بهشت بلوجستان را بهتر بشناسيم:
تمين:
سير وسفر اعم از داخلي يا خارجي،چه به منظور تنوع طلبي سرگرمي،چه گذراندن اوقات فراغت،ديد وبازديد،بخش جدايي ناپذير زندگي اجتماعي انسانها،خاصه شهرنشينان در آمده است.
بنابراين انسان به گذراندن اوقات فراغت چه در قالب امكانات محلي چه در حيطه صنعت جهانگردي غير قابل انكار ميباشد
از سوي ديگر سرزمين ما ايران با داشتن سابقه فرهنگي كهن و پايدار.متشكل از اقوام وطوايف و تنوع اقليمي فراوان وبرخورداري از جاذبه هاي تاريخي،فرهنگي وطبيعي براي تفريح و گشت وگذار آماده است.
دهستان تمين(بهشت بلوچستان) روستاي پاك+سرسبز ترين روستا در دل كوير.
تمين دهسناني است بزرگ در دامنه دامنه آتسفشان تفتان با روستاهاي متعدد از جمله روپس ،جش سياه جنگل،تميز ...اين دهستان در غربيترين قسمت شهر ميرجاوه واقع شده است واز جنوب به كوه تفتان،از شمال به سنگان منتهي مي شود.آباديهاي دهستان تمين داراي آب و هوايي خوش بوده ودر اغلب فصول سال هواي آن معتدل است.روستاي كه حدود ۷۵ كيلو متر تا گرماي سوزان كوير ريگ ملك فاصله دارد،گويي كه قطعه اي از بهشت است تاشاهدي بر قدرت پروردگار باشد.سر سبزي وطراوت آن نمايي بسيار دل انگيز دارد.محصول اصلي آن انجير،توت،شاه توت،امرود(گلابي)انگور،هلو،آلبالو،زرد آلو..وبساري از از ميوه هاي مناطق سرد سير درآن به عمل مي آيد بادام،پسته،گردو...نيز در آن قابل برداشت است.از درختان خودرو مي توان به انجير كوهي،بنه،ارچن،گز وگواتام(بادام كوهي)اشاره كرد.صيفي جات منطقه گندم وجو است كه محصول عمده كشاورزي است.كوه هاي اطراف منابعي غني وسرشار از منابع طبيعي است كه در گذشته و حال مورد استفاده بوده است.درمنه،كلپوره،اسپنتان،مور،زامبول،درنگ...براي بسياري از بيماريها تجويز مي شدند.از صمغ درخت موسوم به گونجك براي مسائل دندان پزشكي استفاده مي شده.در مجموع روستاي تمين بهشتي است در بلوچستان،دري است بر دامن تفتان.اگر مسير رود خانه آن را تعقيب كنيم روستاهاي دهستان يكي پس از ديگري در مسير آن قرار دارد.
تمين در گذر تاريخ:
شهر زاهدان بين ۲۹ درجه و ۲۹ دقيقه عرض شمالي و۶۰ درجه ۵۳ دقيقه شرقي مركز استان سيستان و بلوچستان جمعيتي بالغ بر۶۰۰ هزار نفر دارد و در اين شهرستان ۷۵ اثر تاريخي،فرهنگي شناسايي شده است كه از اين ميزان تعداد۲۳ اثر تاريخي در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده كه ۵۰درصد اين آ ثار اعم از ثبتي و شناسايي شده در بخش ميرجاوه جاي گرفته كه سهم تمين قابل توجه است.
موقعيت تمين از زاهدان:
تمين از زاهدان ۱۳۵ كيلو متر واز ميرجاوه ۶۵ كيلو متر فاصله دارد كه كار عمده مردم منطقه كشادرزي مي باشد.
تاريخچه دهستان تمين:
در بيان تاريخچه و معرفي تمدن اطراف تفتان قله آتشفشان نيمه فعال تفتان نقش مهمي را ايفا ميكند.
اين قله يكي از قلل مرتفع ايران است كه باعث تنوع آب و هوا در منطقه بلوچستان گرديده است و همين تنوع و پوشش گياهي و وجود آب فراوان در اطراف عامل جذب انسانها به اين سمت بوده كه در اطراف آن سكني گزيدند و تمدن تفتان را بوجود آوردند.آثار بجا مانده از گذشتگان وپيشينيان حكايت از اين قضايا دارد.كه دهستان تمين هم تحت تاثير آن داراي آثاري از قبيل تپه هاي باستاني،قبرستانهاي،چله خانه،معماري صخره اي،آسيابهاي آبي،قلعه ها، قبرستان هفتاد ملا،كوره هاي ذوب فلز در نواحي مختلف وغار هاي باستاني،همه ي اين آثار بيانگر وجود يك استقرار عظيم انساني در اين دهستان مي باشد.قدمت آثار بر اساس شواهد و ابزار بدست آمده تاريخي،تمدن اطراف تفتان را به ۸۰تا۱۰۰هزار سال پيش تخمين ميزنند.
