدادادي براي توسعه همه جانبه و مناظر ديدني زيبا در دشت، كوهستان و چشمه ها ومردمي با فرهنگ و هنرمند، داراي جاذبه فراوان براي سرمايه گذاري بخش دولتي و خصوصي و خارجي است. درباره نام گلپايگان عقايد متنوعي اظهار شده است; عده اي آن را كوهپايگان و عده اي وردپادگان خوانده اند. در نزهت القلوب حمداله مستوفي گلپايگان از اقليم چهارم شناخته شده است. در زمان صفويه حدود 200 تا 300 هزار جمعيت داشته است.
شهر تيران كه در گذشته نه چندان دور روستايي بيشتر نبود پس از استقرار فرمانداري در شهرستان و انتزاع آن ازشهرستان نجف آباد و با اقداماتي كه با كوشش مردم و استانداري اصفهان در اين دهه در آن انجام شده است خوشبختانه شهري بسيار زيبا داراي آب و هواي بسيار دلپذير و زمستان هاي نه چندان سرد و تابستان هاي نه چندان گرم مي باشد. عبور جاده هاي اصفهان به استان هاي مركزي و خوزستان و لرستان و غرب كشور و همچنين جاده استان چهار محال و بختياري در جنوب شهرستان باعث رونق شهرستان گرديده است. ايجاد كارخانه هاي سنگبري متعدد در رضوان شهر از توابع شهرستان تيران و همچنين توسعه منطقه صنعتي شهر تيران باعث ايجاد هزاران شغل براي مردم منطقه گرديده است به طوري كه در طول يك دهه راه هزاران ساله را پيموده است.
شهرستان اردستان با مساحت ۱۱۵۹۱ كيلومترمربع و جمعيتي بالغ بر ۴۵۱۵۰ نفر در فاصله ۱۱۸ كيلومتري شمال شرق مركز استان اصفهان قرار دارد. اين شهرستان از ۲ بخش، ۳ شهر، ۷ دهستان و ۳۰۶ روستاي داراي سكنه تشكيل گرديده است. مركز اين شهرستان شهر اردستان است. موقعيت جغرافيايي شهرستان اردستان درشمال شرقي اصفهان ودرجنوب دشت كوير واقع است و در ۱۱۰ كيلومتري شمال شرقي شهر اصفهان و بر دامنه هاي كوه كركس قرار گرفته است. مساحت آن 14240 كيلومتراست. مهاباد شهري است در بخش مركزي شهرستان اردستان استان اصفهان ايران.
ويژگيهاي طبيعي
شمال اين شهرستان هموار است و به دشت كويرمربوط مي شود. وقسمت جنوب آن كوهستاني است. ازاين رو، پوشش گياهي ودرجه حرارت شمال و جنوب متفاوت است. شمال منطقه داراي آب و هواي گرم و خشك، جنوب آن معتدل تر است. بطوركلي، آب و هواي اردستان گرم و خشك است و اختلاف دماي شبانه روز و زمستان و تابستان زياد است.
رطوبت اردستان بسياركم است، دراين شهرستان دو رود با كانون اتفاقي درشرق و غرب وجود دارد كه در بعضي ازسالها جريان مي يابند. ازاين رو، تنها منبع آب براي منطقه قناتهاي متعددي است كه سرچشمه آنها كوهستانهاي جنوبي است. درشمال اين منطقه، چاههاي متعددي حفر گرديده و زمينها زيركشت رفته است كه در آب و هواي منطقه موثر بوده است. بيشترين درجه حرارت در تير و مرداد، كمترين درجه حرارت در دي و بهمن است كه بين نواحي گرم شمالي و ارتفاعات جنوبي كه سردتر است حدود 5 درجه اختلاف دما وجود دارد.
پوشش گياهي
بعلت طبيعت خشك، خاك سنگلاخي و در شمال نمكزار و شنزار، بارندگي كم، تبخيرزياد، پوشش گياهي اين منطقه بسيار فقير و ازنوع استپ بياباني است.
ويژگيهاي انساني
اردستان، مركب ازدو كلمه ارد به معناي مقدس و ستان پسوند مكاني است و روي هم رفته به معناي شهرمقدس مي باشد. مقدسي در كتاب معروف خود احسن التقاسيم نگاشته است: چون زمين اردستان به سفيدي آرد است، آنجا را آردستان گفته اند و ديگر اينكه بناي اين شهر را به دستان سام پدر رستم پهلوان نسبت مي دهندوكلمه اردستان تحريف شده ارگ دستان است. شهرستان اردستان درسرشماري سال 1370،49000 نفر جمعيت داشته است و اين رقم هرروز با مهاجرت روستائيان به شهر و مهاجرت ازشهرهاي ديگر، پيوسته درحال افزايش بوده است، زيرا پس از پيروزي انقلاب با ايجاد طرحهاي كشاورزي و موج نوسازي كارهاي كشاورزي و ساختماني فراوان شده است و مردم نه تنها، ديگربراي يافتن كارمثل سابق از محل اصلي خود مهاجرت نمي كنند، بلكه عده اي هم كه مهاجرت كرده بودند، بتدريج به محل خود بازگشته اند. از بناهاي تاريخي اين شهرستان مسجد جامع اردستان است كه در زمان سلجوقيان ساخته شده است.
ويژگيهاي اقتصادي
اقتصاد كشاورزي و باغداري، مهمترين فعاليت مردم اردستان را تشكيل مي دهد كه بيشتر به روش سنتي انجام مي گيرد. مهمترين محصولات آن، گندم و جو و صيفي كاري و دانه هاي روغني و انواع درختان ميوه مانند انار، انجير، انگور، سيب، هلو، بادام، پسته و گردو مي باشد و انار آن شهرت خاص دارد.
معادن وصنايع اردستان
براي شناسائي و استخراج معادن دراين شهرستان اقداماتي صورت گرفته و منابعي استخراج شده است ليكن به علل عدم مرغوبيت و يا بازدهي كم، بيشتر آنها تعطيل گرديده است. اين معادن، عبارتنداز:
1)معدن سرب و روي بلمچه
2) معدن منگنز در24 كيلومتري جنوب غربي اردستان
3) معدن مس كهياز در 50كيلومتري جنوب شرقي اردستان
4) معدن سنگ گچ كسوج در28 كيلومتري شمال غربي اردستان.