آثار بر جسته وشناسايي شده تمين:
قلعه تمين:
اين اثر با مساحت حدودا ۳۰۰۰هزار متر مربع و۲۵ متر ارتفاع از سطح دره تمين مركزي بر فراز صخره اي بلند با مصالح بومي همچون گل رس ساخته شده است و قلعه باذ قدمت ۲۵۰ ساله مركز فرماندهي حاكمان منطقه همچون سيد خان و شاه احمد...بوده است.كه متاسفانه بخش اعظم اين قلعه از بين رفته است.
آسياب آبي:
قدمت اين آسيابها حدود ۱۵۰ سال ميباشد اين نوع آسيابها با توجه به آب فراوان در مناطق مختلف اطراف تفتان همانند تمين وتمندان و...متداول بوده كه اين آثار مانند ديگر آثار با توجه به كم توجهي اهالي و مسولين در حال نا بودي است.
چله خانه:
ازآثار ديگر اين دهستان چله خانه مي باشد كه در گذشته دور مردم مسلمان اين ديار در اين مكان كه در دل كوه كنده شده به مدت ۴۰ شبانه روز به دعا و عبادت مي پرداختند و غذايشان فقط آب ودر صورت نياز يك عدد خرما بوده.
معماري صخره اي:
اين معماري بالغ بر ۴۰۰۰ متر مربع در نوع خود در سطح كشور كم نظير بوده و اظهار نظر باستان شناسان ايجاد اينگونه سازه هاي معماري به اواخر دوره ساساني و اوايل دوران اسلامي بر مي گرد.معماري صخره اي تمين همچون معماري صخره اي ميمند كرمان وكندوان مي باشد.مجموعه هاي صخره اي تمين در چهار قسمت در دل كوه كنده شده است.سقف اين اتاقها تقريبا گنبدي و هر يك از آنها دارا ي ستون و فضاهاي الحاقي مي باشد.
قبرستان تمين:
اين قبرستان در دهستان تمين واقع شده است،و قبور اين قبرستان كه تعداد زيادي مي باشد در دل كوه هاي سنگي قرار دارند اين كوه بالغ بر ۱۷۰ هزار متر مربع در سمت شمالي تمين و در جنوب شهر ميرجاوه واقع شده است.قبور اين قبرستان شامل يك سري قبور چهار گوش ساده مي باشد كه مناسب با ابعاد بدني ستوني در سنگ كنده شده است طرز ساخت اين قبور بدين گونه مي باشد كه ابتدا خفره اي به ابعاد ۵۰در۵۰ ـ۱.۷۰ سانتيمتر را در سنگ مي كندند سپس اجساد را درون آن قرار ميدادند و آن را با سنگ مي پوشاندند از ظاهر اين قبر ها مشخص ميشود كه مربوط به زردتشتيان مي باشند.
قبرستان هفتاد ملا:
اين قبرستان در روستاي روپس يكي از توابع دهستان تمين واقع شده است اين قبرها در غاري طبيعي بنا شده اند و به همين علت از باد وباران محفوظ ميباشند،آفتاب هيچ وقت بر اين قبرها نمي تابد و هميشه در سايه قرار دارند.بناي اين قبرها از خشت،گل و تخته هاي چوبي مي باشد اما بدليل عدم توجه مسولين امر،به آغل گوسفندان تبديل شده است.
چشمه آب معدني حضرت موسي:
آبشاري زيبا كه از دل كوه مي جوشد اين چشمه بزرگترين منبع آب روستا است...
صداي آب،سكوت و چه چه بلبلان بر روي درختان بيددر مجاورت آب و صداي رساي درختان بيد سر به فلك كشيده،باغهاي متصل به هم با تنوع ميوه هاي و عبور جاده از ميان آنها و نسيم باد معتدل و عبور از داخل رود خانه هاي موجود.در تصور ذهن آدمي در چند كيلو متري كويرنميگنجد آشنايي بيستر با دهستان تمين:
تمين متشكل از ۱۱۵پارچه آبادي و در فاصله ۱۴۰كيلو متري شهرستان زاهدان و در قسمت شمالي كوه تفتان واقع شده.
آبادي است بسيار سرسبز و خوش آب وهوا كه در حاشيه رودخانه اي زلال با آبشارهاي زيبا واقع شده است.چشمه تاريخي موسي كه از دل كوه مي جوشد و بيشتر آب منطقه از اين چشمه تامين ميشود.
تمين به سه قسمت اصلي تقسيم ميشود:
تمين پايين(بن ده)تمين وسط (كلات)وتمين بالا ...
كه از آبادي هاي "پلكي"ده نوگ"خازون"بن ده"بوسون بالا"پس كوه"پس كوشه اسماعيل آباد"پشت كم"سرده"...تشكيل شده است.
تركيب نژادي:
كرد،سيد،حسيني،شهنوازي،...كه بيشتر مردمان اين منطقه را كردها تشكيل ميدهند.
طايفه كرد در گذشته منطقه سرحد بلوچستان را در اختيار داشته و داراي قدرت و نفوذ بوده.
كردها حدود ۳قرن مرزداران بلوچ بودند.
برخي از گويش هاي طايفه كرد:
كردها به گويش هاي متفاوتي از زبان بلوچي تكلم ميكنند،كه از آن جمله: سنگويي،تميني،سرحدي...
مناظر زيباي تمين
منطقه حفاظت شده باهوكلات(گاندو): اين منطقه در منتهي اليه گوشه جنوب شرقي كشور در طول مرز ايران و پاكستان قرار دارد. اين منطقه از كوه هاي كم آب و بياباني تشكيل شده كه تا رودخانه سرباز در بلوچستان گسترده شده است. منطقه مزبور مأمن تمساح تالابي و منحصر به فرد ايراني است كه در آبگيرهاي كم عمق مسير رودخانه زندگي مي كند. همچنين شرايط خاص اكوسيستم رودخانه اي اين منطقه امكانات زندگي نوعي ماهي عجيب به نام ماهي گل خور فراهم آورده است كه قادر به زيست در آب هاي كم عمق و بستر كلي رودخانه ها است.
مناطق حفاظت شده هامون: اين منطقه 201062 هكتار وسعت شامل دشت هامون، درياچه يا تالاب هامون و رودخانه هيرمند مي شود. اهميت اين منطقه بيشتر به دليل زيستگاه انواع حيوانات وحش، امكان پرورش ماهي، وجود انواع پرندگان و تأمين علوفه دام ها از نيزارها و استفاده از ني ها جهت حصيربافي مي باشد. پرندگان و جانوران وحشي اين منطقه عبارتند از: پليكان و فلامينگو، پرندگان مهاجر آبي، تيهو، زنگوله بار، كوركر(باقرقره)، خرگوش، شغال، كفتار، كاراكال، يوزپلنك، گراز و آهو .
منطقه حفاظت شده بزمان: اين منطقه به وسعت 688/324 هكتار، منطقه كوهستاني بزمان، تپه ماهورها و دشت هاي اطراف اين كوه را در بر مي گيرد. اين منطقه داراي كوهي نسبتاً مرتفع (3497 متر) با دره هاي آب شيرين و پوشش گياهي نسبتاً مناسب است. حيوانات وحشي كه در اين منطقه زندگي مي كنند عبارتند از : كبك، كبك چيل، تيهو، دراج، خرگوش، كل، بز، قوچ و ميش. علاوه بر گونه هاي مختلف وحش فوق الذكر نوعي خرس سياه آسيايي كه كوچكتر از خرس قهوه اي است، در سيستان و بلوچستان زندگي مي كند. پوشش گياهي غالب زيستگاه هاي خرس در اين منطقه شامل:ارجن، كهور، كنار، خرما، زرشك، زارچ، زالزالك، انواع گون و درمنه، اورس، بيد، تنگس و نسترن وحشي مي باشد كه ميوه بيشتر اين درختان غذاي عمده خرس هاي سياه را تشكيل مي دهد. خرس ها به خرما و داز علاقه اي وافر دارند. پرنده زيبايي به نام مينا با رنگ هاي سبز، آبي و سبزه قبا نيز در بلوچستان به وفور يافت مي شود.
![]() |
گليمبافي: عشاير مواد اوليه را از پشم دامهاي خود تهيه مينمايند. رنگهاي مورد استفاده در گليم عمدتاً تيره و در زمينههاي قهوهاي، قرمز تيره مايل به قهوهاي، آبي سير و شتري و رنگهاي روشن مثل زرد، سبز، كرم، قرمز، سفيد است و در شكلگيري طرحهاي بلوچي نقش به سزايي دارد.. نقوش و طرحها عموماً راهراه، هندسي و محرمات است.دستگاه گليمبافي به صورت افقي است و كمتر از دار عمودي استفاده ميكنند و شيوه برپايي آن در سيستان با بلوچستان تفاوت دارد. يكي از انواع گليم “سفره نان” است كه از رنگهاي بيشتر روشن استفاده ميشود. از بافت گليم نوارهايي به عنوان مالبند، و مهار بند شتر - مانند سكه و آينهدوزي- نيز توليد ميگردد كه تزيين آن بيشتر با خرمهره و صدف، منگولههاي پشمي باقيمانده از مواد اوليه است. گليم در ابعاد مختلف به عنوان زيرانداز، چادرشب، كناره، سجاده، جوال توليد مي شود.