همچنين منابع نمك درداخل رسوبات رودخانه اي بطور پراكنده وجوددارد. صنايع اردستان منحصر به صنايع دستي، مانند قاليبافي، جاجيم و گليم بافي و شال بافي، چادر و خيمه و كلاه و دستكش است. اما مهمترين آن صنايع، قاليبافي است كه نقش مهمي دراقتصاد مردم اين شهر دارد.
راهها- اردستان از نظر ارتباطي چون بر سر راه تهران به چهار استان، يعني يزد، كرمان، بلوچستان و استان هرمزگان واقع شده، داراي اهميت است. راههاي مهم اردستان عبارتنداز: جاده اي بطول 180 كيلومتركه اردستان را از طريق مورچه خورت به اصفهان متصل مي كند. راه آسفالته به طول 110 كيلومتر كه اين شهر را از طريق برخوار به اصفهان ارتباط مي دهد. راههاي فرعي آن بجز راه اردستان به زواره و كچومثقال به اردستان، خاكي و كم عرض مي باشند.
شهرستان اردستان، شامل دو بخش مركزي و زواره و سه مركز شهري به نامهاي زواره، مهاباد و اردستان است. اردستان داراي آب وهواي گرم وخشك است. مسجد جامع و مسجد چهار ايواني از آثار تاريخي آن بشمار مي رود.
ديباچه شناخت نجف آباد
اين شهر در عهد صفويان يعني حدود 400 سال قبل پايه ريزي شده. طراح و معمار اين شهر، پيرفرزانه، معمار، رياضي دان و دانشمند زمانه مرحوم شيخ بهايي عليه الرحمه بوده است كه با معماري اصولي و مهندسي بسيار پيش رفته خيابانها و كوچه هاي شهر داراي بناهاي معيشتي، باستاني مذهبي مختلفي از قبيل مسجد سقاخانه، عصارخانه، آسياب آبي، كاروانسرا، برج كبوترخانه، حمام و ... مي باشد.
به گمان خيلي ها اماكن تاريخي و ارزشمند بايستي قدمت چندين هزار ساله داشته باشند، در غير اين صورت هيچ ارزشي ندارند.
اين مسئله را بعضي از شهروندان نيز تاييد مي كنند، به عنوان مثال اگر از آنها سئوال شود به نظر شما در شهر نجف آباد آثار ارزشمندي از پيشينيان مي شناسيد؟ نه تنها پاسخ منفي است كه مي گويند كه مي گويندمگر شهر ما تاريخي است !!! غافل از اينكه ملاك ارزشمند بودن چيزي تنها قدمت آن نيست واگر اينطور بود شهر تهران با قدمت 200 ساله اش كه داراي منازل، كاخ ها، ابنيه و عمارتهاي ارزشمند فراواني مي باشد، نبايستي اثر ارزشمندي به ثبت مي رسيد. خيلي از آثار به محض خلق، ارزشمند محسوب مي شوند. به عنوان مثال تابلوهاي نفيس استاد فرشچيان كه به محض ابداع در رديف آثار ارزشمند قرار گرفت و ثبت مي گردد.
در شهرستان نجف آباد نيز آثار ارزشمندي وجود داشته و دارد كه تعدادي از آنها ويران گرديدهو به دست فراموشي سپرده شده است و چندي هم حفظ گرديده اند.
شهرستان نجف آباد به لحاظ اينكه مردمي سخت كوش و فعال در عرصه اقتصادي داشته ابنيه تاريخي اش نيز در واقع به نوعي مربوط به مسائل معيشتي و اجتماعي مي شده و در اصل هنرشان را صرف ساختاماكن تجملي و اشرافي ننموده اند. شايد يكي از دلايل آن عرق مذهبي و دليل ديگر هم ميتواند نه چندان خوب بودن وضعيت اقتصادي آنها بوده باشد.
به جز منزل بسيار بسيار زيبا و ارزشمند كه متعلّق به يكي از خوانين نجف آباد بوده است و تخريب شده آثار باشكوه و فوق العاده گزارش نشده است. در عوض اماكن زيباي معماري و در عين حال درآمد زايي فراواني وجود داشته از قبيل:
عصارخانه ها برجهاي كبوترخانه آسيابهاي آبي حمامهاي عمومي كه در بخشهاي ديگر به طور كامل در مورد آنها بحث خواهد شد.
پيشينه
مقدمه: در دوره صفوي شهر نجف آباد با طرح شيخ بهايي و به پيشنهاد او به عنوان يك شهر جديد احداث شده است انگيزه ايجاد شهر نجف آباد چه بوده است اظهار نظرات مختلف و ابهامات گوناگون وجود دارد و مشورترين اين قول نزورات و عايدات موقوفات منطقه به وسيله كارواني از اصفهان به سوي نجف اشرف مي رفت كه پس از پيمودن 25 كيلومتر از حركت باز ايستاد و ديگر پيش نرفت شيخ بهايي چاره را در اين ديد كه با اذن شاه عباس محمولات شتران را هزينه بناي شهري كنند به نام نجف آباد وچنين شد كه اين شهر متولد شد در حاشيه اين تاريخچه قصه هايي است كه از آن مي گذريم اما نام نجف آباد مويد اين نظريات و قول ديگر اين است كه توليد و گسترش صنايع نظامي كه صنعت نجف آباد به تازگي توسط برادران شرلي به ايران آمده بود نيازمند موفقيت جغرافيايي خارج از شهر اصفهان بود و نجف آباد احداث شد تا صنعت گران اطراف آن كشور در اين شهر گرد آيند و آمادگي دفاعي صفويان توسعه طلب را از طريق ساخت انواع سلاح هاي آتشين افزايش دهند سابقه صنايع دستي ريخته گري و فزوني صنايع ريخته گري نجف آباد در حال حاضر مويد اين قول است. (لغت نامه دهخدا / نشر سازمان لغت نامه ص 357)