![]() |
بوريا، سبدبافي، پردهبافي، توتن سازي:از ديگر هنرهاي دستي استان بوريابافي (حصيربافي) و پردهبافي است. استفاده از اين فن در پوشش سقفها در شهر سوخته به پنجهزار سال پيش برميگردد. اكنون نيز حصير در مساكن بومي منطقه به وضوح قابل رويت است. مواد اوليه حصير در منطقة بلوچستان، از نوعي درخت خرماي وحشي به نام داز كه در كنار رودخانهها و مسيلها ميرويد، بهدست ميآيد. از برگ داز، انواع مختلف ظروف مايحتاج روزمره و زيرانداز در ابعاد مختلف توليد ميگردد. گاهي جهت تزيين آنها از موي بز نيز استفاده ميشود.از عمدهترين توليدات حصيري ميتوان به زيرانداز، جارو، سجاده، جاي نان، صندوقچه وسايل آرايشي، لانه مرغ و انواع سبدهاي حمل و نقل كالا، نگهداري خرما، پرده حصيري، پوشش سقف اشاره كرد.
![]() |
زرگري:زرگري و نقرهسازي يكي ديگر از هنرهاي دستي استان است. در اثر تغييرات زمان و عوامل متعدد ديگر، نقرهسازي، جاي خود را به طلاسازي داده است. زرگرهاي بلوچ از اقوام و طوايف مشخصي هستند كه علاوه بر جواهرسازي، انواع زيورآلات زنان بلوچ را با مهارت تهيه ميكنند.زنان بلوچ مانند اغلب زنان مردم ايران از زيورهاي بومي استفاده ميكنند. زرگرهاي محلي زيورهاي طلا و نقره را با نقوش ساده هندسي و نمادين ميسازند. اين زيورها براي زينت سروگردن و گوش و بيني و دست و پا استفاده ميشود. زيورهاي بلوچي بيشتر شبيه زينتآلات مردم پاكستان و هندوستان است. دليلش رفت و آمد زياد بين ساكنين بلوچستان و قسمت غربي شبه قاره هند و پاكستان است.
![]() |
سفالگري:پيشينه هنر سفالگري (سفالسازي) با توجه به اسناد و مدارك به عصر پارينه سنگي و پيش از تاريخ به مناطق باستاني بلوچستان ميرسد. در شهر سوخته سيستان، 3200 سال قبل از ميلاد، توليد سفال چشمگير بود. از اين ميان سفال روستاي كلپورگان حكايتي ديگر دارد.
![]() |
سفالسازي در كلپورگان: اين روستا در 25 كيلومتري شهرستان سراوان واقع شده است. ساخت سفال امروزه هم در اين روستا به صورت كاملاً ابتدايي و به روش لولهاي (كُويلْ-فتيلهاي)، بدون لعاب و با نقوش سياهرنگ، توسط زنان بومي، با دست انجام ميپذيرد. اين هنر نيز مانند ديگر هنرهاي منطقه، به دليل شباهت به سفالهاي ماقبل تاريخ، از شهرت خاصي برخوردار، و طرفداران زيادي دارد. مواد اوليه آن كه دو نوع خاك است، توسط مردان تهيه ميشودوپس از مخلوط نمودن به نسبتهاي مورد نظر، به صورت دوغاب و سپس گل درآمده و در اختيار زنان هنرمند قرار ميگيرد. ابزار كار بسيار ابتدايي است و هر كدام نام محلي خود را داراست يكي از اين ابزارها بونو (bono) گل را روي آن قرار ميدهند. شكل آن محدب و مدور است و با دست و انگشتان پا به چرخش درميآيد و به گل فرم ميدهد. توليدات سفالهاي كلپورگان شباهت زيادي به سفالهاي به دست آمده از حفاريهاي مناطق باستاني در هزارة سوم پيش از ميلاد سيستان و بلوچستان و كرمان، گيلان، مناطقي از كشورهاي آسيايي چون هند، ژاپن و پرو دارد. و اغلب به شكل كاسه، كوزه، جام، قدح، پارچ، ليوان و … ساخته ميشود. اغلب ظرفهاي ساخته شده داراي سرپوش است. برخي از سرپوشها به عنوان يك ظرف مستقل نيز كاربرد دارد. سرپوشي به صورت كاسة آبخوري ساده، و سرپوشي ديگر به صورت قدح به روي كاسهاي بزرگ است كه به عنوان جامي براي تنقلات در پذيرايي از مهمان به كار ميرود.
قالي بافي: قدمت اين هنر، با ورود شاخهاي از اقوام سكائي به سيستان برميگردد. زيراندازهاي سيستاني به سه نوع تقسيم ميشود:
1. نوع تاريخي يا كهن كه تا آغاز سده چهاردهم هـ.ق بافته ميشد.2. نوع ميانه كه از حدود اواخر قرن سيزدهم هـ.ق بافته شده و هنوز هم رايج است.3. نوع نو، كه هماكنون بافته ميشود.