نقل قول: راجر سيوري در كتاب خود مي نويسد: شاه عباس و طراح اصلي شيخ بهايي با ايجاد شبكه هاي كامل آبياري و ارتباطي و بنيان نهادن شهر بازرگاني و پر رونق نجف آباد در 25 كيلومتري غرب اصفهان براي تهيه آذوقه شهر (اصفهان) زير بناي زراعي استواري براي پايتخت جديد فراهم آورد سابقه تهيه مايحتاج خوراكي اصفهاني ها مانند: گوشت و ميوه ولبنيات از نجف آباد كه اكنون نيز كم وبيش ديده مي شود مويد اين نظريات. اگر قبول كنيم كه نجف آباد هر سه نظر فوق صحيح است پندار اشتباهي نيست يعني از نجف آباد با پولها واجناس باز مانده از سفر نجف اشرف احداث شده و صنعت گران از رواياي كشور در آن گرد آمده اند و شيخ بهايي با ايجاد يك قطب كشاورزي در اطراف مناطق مسكوني به شهر را قابل سكونت وخود كفا كرده است و يا اين وصف كه بزرگترين قنات ايران در زمان شاه عباس به نام قنات زرين كمر به طول 9 فرسخ توسط ايشان 11 جوي بزرگ مي شده كه اين 11 جوي به فاصله چند صد متر از يكديگر و بصورت موازي غرب تا شرق شهر را طي مي كرد و باغهاي محاط به شهر را ابياري مي كرد. لازم به تذكر است شمال و جنوب شهر نجف آباد در دو طرف جاده اصلي اصفهان و خوزستان به نام 5 جوبه و 6 جوبه نجف آباد نقشه معماري و شهر سازي پيشرفته اي دارد كه گفته مي شود و نسخ اصلي آن كه توسط شيخ بهايي ترسيم شده است و در موزه شهر ليسبون پايتخت پرتغال نگهداري مي شود. نويسنده كتاب شيخ بهايي در كتاب آينده عشق ذكر كرده كه طراحي و معماري و شيوه شهر سازي نجف اباد كه بوسيله شيخ بهايي صورت گرفت نه تنها در ان زمان بي نظير بوده بلكه پس از گذشت قريب به 4 قرن همچنان مطلوب است. كوچه ها و محلات از شيوه و روش بسيار پشرفته علمي پيروي نموده به طوري كه هنوز هم رفت و امد در كوچه هاي عموماً شمالي / جنوبي و شرقي و غربي آن شهر به صورت ساده و راحت انجام مي شود. محلات طوري طراحي شده كه مشكلات رايج در شهر هاي مشابه را ندارد و اصولاً در اين شهر درگيري هاي قديمي و محله اي وجود ندارد و طراحي و معماري شهر نجف اباد بيانگر قدرت و دانش بي نظير شيخ در زمينه شهر سازي و معماري است.
موقعيت حوضه جغرافيايي نجف آباد:
منطقه نجف آباد بين طول جغرافيايي 60ً 10َ 50 و 34ً 4َ 50 و عرض جغرافيايي 46ً 7َ 32 و 21ً 16َ 32 قرار گرفته است. اين منطقه از ارتفاعات دالان كوه با ارتفاعي بالغ بر 3450 متر واقع در جنوب غربي حوضه و يا در 25/10 كيلومتري جنوب شرقي دامنه شروع شده و با جهتي شرقي به طول 81 كيلومتر تا حدود 5/21 كيلومتري غرب شهر اصفهان ادامه پيدا مي كند. شهرنجف آباد از شمال به زير حوضه علويجه , دهق و از شرق به فلاورجان، خميني شهر و اصفهان و از غرب زير حوضه فريدن و – داران و از جنوب زير حوضه لنجانات محدود مي گردد و بين دو رشته كوههاي شمالي و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي محدود است. وسعت منطقه 4163 كيلومتر مربع است.
شهرستان نجف آباد بر گستره دشتي در محصوره فرسايش يافته پيش كوههاي داخلي زاگرس كه متعلق به دوران سوم زمين شناسي مي باشد. در جنوب خوانسار و ميمه، شمال لنجان، شرق فريدن و غرب اصفهان واقع شده است. از نظر طول و عرض جغرافيايي در51 درجه و 21دقيقه طول شرقي و 38 دقيقه و 32 درجه عرض از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در حدود 1655 متر مي باشد كه 82 متر از سطح اصفهان بلند تر است و حدود 635 متر از سطح كوهستاني فريدن پايين تر است.
هواشناسي نجف آباد:
هواشناسي نجف آباد بر اساس آمار 17 ساله ايستگاه در دوره 1992-2002 متوسط بارندگي ساليانه 6/150 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 9/14 درجه سانتي گراد است. سردترين ماه سال دي ماه و گرمترين آن تيرماه است. معمولاً بارندگي از اواخر مهر ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ماه تقريباً ماه تقريباً بمدت 7 ماه ادامه مي يابد. وقوع بارندگي در ساير ماههاي سال كاملاً تصادفي و اتفاقي است. بطور متوسط ساليانه حدود 96 روز احتمال وقوع يخبندان وجود دارد و روزهاي يخبندان معمولاً از آبانماه شروع و تا اواخر اسفند ماه ادامه دارد و بدين ترتيب حدود7 ماه از سال احتمال وقوع يخبندان وجود دارد.
ويژگي هاي طبيعي، آب و هوا:
بر اساس تقسيم بندي گوسن منطقه نجف آباد در اقليم بندي نيمه بياباني شديد قرار گرفته كه هر چه بطرف غرب پيش برويم به اقليم نيمه بياباني ضعيف تغيير مي يابد. تقسيم بندي اقليمي نجف آباد را درمنطقه خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك قرار داده است كه بتدريج و با حركت به سمت غرب به اقليم نيمه خشك گرم با تابستانهاي خشك قرار مي گيرد. دو رشته كوهي كه حوضه مورد نظر را در بر گرفته است جز پيش كوههاي داخلي زاگرس مي باشد و اكثر ارتفاعات حوضه را تشكيلات آهكي كه تا سه پوشانيده است كه بطور نسبي قابليت نفوذ پزي دارد. اما در منطقه شمال غربي حوضه تشكيلات آهكي آن بدليل شدت تكنونيزاسيون داراي قابليت نفوذ پزيري مناسب تري نسبت به تشكيلات آهكي اطراف نجف آباد دارد مرتفع ترين نقطه ارتفاعي اين حوضه كوه دالان كوه با 3450 متر و پست ترين اين منطقه ارتفاعي 1610 متر در نجف آباد مي باشد.
منابع آب شهرستان نجف آباد:
شامل منابع آب سطحي و منابع آب زير زميني است عمده ترين منابع آب سطحي شهرستان رودخانه چشمه مرغاب، رودخانه خشك رود و درياچه سد زاينده رود بوده و مهمترين منابع آب زير زميني آن نيز چاهها، قناتها و چشمه ها مي باشند.