عمده مواد اوليه توسط روستاييان تهيه شده و از رنگهاي متنوع استفاده مينمايند. نقوش اغلب تجريدي و به صورت هندسي، مرغي، انساني يا طرح و بافت كلي مددخاني، بهلوري، خشتي، سليماني و گلداني است. در حال حاضر فرش سيستان به دليل نوع طرح، رنگ، نقش، ابعاد، دوام علاوه در بازارهاي داخلي و بازارهاي خارجي فروش دارد. سيستان به لحاظ ارتباط گسترده فرهنگي و هنري با بلوچستان، عشاير خراسان، تركمنستان، در زمينه نقش و رنگ و ابعاد قاليهاي خود با اين مناطق وجوه اشتراك فراوان دارد.
عبدالحسن علي بن جولوغ فرخي گزي: عبدالحسن علي بن جولوغ فرخي گزي شاعر بزرگ اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم است كه از سرآمدان سخن در عهد خويش و در همه ادوار تاريخ ادبي ايران است. ديوان وي در حدود 9000 بيت دارد و در عهد سلطان محمود و مسعود غزنوي مي زيسته است. اين شاعر در سيستان به دنيا آمده است و در سال 429 هجري قمري در همان جا در گذشته است.
يعقوب ليث: ابو يوسف يعقوب بن مشهور به ملك الدنيا و صاحبقران مؤسس و اولين امير (247-265 هجري قمري) از سلسله صفاريان است. وي در روستاي كوين يا ترين در حاشيه كويري (شمال خاش رود) در يك خانواده رويگر به دنيا آمد. آرامگاه يعقوب ليث صفاري در شهر دزفول قرار دارد. يعقوب مردي سپاهي منش، با تدبير و عاقل و موقر بود و به ديانت و قناعت شهرت داشت. پايتخت وي زرنج سيستان بود. شهرت او در ممالك اطراف چنان گسترده بود كه او را ملك الدنيا و صاحبقران مي خواندند .
ابوالفتح علي بن محمد بستي: ابوالفتح علي بن محمد بستي از شاعران سده چهارم هجري قمري است. زادگاه او را شهر بست سيستان مي دانند. او به زبان عربي تسلط كامل داشت. از نتايج طبع او، دو ديوان شعر به جاي مانده است. وفات وي را به سال 401 ه.ق ثبت نموده اند. نويسنده كتاب دورنمايي از فرهنگ ايراني و اثر جهاني آن، اين شعر را به عنوان نمونه اي از انديشه و قلم اين شاعر سيستاني در نوشته خويش آورده است.
ابوالفتح سگزي يا ابوالفتح سيستاني:از شاعران و ملوك برجسته سيستان در سده يازدهم هجري قمري است. علاوه بر حكومت داري، در سرودن شعر تبحر داشت. گرچه در سياست حكومتي با برادرش ملك حمزه اختلافي نداشت، اما در زمينه شعر و شاعري با وي اختلاف داشت. حمزه غافل سيستاني اين رباعي را خطاب به برادرش ابوالفتح سيستاني سروده است.
قاضي احمد: از اكابر زادگان سيستان بود و شاعري توانا و خوش سخن بود.
عبدالفرج سجزي
اين استان پهناور در سمت شرق با كشور پاكستان نهصد كيلومتر و با كشور افغانستان سيصد كيلومتر مرز مشترك دارد؛ در قسمت جنوب با درياي عمان به طول تقريبي دويست و هفتاد كيلومتر مرز آبي دارد و از قسمت شمال و شمال غرب با استان خراسان به طول صد و نود كيلومتر و در قسمت غرب با استان كرمان به طول پانصد و هشتاد كيلومتر و با استان هرمزگان به طول صد و شصت و پنج كيلومتر همجوار است.
استان سيستان و بلوچستان به لحاظ وسعت از بزرگترين استانهاي كشور است و پس از استان خراسان در رتبه دوم قرار دارد. اين استان از دو ناحيه سيستان و بلوچستان تشكيل يافته است كه از لحاظ طبيعي با يكديگر كاملاً متفاوتند.
ناحيه سيستان هشت هزار و صد و هفده كيلومتر مربع، در قسمت شمالي اين استان قرار دارد و حوزه مسطح و مسدودي است كه از آبرفتهاي دلتاي قديمي و فعلي رود هيرمند تشكيل شده است. [آشنايي با رودخانههاي ايران]
ناحيه بلوچستان به مساحت صدو هفتاد و نه هزار و سيصد و هشتاد و پنج كيلومتر مربع منطقه وسيع كوهستاني است كه حد شمالي آن كوير لوت و حد جنوبي آن درياي عمان است.
مرزهاي طولاني آبي و خشكي استان با كشورهاي افغانستان، پاكستان و كشورهاي حوزه خليج فارس، موقعيت ويژهاي را به آن بخشيده و سبب ايجاد شرايطي خاص شده است. چندگانگي و تنوع مذهبي، گويشهاي مختلف و نمود تعلقات قومي و قبيلهاي از ديگر ويژگيهاي اجتماعي اين استان است. بر اساس آخرين تقسيمات كشوري استان سيستان و بلوچستان سال هزار و سيصد و هفتاد و پنج داراي هفت شهرستان، بيست و نه بخش، شانزده شهر، نود و دو دهستان و شش هزار و سي و هشت آبادي داراي سكنه بوده است. شهرستانهاي آن عبارتند از: ايرانشهر، چابهار، خاش، زابل، زاهدان، سراوان و نيك شهر.
جغرافياي طبيعي و اقليم استان
در مطالعات زمينشناسي منطقه شرق ايران را معمولاً به عنوان يك واحد مستقل بررسي ميكنند. اين منطقه در اواخر دوران سوم زمينشناسي در اثر جنبشهاي كوهزايي از دريا جدا شده و در آن ابتدا رسوبات آهكي از نوع دريايي و سپس رسوباتي با مواد نسبتاً درشت و نرمروي هم انباشته شده است. قسمت جنوبي استان (مكران) يكي از مناطق در حال فرونشستن تدريجي است و دليل آن نيز ضخامت زياد رسوبات رس ماسهاي دوران سوم است كه عمق آن به بيش از يك كيلومتر ميرسد. بر همين اساس پوسته اقيانوس هند با شيب بسيار تندي در زير اين منطقه به داخل زمين فرو ميرود كه يكي از علتهاي بوجود آمدن گل فشانها و چشمههاي آب معدني فراوان در اين منطقه است.
ارتفاعات استان سيستان و بلوچستان به دوران سوم و دوم زمينشناسي تعلق دارد و سنگهاي آن اغلب آهكي و گچي است. به عقيده زمينشناسان، بعضي كوههاي اين استان (مانند آتشفشان تفتان) به اواخر دوران سوم و اوايل دوران چهارم تعلق دارند. ارتفاعات سيستان و بلوچستان، جزو رشته كوههاي مركزي ايران و شامل ناهمواريهاي شرق چاله لوت و ارتفاعات ديواره شرقي و جنوبي چاله جازموريان است. اين ارتفاعات در همه جا پيوسته نيستند، به طوري كه حوضههاي پستي در فواصل اين ارتفاعات پديد آمدهاند. پهناي كوهستانها از شمال به جنوب افزايش مييابد و در فاصله ايرانشهر- كوهك به بيشترين حد خود ميرسد. اين ناهمواريها مشتمل بر كوههاي سيستان و كوههاي بلوچستان است.
منطقه سيستان و بلوچستان با توجه به موقعيت جغرافيايي، از يك طرف تحت تأثير جريانهاي جوي متعدد مانند: جريان بادي شبه قاره هند و به تبع آن بارانهاي موسمي اقيانوس هند است و از طرف ديگر تحت تأثير فشار زياد عرضهاي متوسط قرار دارد كه گرماي شديد مهمترين پديده مشهود اقليمي آن است. در وضعيت هواشناسي اين منطقه بادهاي شديد موسمي، طوفان شن، رگبارهاي سيلآسا، رطوبت زياد و مه صبحگاهي پديدهاي قابل توجه است. اين استان تابستانهاي گرم و طولاني و زمستانهاي كوتاه دارد.
از آنجا كه حداقل دما ندرتاً به صفر درجه سانتيگراد ميرسد، رويش گياه در اراضي آبي تقريباً در تمام طول سال ادامه دارد. عمده بارندگي در زمستان صورت ميگيرد. اين ناحيه دو فصل متمايز زمستان با درجه حرارت معتدل و خنك در ماههاي آذر، دي و بهمن و تابستان گرم در بقيه فصلهاي سال دارد. در تمام شهرهاي استان حداكثر دماي سالانه، بالاي چهل درجه سانتيگراد گزارش شده است. اين مقدار در ماه تير، در ايرانشهر به پنجاه و يك درجه بالاي صفر ميرسد. كمترين حد دماي استان در ماههاي آذر و دي ثبت شده است. ميانگين حداقل دماي سردترين ماه سال بين حدود دوازده تا سيزده درجه سانتيگراد متغير است. سردترين شهر استان، زاهدان و گرمترين شهر آن ايرانشهر است.