منابع اراضي:
مطالعات خاك شناسي انجام شده در شهرستان نجف اباد و نيز ارزيابي هاي منطقه را از نظر زمين شناسي تشكيلات منطقه را عمدتاً از سنگهاي آهكي زورايك و كرتاسه و تشكيلات شيب زوراسيك مي داند كه بخش عمده اي از اين منطقه را مي پوشاند.
آبهاي سطحي:
در منطقه نجف آباد كرون تنها يك رودخانه بنام مرغاب وجود دارد كه اصولاًدر فصل پر آبي داراي آب مي باشد و آب چشمه مرغاب نيز به آن اضافه مي گردد . چشمه مرغاب از منابع مهم آبي دشت كرون كه آب رودخانه مرغاب نيز از آن تامين مي شود چشمه مرغاب از جنوب روستاي قلعه ناظر از تشكيلات كارنيك سر چشمه مي گيرد و به سمت جنوب شرقي جريان مي يابد حداكثر دبي اين چشمه در سال 69 حدود 1375 نيز در ثانيه در ماه فروردين وحداقل آن 150 ليتر در ثانيه و مربوط به ماه آبان است مقدار آب چشمه مرغاب در سال 1359 معادل 36789120 متر مكعب و در سال 61-1360 معادل 19673380 متر مكعب بوده است كه اين آب به صورت بين روستاهاي پايين دست تقسيم مي گردد نظر به اينكه رودخانه مرغاب نقش حياتي در منطقه دارد تاثير آن برمنابع مجاور اغلب مورد سوال بوده و بي مناسبت نيست كه مختصري راجع به اثر رودخانه مرغاب بر ذخائر آبهاي زير زميني گفته شود رودخانه مرغاب ضمن تغذيه سفره آب زير زميني بدليل قابليت نفوذ بسترش تاثير مستقيمي بر روي قنوات موجود درحريم و حواشي رودخانه داشته و از همين جهت رودخانه مذكور شرايط تشكيل پر آب ترين قنوات دشت را فراهم كرده است كه از جمله مي توان قنات زرين نجف آباد و قنات علي آباد سوران و قنات شاه رانام برد. اين رودخانه ازمحله چشمه تا شرق قريه هومان در واقعي كه آب در آن وجود داشته باشد باعث تغذيه سفره آب زير زميني شده و ازاين محل به دليل بالا بودن سنگ و ضخامت كم آبرفت رودخانه زهكش را انجام مي دهد و اين سلسله در نزديكي خميران به وضوح ديده مي شود.
آبهاي زير زميني:
وضع ذخيره آب زير زميني و هچنين ضخامت آبرفت در منطقه نجف آباد در نقاط مختلف متفاوت بوده و از لحاظ ابدهي حفره اب زير زميني تغييرات فاحشي دارد. بيشتر منطقه نجف اباد را مارفهاي اليگو سيوسن و در بعضي نقاط شيب هاي كرتاسه فوقاني تشكيل داده است و آبرفتي كه بر روي اين تشكيلات قرار گرفته است از نظر ضخامت و نسبت به نفوذ پذيري در نقاط مختلف شهرستان كاملاً متفاوت است. از شهر نجف اباد بطرف غرب تا حدود ملك آباد و جلال آبادضخامت آبرفت نسبتاً كم و در حدود 50 متر است. دانه ريز بودن و وجود رس فراوان در ابرفت اين منطقه باعث كمبود اب گرديده است ولي حاشيه شمالي كوه جلال اباد، آبرفتهاي دانه درشت بصورت نوارباريكي در اثر رسوبگذاري سيلهاي قديمي بوجود آمده است داراي آبرفتي نسبتاً خوب است و از لحاظ كيفيت شيميايي آب اين منطقه براي شرب و كشاورزي مناسب مي باشد. در تيران و نواحي اطراف آن ضخامت آبرفت زياد بوده و طبق گزارش ژئو فيزيك در حدود 20 متر مي باشد اين آبرفت نيز از شن و رس متراكم و كم تشكيل شده است فقط در بعضي نقاط كه ابرفتها بوسيله سيلابهاي قديمي شسته شده و رسوبگذاري بود. اين سيلابها در ناور نازكي از جنوب تيران بطرف شرق تشكيل لايه اي نسبتاً آبداري را داده اند كه وضع بادهي اين لايه ها نسبت به اطراف مناسب تر است و هر قدر از دره به طرف غرب پيش روي نمائيم به ضخامت آبرفت افزوده مي گردد وضع سفره آبدار مناسب تر مي شود. بر اساس آمار امور مطالعات آبهاي زير زميني سازمان منطقه اصفهان در سال 1381 در دشت نجف آباد تعداد 140 رشته قنات وجود داشته است كه حداكثر آبدهي آنها برابر 25 ليتر در ثانيه و حداقل آن برابر با كمتر از يك ليتر در ثانيه است در اين دشت نجف آباد برداشتهاي بي رويه از چاهاي زير زميني و حفر چاههاي غير مجازموجب كمبود شديد ابهاي زير زميني گرديده و خصوصاً از سال 59 به بعد هر سال به شدت با افت سطح آبهاي زير زميني مواجه بوده است در حال حاضر به دليل وضعيت هيدرولوژيكي منطقه هيچگونه راه حل درون حوضه اي وجود ندارد. علي رغم افت شديد سطح آب زير زميني در سالهاي پيشين آمار سالهاي 81-80 نشان مي دهد كه تغييرات سطح آب زير زميني اين دشت مثبت و در حدود يك تا دو متر بوده است ميزان كل تخليه از قناتهاي اين دشت در سال 81-80 برابر 83677 هزار متر مكعب بوده است تعداد كل چاههاي عميق دشت نجف اباد 854 حلقه است كه ميزان كل تخليه سالانه آب از انها در حدود 242250 هزار متر مكعب در سال از چاهاي زير زميني را تخليه مي كنند. اين دشت يك دهنه چشمه مهم (چشمه مرغاب)و 9 دهنه چشمه ديگر است كه سالانه بر روي هم حدود 49360هزار متر مكعب آبدهي دارند.