اختلاف و نوسان دماي بين زمستان و تابستان و حتي در يك شبانهروز بسيار بالا است، ولي حداقل مطلق دما به ندرت به صفر درجه ميرسد نواحي ساحلي درياي عمان به علت رطوبت ناشي از مجاورت با دريا، تا حدودي از اين امر مستثني است و آب و هواي گرم آن با رطوبت بيشتري همراه است. به علت بالا بودن متوسط دما و وزش بادهاي موسمي، ميزان تبخير در اين استان زياد است و به طور متوسط چهار ميليمتر در روز گزارش شده است. بارندگي عمدتاً در ماههاي زمستان صورت ميگيرد. به طور متوسط در هفت ماه از سال در اين ناحيه اثري از باران مشاهده نميشود. ميزان بارندگي از طرف شرق به غرب استان افزايش مييابد.
متوسط ساليانه بارندگي آن حدود هفتاد ميليمتر و بسيار نامنظم است. بيشترين نزولات جوي، در شهرستانهاي خاش و زاهدان و متوسط سالانه آن صدو بيست ميليمتر است. كمترين مقدار بارندگي در شهرستان زابل روي ميدهد و متوسط سالانه آن پنجاه و يك ميليمتر است ميزان متوسط رطوبت نسبي در سواحل درياي عمان، حدود هفتاد تا هشتاد درصد در دي ماه است. در تابستان مقدار رطوبت نسبي كاهش مييابد، ولي كرانههاي غربي بلوچستان به علت نزديكي به اقيانوس هند در تابستان نيز رطوبت نسبتاً بالايي دارد.
تاريخچه باستاني سيستان
سيستان امروزي قسمت شمالي استان را دربرميگيرد. در اوستا، سيستان يازدهمين سرزميني است كه «اهورامزدا» آفريده است. همچنين زادگاه رستم دستان قهرمان حماسي شاهنامه است. مورخين بناي سيستان را به گرشاسب- يكي از نوادگان كيومرث- نسبت دادهاند. اين ناحيه به دلايل موقعيت خاص استراتژيكي و جغرافيايي در تمام دورههاي تاريخي از اهميت ويژهاي برخوردار بوده است. سيستان در زمان هخامنشيان، منطقهاي آباد بود. اين امر در كتيبههاي بيستون و تخت جمشيد كه سيستان را يكي از ممالك شرقي داريوش ذكر كردهاند، منعكس شده است.
نام سيستان، از نام اقوام آريايي «سكا» اخذ شده است. سكاها در حدود سال صد و بيست و هشت پيش از ميلاد، سيستان را به تصرف خود در آورده و در پهنه آن استقرار يافتهاند. نام قديمي سيستان «زرنگا» يا «زرنگ» بود. پس از مهاجرت «سكاها» به طرف جنوب، در زمان فرهاد دوم اشكاني گروهي از آنان در زرنگ مستقر شدند. از اين زمان به بعد زرنگ، به نام آنان سكستان نام گرفت. شهر زرنگ فعلاً جزء افغانستان است و در محل آن روستاي كوچكي به نام «نادعلي» قرار دارد. در نزديكي آن روستا، تل بزرگي است و بر فراز آن تل، هنوز آثار خرابههاي ارك زرنگ و قلعه و باروي آن ديده ميشود. لفظ زرنگ، قديميترين نام سيستان و زاولستان است كه در كتيبه داريوش، زرنگا آمده است.
به عقيده محققين «زرنگ» و «زريه» كه در زبان اوستايي به نام درياست و «دريه» در لغت هخامنشي و «زريا» در پهلوي و «دريا» به زبان امروزي همه يك مفهوم دارند و مراد از آنها درياي «زره» يا «هامون» است. مؤلف كتاب «حدود العالم» نيز «زرنگ» را مركز سيستان دانسته است. نيمروز، نام ديگر سيستان است و به معني جنوب است. بناي بيشتر شهرهاي سيستان را به پهلوانان اسطورهاي ايران چون زال، سام و رستم نسبت ميدهند. زماني كه سيستان به دست اردشير بابكان فتح شد، جزو متعلقات دولت ساساني به شمار ميآمد. در سال بيست و سه هجري قمري، مسلمانان عرب اين سرزمين را فتح كردند، ولي در اثر نافرماني مردم اين ناحيه شورشهاي متعددي بروز كرد. سرانجام در زمان معاويه، مردم اين خطه به اطاعت كامل اعراب درآمدند و عبدالرحمان كه فاتح سيستان بود، به حكومت آنجا منصوب شد.
اولين فرمانرواي معروف ايراني اين سرزمين بعد از اسلام «يعقوب ليث صفاري» بود كه از رودخانه سند تا شطالعرب را تحت فرمان داشت. عمروليث- برادر وي- نتوانست اين موقعيت مهم را حفظ كند و سرانجام به دست اسماعيل ساماني در بغداد به قتل رسيد. با وجود اين، سيستان تا چندين قرن تحت سلطه امراي صفاري باقي ماند وطاهر از نوادگان عمر و تا دويست و نود و پنج هجري قمري ايالت فارس و كرمان و سيستان را تحت فرمان خود داشت و بعد از وفات او سلسله صفاري روي به ضعف گذاشت بعد از صفاريان، سامانيان، غزنويان و سلجوقيان نيز هر يك مدتي در اين سرزمين فرمان راندند. در زمان مغولان و تيموريان خرابيهاي زيادي در سيستان به وجود آمد كه به از بين رفتن سدها، كانالها و مناطق آباد سيستان منجر شد.