آب و هوا و فعاليتهاي انساني:
بين عوامل طبيعي آب و هوا نقش بسيار مهمي در فعاليتهاي انساني در زمين دارد بطوريكه هيچ نژاد, دسته و گروهي را امكان گريز از تاثيرات شگرف و عميق آن نيست و همواره در خشكي و دريا در جلگه و كوهستان ميان مردم اثر ژرف و دير پايي دارد. مي دانيم كه شرايط آب و هوايي، عوامل موثر در زيست گياهي را كاملاً در اختيار خود گرفته است و در مقياس جهاني و سياره اي بررسي و مطالعه تاثيرات آب و هوا نمايشگر اين واقعيت است كه انسان كدام نواحي را بايد جهت توليد محصولات زراعي و زندگي خويش انتخاب كند و چه شرايطي را براي ادامه حيات فراهم كند و به كشت و بهره برداري چه نوع محصولاتي بپردازد. چه نوع غذاهايي را از راه كشاورزي توليد و به مصرف برساند و اينكه شبكه راههاي محيط جغرافيايي او چه مشخصاتي بايد داشته باشد. اصولاً عامل آب و هوا تاثير مستقيم در بنيان عوامل سازنده محيطهاي جغرافيايي دارد بطوريكه تنها در انواع خاك، پوشش گياهي، پوسته زمين، آبهاي ساكن و روان موثر واقع مي شود بلكه ساخت پاره اي از چهره هاي طبيعي زمين را نيز بر عهده دارد و جالب اينجاست كه در هر نقطه از سياره زمين چهار عامل طبيعي يعني آب و هوا ، پوشش گياهي، نوع خاك، پوشش گياهي و منابع آب آن را مشخصاتي جدا از ساير نواحي مي بخشد و وحدت وتجانس ناحيه اي را به دقت تنظيم مي نمايد. گاهي خشونت آب و هوا ميليونها سال است تلاش و كوشش كشاورزان و دسته هايي انساني را در نتيجه سيلابها و خشكيها و سرما به كلي نابود مي كند و اوضاع اقتصادي را فسخ مينمايد و در چندين سال گذشته (حدوداً از 10 الي12 سال قبل) نجف آباد را نيز خشكسالي فرا گرفته است و كشاورزان منطقه خسارات جبران ناپذيري از عامل طبيعي خشكسالي متحمل شده اند.
پوشش گياهي:
دو نوع پوشش گياهي با توجه به عوامل طبيعي در اين شهرستان مي توان يافت:
1- پوشش گياهي بياباني:
اين نوع پوشش در مناطق مختلف متفاوت است و بدين شرح مي باشد: شمال، جاز سفيد، چرخك، تيغ شتري، كپ، كنگر، تيغ شكري، كرك، چرخار، قلم قو، پرز
2-پوشش گياهي كه در جوار آبها مي باشد:
مانند گياهان كنار شهر مثل: مُرغ و چمن و همچنين قابل ذكر است منطقه بين علويجه و دهق داراي پوشش گياهي ضعيف بوده كه حدود 5 تا 7 درصد از سطح خاك را پوشانده است و از گونه هاي مهم آن مي توان از آرتيمزيا نام برد. وجود پوشش گياهي ضعيف در سطح شهرستان نجف آباد از جهت بارندگي كم و در برخي از مناطق نيز به علت محدوديت خاك مي باشد. رستني هاي منطقه نجف آباد از نوع رستني هايي مي باشد كه مخصوص اقيلمهاي سنگي يا ريگي مي باشد و داراي هواي خشك بوده و در ارتفاع بين 2500-1500 متر قرار دارد نمونه اين رستني ها گياهان ساقه كوتاه قارچي شكل هستند. كه داراي خار مي باشند بنام چوبك و ژيپسسوفيلا، ترئيد و اسپرس بوته اي و چندين نوع گون كتيرائي كه داراي انواع گون و گون مشهدي و گون سرخ وبوته هاي خاردار و ديگر از تيره پروانه داران و اشناس هم در مقياس پراكنده كم مي باشد.
حيات وحش شهرستان نجف آباد:
منطقه حفاظت شده قمشلو منطقهاي است كه از شمال شهر شروع و تا شمال غرب شهرستان نجفآباد (شهر دهق) ادامه دارد. اين منطقه زيستگاه گونههاي مختلفي از حيوانات وحشي ازجمله آهو، قوچ، ميش، كل، گرگ، كفتار، گونههايي از مارهاي سمي و افعي همچنين پرندگاني جون كبك، تيهو، عقاب و كركس ميباشد. اين درحالي است كه حدودا تا اوايل دهه 1360 پلنگ نيز در منطقه ميزيسته اما از آن تاريخ به بعد مشاهده نشده است.
عمده محصولات كشاورزي شهرستان نجف آباد:
1-بادام:
اين محصولات بيشترين سطح زير كشت را به خود اختصاص داده است كه حدود 1500 هكتار در انواع مختلف آن مي باشد.
2- گردو:
كه اين محصولات معمولاً كنار آبراهه ها كشت مي شود و انواع مختلفي دارد.
3- انگور:
اين نوع محصول داراي انواع مختلف بوده است و اكثر كشاورزان منطقه نسبت به توليد و پرورش آن چه در مزارع و چه در منازل خود اقداماتي بعمل آورده اند. محصول انگور در انواع مختلف خود زمان برداشت آن معمولاً فصل پائيز بوده كه از شيريني و لطافت خاصي برخوردار مي باشد.
4- انار:
كه انواعي دارد. درخت انار بيشتر در مكانهايي كشت و نگهداري مي شود كه از آب نسبتاً خوبي برخوردار مي باشند.
5- زردآلو:
اين ميوه نيز در همه مزارع شهرستان كشت نمي شود زيرا نياز به آب كافي بوده و دربرابر عدم آب استقامتي نداشته و درخت زردآلو همچون بقيه درختان نياز به آب كافي دارد.
از ديگر محصولات كشاورزي شهرستان نجف آباد مي توان هلو و انواع مختلف آن مانند بلخي و سفيد، آلوچه، آلبالو، گيلاس، گلابي، سيب، خرمالو، و به و انجير و .... رانام برد. كشتهاي جاليزي شهرستان نجف آباد مردم شهرستان نجف آباد به غير از درختان ميوه كه از آنها نامبرده شد به كشت محصولات جاليزي نيز همت مي كرده و در انواع مختلف آن مانند: سيب زميني و هويچ، زردآلو و چغندر، خيار، هندوانه، خربزه، كمبوزه، دستنبو، بادمجان، كدو، گوجه و گياهان علفي مانند سيب ترش مخصوص ترشي، شنبليله، ريحان، نعناع، ترخان، مرزه، گشنيز، تره، شاهي، تربچه و پياز و حبوبات از قبيل گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج فعاليت داشته و ذوق و تلاش مردم در پرورش و كشت انواع رستني ها قابل توجه است و از همين رهگذر مي باشد كه عليرغم بعضي از ناراستيها مي توان انواع كشتها را در آن يافت.
آثار ديدني شهرستان نجف آباد:
آثار ديدني شهرستان نجفآباد از جهت آثار باستاني از ابنيه قابل ملاحظهاي برخوردار نيست. آثار تاريخي عمدتاً منحصر به ساختمانهايي از دوره قاجاريه ميباشد كه از ارزش يك ابنية قابل حفاظت نيز برخوردار نيستند. با اين وجود از آثار زير كه بعضي حتي از بين رفته و اثري از آنها باقي نيست ميتوان نام برد.
1- مزرعة بلمچه:
اين مزرعه قديمي ترين واحد كشاورزي شهر بوده كه اكنون بصورت نيمه بايري درآمده و ته چينههايي با مقداري درخت و قناتي تنك آب كه از دامنه كوههاي شمالي سرچشمه گرفته از آن باقي است.
2- حمام كهنه:
اين حمام متعلق به عصر صفويه بوده در سالهاي اخير به كلي ويران و به جاي آن حمام نيمه تمامي بنا گرديده است.
3- حصار قديمي شهر نجفآباد
كه از اقدامات مهم شخ بهائي محسوب ميگردد و اكنون از آن اثري نيست.
4- قنات نجفآباد
به طول 54 كيلومتر كه آنرا نيز از كارهاي شيخ بهائي محسوب ميدارند.
5- قنات كهريز يا «سندلگبر»:
كه سابقه آنرا به پيش از بناي شهر نجفآباد ميرسانند.
6- كاروانسراي حسنيجه:
اين كاروانسرا در كنار روستاي حسنيجه به ابعاد 03/50*30/58 بنا گرديده است كه امروز به حالت نيمه ويرانهاي درآمده و صورت آغل احشام بخود گرفته است.
7- قلعه سنگي علويجه:
اين قلعه در دامنه گردنهاي به ارتفاع 1900 متر بنا شده است با ابعادي كه برابر 5/44*5/42 متر ميباشد. ورودي اين قلعه در قسمت جنوبي قرار دارد. با سردري كه دهانه طاق 90/4 متر و دو جرز بزرگ آن به قطر 195 سانتيمتر و عمق 210 سانتيمتر ميباشد. در سه سوي قلعه ايوانها و اطاقهاي مختلفي است كه بوسيله سالنهائي به ديوار خارجي قلعه به قطر 90 سانتيمتر ارتباط دارند. به علت اينكه طاقها نسبت به دهانهها كشيده ميباشد و ملاطها از گچ و رس هستند و ترك برداشته و ريزش برف در افزايش تركها مؤثر بوده، خرابي هايي ببار آورده است.
8- مسجد جامع دهق:
اين مسجد در حدود 800 متر مساحت دارد كه بنايش را به عهد سلجوقيان نسبت ميدهند.
9- مسجد جامع جوزدان:
در ضلع جنوب غربي مسجد، در يكي از اتاقها قبور تني چند واقع شده از جمله قبر شيخ صفيالدين شيخ ملكشاه متوفي هشتم جماديالثاني 1101 هـ.ق فارغ از آثار فوق به بناها و آثاري در بعضي نقاط مانند علويجه برميخوريم كه منسوب به زردشتيان ميباشد. همچنين ابنيهاي كه از معماري ويژه عهد قاجاري برخوردار است از آن جمله ساختماني در باغ حاجيآباد و قمشلو كرون را ميتوان نام برد.
10- برجهاي هفتگانه جوي خارون:
« ارگ شيخ بهايي » اين برجها جزء آثار نادر كشور ميباشد و همانند اين برجها را تنها در شهر تبريز ميتوان ديد و خوشبختانه اين اثر با همت شهرداري و تني چند از ميراث دوستان شهرمان مورد عنايت قرار گرفته است و طرحهاي جالبي براي احيا اين برجها در دست اجرا مي باشد.
گذشته از ابنيه تاريخي مذكور، زيارتگاههاي گوناگوني در اين ناحيه قرار دارد. از آن جمله:
الف) امامزاده احمد ابن حنفيه در شهر تيران.
ب) امامزاده ساره مريم معروف به چهل دختران در روستاي جوزدان.
پ) امامزاده فاطميه در روستاي محمديه كرون.
ت) امامزاده واقع در روستاي چشمه احمدرضا كه بهمين نام شهرت دارد.
ث) امامزادهاي در ارتفاعات جنوب غربي علويجه بنام شمسالدين محمد
ح) امامزاده سراءالدين معروف به «بابا لنگر» در كوهپايههاي شمالي روستاي عسگران و بقعة پير محمد در اراضي نزديك امامزاده جوزدان كه تاريخ آن متعلق به سال 958 هـ.ق ميباشد.
چ) امامزاده عبدالله در شاهدان
ح) امامزاده در اسفيدواجان
ح) امامزاده در افجان
خ) قدمگاه كه بناي اوليه آن به زمان بنيان شهر نجفآباد باز ميگردد، در سال 1302 قسمتي از آن توسط معارف و اوقاف اصفهان به مدرسه اختصاص داده شد و در سال 1312 بكلي ويران و در تعريض فلكه و خيابان از بين رفت.
نويسنده «سفري به دربار سلطان صاحبقران» مينويسد: «... به حياط يك محوطة زيارتگاه مانند رفتيم كه جلوي در ورودي بزرگ آن زنجيرهايي آويخته بودند كه نشان ميدهد كه از آنجا، بست و محل تحصن است ... ما را در برابر سنگ گرانيت صيقلي شدهاي بردند كه جاي پايي روي آن ديده ميشد و خطوطي هم به زبان فارسي در آن حك شده بود اين محل «قدمگاه» ناميده ميشد و جاي پاي روي سنگ را متعلق به يكي از شخصيتهاي مقدس ميدانستند.
آداب و رسوم
1) مراسم ازدواج
ازدواجها اكثراً درونخويشي و در نهايت درونمحلي ميباشد. از اين نقطه نظر معمولاً از پيوند با غريبهها خودداري نموده و بر مبناي درونخويشي معتقدند كه عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است. به اين لحاظ كودكان عمو، دائي، عمه و خاله را از كودكي براي هم انتخاب مينمايند تا وقتي كه به سن بلوغ رسيدند ازدواج نمايند. شيوة معمول ازدواج تكهمسري بوده و رويه چندهمسري بسيار اندك و اصولاً چندهمسران از شخصيت مطلوبي برخوردار نيستند. شيوة مرسوم در مراسم ازدواج بدين گونه است كه پس از آنكه نزديكان داماد ـ معمولاً مادر، خواهر، خاله و عمه ـ از طريق دلاله دختري را در نظر گرفته و پسنديدند ـ دلاله به زني گفته ميشود كه از دختران دم بخت خانهها اطلاع دارد و چنانچه دختري را مناسب پسري يافت، آن را به خانوادة پسر معرفي ميكند. يا خانوادة پسر به او سفارش مينمايند كه دختري مناسب پسرشان پيدا كند. دلاله پس از مراجعة مكرر به خانة پسر و دختر و حصول مقصود دستمزد و شيريني دريافت مينمايد ـ به بهانهاي به منزل دختر ميروند ـ اصطلاحاً به دلالگي ميروند ـ تا از نزديك با او آشنا شوند. در اولين مراحل و براي آگاهي از تمايل خانواده عروس، صحبت را به گونهاي آغاز ميكنند. مثلاً از مادر دختر ميپرسند كه «ما يك مرغ داشتهايم به منزل شما نيامده» و مادر دختر چنانچه آشنائي قبلي داشته و يا تمايلي به اين پيوند داشته باشد ميگويد: «چرا، يك مرغ هست نميدانم مال شماست يا كس ديگري.» يا خانواده پسر ميگويند: ما آمدهايم كه پسرمان را به غلامي قبول كنيد» چنانچه خانواده دختر با وصلت موافق بودند در جواب يك شاخه نبات به خواستگاران داده كه به عنوان «بله گرفتن» تلقي ميگردد. بعد از خواستگاري و شيريني و بله گرفتن از طرف خانواده عروس، از طرف خانواده داماد يك شاخه نبات و يك تكه پارچه به خانة عروس فرستاده ميشود. همچنين از طرف خانواده عروس يك شاخه نبات، يك تكه پارچه يا پيراهن و مقداري آجيل به خانة داماد فرستاده ميشود. پس از ديدارهاي اوليه ريشسفيدان و مردان فاميل، جهت آشنايي و گفتگو و قرارهاي مقدماتي رسماً به منزل عروس رفته و مراسم «شيريني خورون» را انجام ميدهند و با تعيين ساعت خوب جهت «قباله برون» كه معمولاً با بگو و مگو و چانهزدنهاي مرسوم همراه است، زمان انجام عقد را تعيين ميكنند. اين مراسم با مراسم ويژه عقد كلاً در منزل عروس انجام ميگيرد. قبل از مراسم عقد، مراسم قباله برون ميباشد كه قباله عروس از طرف خانواده داماد داده ميشود، مثلاً دو دانگ خانه، نيمجريب باغ، پنج مثقال طلاي ساخته و پرداخته شده، دو من پشم و پنبه و يك جلد كلامالله مجيد. در شب عقد سفرهاي انداخته ميشود حاوي وسايلي از قبيل، حنا، صابون، گل، آيينه و شمعدان، عسل و روغن، خرماخرك، كَئلهكُله ـ يك داروي گياهي كه براي خنثي كردن طلسم و جادو نيز بكار ميرود. ابريشم و ساير وسايلي كه براي عروس و داماد خريداري شده است. در شب عقد براي بله گرفتن از عروس، پدر داماد يا خود داماد يا يكي از نزديكان سكه طلائي به عروس ميدهد كه به آن «سكه زير زبون» ميگويند. پس از انجام عقد، خانواده عروس، نزديكان و خويشان داماد را به مهماني ميخواند كه به آن «تيكه پشت آره» ميگويند. چند شب پس از عقد از طرف عروس براي داماد «جاخون» ميبرند. جاخون كه به آن «خوانچه» نيز ميگويند طبق بزرگي است كه در آن مواد خوراكي و پوشاك از قبيل چند سيني آجيل، اگردك ـ نوعي شيريني خانگي ـ حنا، صابون، آيينه و شمعدان، لباس و وسايل ديگر گذاشته ميشود. مراسم عروسي كه معمولاً شبهاي جمعه برپا ميگردد، به طور مجزا در دو خانواده عروس و داماد انجام ميشود. روز قبل از عروسي، حدود 10 نفر زن در حاليكه در يك مجمعه ـ سيني بزرگ ـ وسايلي از قبيل دو بشقاب صابون، چهار كيسه حنا، يك بشقاب نقل و يك بشقاب مايحتاج ديگر و يك شمعسوز كه در آن شمعي روشن باشد گذاشته و پارچهاي سبز روي آن انداختهاند و شخصي آنرا روي سر حمل ميكند عروس را به حمام ميبرند. خانواده داماد قبلاً به حمام رفته، مقدمات را آماده نموده چايي دَم ميكنند. پس از «حمومبرون» عروس را به خانه برده، از آن طرف داماد را نيز به حمام ميبرند. از طرف خانة عروس يك دست لباس كامل همراه با يك شاخة نبات در مجمعهاي گذاشته دستمال سبزي روي آن مياندازند، دلاك دستمال و نبات را خود برداشته و لباس را به داماد ميپوشاند. در شب عروسي، ريشسفيدان خانواده داماد، عقدنامه يا قباله را همراه با يك كلهقند به خانه عروس ميبرند و تحويل آدم معتبري كه معمولاً پدر دختر ميباشد ميدهند و از وي اجازه بردن عروس را ميگيرند. اين كله قند بعداً همراه با سيسموني اولين نوزاد عروس به خانه وي برده ميشود. پدر عروس هنگام بردن وي، مقداري وجه نقد به عنوان «مايه كيسه» به او ميدهد. و سفرهاي نان و پنير به كمر دختر بسته و او را دعا ميكند كه: نانت گرم و آبت سرد، خانهدار هزارساله باشي.» عروس را به طرف خانة داماد حركت ميدهند. قبل از رسيدن به خانة داماد بايد به پيشباز عروس بيايد وگرنه عروس را برميگردانند. صبح فرداي عروسي از طرف خانواده عروس غذائي را كه به آن «گداخته» ميگويند و از آرد خرماخرك و نارگيل و روغنحيواني و شكر و زيره پخته شده است براي داماد ميآورند و همچنين ظهر آن روز چند سيخ كباب نيز آورده ميشود. فرداي عروسي هر يك از خويشان به قدر توانائي هديهاي به عنوان «درحنجلگي» به عروس و داماد ميدهند. تا سه روز داماد در خانه ميماند و پس از آن همسالان و دوستان وي او را به محل كارش ميبرند. بعد از عروسي هر يك از خويشان عروس و داماد را به مهماني ميخوانند كه به آن «پاگشا» ميگويند. پدر عروس نيز داماد و خويشان وي را دعوت ميكند در اين مجلس داماد از خوردن خودداري ميكند و ساكت مينشيند. پدر عروس هديهاي از قبيل گوسفند يا چند كرت زمين يا درخت مشخصي مانند گردو به داماد ميدهد كه به آن «رنج دندان» ميگويند. بازيهاي مختلفي در مراسم عروسي انجام ميگيرد. مثلاً بازي چوپان و گله كه زني در حاليكه لباس چوپانان را پوشيده است و چوبي به رسم آنان بر شانه و پشت سر نهاده، چند بچه را بعنوان گوسفند جلو انداخته و مرتب و آهسته چوب را به آنان زده و اين اشعار را ميخواند.
نميچــرونم اي گله را اي بـــز شاخ شيكسه را اي ميش تــوله مرده را بره پا شيـــكـــســه را ارواح پدر صاحب گله فــردا ميرم به حنجله
2) مراسم عزا:
در هنگام احتضار شخص محتضر را رو به قبله ميخوابانند ـ پس از فوت چانة متوفي را با دستمال بسته و پلكهاي او را روي هم ميگذارند ـ قبل از حمل جنازه به گورستان حلوائي كه «حلواي پيشجنازه» معروف است پخته و در هنگام حمل در جلو تابوت تا گورستان ميبرند. پس از غسل و كفن مرده را دفن كرده و حلواي مذكور را روي قبر ميگذارند و معتقدند هر كس كه از اين حلوا بخورد، شب خواب ميت را ديده و از وضعيت آن دنيائي او با خبر ميگردد. پس از دفن از يك شب تا سه شب بر سر او قرآنخواني ميكنند. صبح روز بعد از دفن، قبل از آفتاب، چند تن از بستگان متوفي بر سر قبر او حاضر شده و به اصطلاح به وي «مژدگاني» ميدهند كه شب اول قبرش صبح شده است. اصولاً مهر و تسبيح وي را نيز زير سرش گذاشته و همراه با او به خاك ميسپارند كه شهادت بر عبادت و تقواي او بدهند. همچنين وقتي كه مرده را براي شستن به غسالخانه ميبرند، در جيب او مقداري پول يا شيريني گذاشته و بر اين باورند كه «مرده پيش مردهشورش رودربايستي دارد.» و قبل از حمل جنازه كساني كه براي تشييع ميآيند مبالغي را زير تشك متوفي ميگذارند. پس از انجام مراسم خاكسپاري، مراسم فاتحه، هفته و چهلم و سال كه معمولاً در مساجد يا سر قبر انجام ميگيرد، برپا ميشود.
3) بازي هاي بومي:
بازيهاي گوناگون در اين منطقه رواج داشت كه بعضاً با ورود و هجوم ورزشهاي وارداتي كارائي خود را از دست داده است كه در اينجا به بعضي از رايجترين آنها اشاره مينمائيم. 1- گاوجفتي 2- پلچفتك 3- شاهوزيري 4- مچولاس 5- زلبند 6- قايم جورك 7- چرسچرسي 8- الك دولك 9- شاه ابولي 10- كفش كفشي 11- نان بيار كباب ببر 12- گاگوجتل بته 13- اردك شوردك 14- يه قل دو قل 15- سنگبري يك 16- كلاغ پر گاو جفتي: اين بازي در محوطه ميدان يا محل وسيعي كه از اطراف محدود شده باشد ـ محدود به صورت قراردادي ـ انجام ميشود. هر دو نفر با هم يارگيري ميكنند. سپس دو نفر كه به حكم قرعه يا به اصطلاح «ور» گاو شدهاند دست همديگر را گرفته در محوطه به دنبال سايرين ميدوند و سعي ميكنند يكي از افراد را بگيرند. شخص دستگير شده گاو محسوب ميشود و ميبايست با يار خويش بازي را ادامه دهد. بازيكنان قبلي حق دارند تا آمدن يار گاو جديد او را مورد ضرب و شتم قرار دهند. پل چفتك: اين بازي هم بصورت جمعي و هم بصورت انفرادي صورت ميگيرد. بدين ترتيب كه دو قطعه چوب يكي به طول حدود 20 سانتيمتر بنام «پل» و ديگري به طول پنجاه سانتيمتر بنام «چفتك» تهيه مينمايند. پل را روي دو قطعه سنگ ميگذارند به گونهاي كه بتوان چفتك را زير آن قرار داد. آنگاه با چفتك، پل را به هوا پرت كرده و با همان چفتك به آن ضربه ميزنند تا دورترها به زمين بيفتد. آنگاه زننده، چفتك را كنار سنگها به زمين ميگذارد تا بازيكن يا بازيكنان ديگر پل را به آن نشانهگيري كنند. اگر به چفتك اصابت كرد، زننده اولي به «اصطلاح» سوخته است و بايد جايش را با بازيكن ديگر عوض كند. در بازيهاي جمعي نيز به اين صورت است كه چنانچه پل به چفتك اصابت كرد بار ديگر زننده كه قبلاً سوخته است «زنده» ميشود و حق دارد كه چنانچه در موارد ديگر همان بازي پل به چفتك خورد به جاي يارش به بازي ادامه دهد.
مشاهير
شهيد محمد منتظري (شهادت هفتم تير)
شهيد دكتر آيت
محمود حجتي (وزير سابق جهاد و راه و ترابري)
شهيد سرلشكر احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه
مصطفي معين وزير سابق علوم، تحقيقات، و فناوري و نامزد رياست جمهوري
مرحوم آيت الله سيدعلي نجف آبادي
مرحوم آيت الله شيخ احمد حججي
مرحوم آيت الله شيخ عباس ايزدي
كيومرث پوراحمد كارگردان سينما و تلوزيون
ابوالقاسم پاينده مترجم قران مجيد، تاريخ طبري ، نهج الفصاحه
بهرام صادقي نويسنده نامدار معاصر
قربانعلي دري نجفآبادي وزير سابق اطلاعات و امام جمعه شهر ري
آيت الله غيوري نجف آبادي
آيت الله ابراهيم اميني (نايب رييس مجلس خبرگان)