در سال ششصد و ده هجري قمري، جلالالدين خوارزمشاه از هندوستان وارد سيستان شد و به منظور مبارزه با مغولها به گردآوري و تجهيز سپاه پرداخت. چنگيزخان، جغتاي را اعزام كرد تا ضمن تصرف هرات مانع پيوستن لشكريان تازه نفس به لشكريان جلالالدين شود. سرانجام سلطان جلالالدين از جغتاي شكست خورد و سردار مغول با بيرحمي هر چه تمام به قتل و غارت و ويرانگري در اين سرزمين پرداخت. در سال نهصد و چهارده هجري قمري شاه اسماعيل صفوي سيستان را تصرف كرد. پس از شاه اسماعيل- در زمان حكومت نادرشاه- اختلافهاي داخلي سبب خرابيهاي زيادي در اين سرزمين شد.سرانجام سپاهيان ايران در هزار و هشتصد و شصت و پنج ميلادي، سيستان را از دست امراي سركش پس گرفتند و دو سال بعد اين سرزمين تحت حكومت امير منصوب دولت مركزي ايران قرار گرفت.
در سالهاي بعد نيز اين منطقه دستخوش حوادث و وقايع زيادي شد. كشمكشهاي افغانستان با ايران بر سر ادعاهاي آن كشور نسبت به سيستان منجر به دخالت بريتانيا به عنوان حكميت گرديد. كميسيون تشكيل شده توسط بريتانيا، سيستان را در امتداد خطي از بند سيستان بر هيرمند به طرف كوه ملك سياه در غرب گودزره، بين ايران و افغانستان تقسيم كرد. با اين كار، قسمتي كه اروپائيان عنوان «سيستان خاص» به آن دادهاند (در مقابل «سيستان خارجي» كه به افغانستان واگذار شد) به ايران تعلق گرفت. طي دهههاي اخير منطقه سيستان با توسعه زيربناها و استقرار برخي از صنايع و رشد مناسب فضاي شهري و روستايي، نسبت به گذشته آباداني فراواني يافته است.
تاريخچه باستاني بلوچستان
سرزميني كه اكنون بلوچستان نام دارد، به اسم «مكا» «مكه» مشهور بود كه يونانيها آن را «گدروزيا» ناميدند. در زمان قديم در سرزمين بلوچستان باتلاق بسيار وجود داشت و «اراينا» يا «ايرينا» در زبان سانسكريت به معني باتلاق است و برخي معتقدند از تركيب اين كلمه با كلمه «مكا» كلمهاي پديد آمد كه به مرور زمان به «مكران»(سرزمين باتلاقها) تبديل شد.
كلمه بلوچستان نيز از زماني به اين سرزمين اطلاق شد كه بلوچها در آن سكونت كردند.در فرهنگ معين درباره قوم بلوچ آمده است:«قومي ايراني، صحرانشين و دلير ساكن بلوچستان، طوايف خارجي كمتر در آن ناحيه نفوذ كرده و ايشان در برابر بيگانگان مقاومت كردهاند. آنان لهجه خاصي دارند كه به بلوچي معروف است در تپههاي بلوچستان آثاري به دست آمده است كه تاريخ اين سرزمين را به سه هزار سال پيش از ميلاد ميرساند. آنچه مسلم است، كورش هنگام لشكركشي به هند، مكران را نيز تصرف كرد.
فردوسي در شاهنامه، ازگردان بلوچ سخن گفته است يكي از وقايع مهم بلوچستان، عبور اسكندر مقدوني از اين سرزمين در هنگام بازگشت از هندوستان است كه در جريان آن در اثر وجود ريگهاي روان، بيابانهاي خشك و بيآب و سرسختي مردمان اين سرزمين، اكثر قواي خويش را از دست داد در زمان خلافت خليفه دوم، اين سرزمين به وسيله عربها فتح و يكي از سرداران عرب به عنوان حاكم آن منصوب شد، ولي در اثر مخالفتها و جنگهاي مردم بلوچستان با وي، سرانجام اين سرزمين را ترك كرد در سال سيصد و چهار هجري قمري سرزمين بلوچستان به وسيله ديلميان فتح گرديد.
در زمان حكومت سلجوقيان در كرمان، منطقه بلوچستان نيز توسط آنها اشغال و تابع كرمان شد بعد از حكومت نادر، بلوچستان اسماً جزو ايران بود، اما حكومت مركزي تسلط كاملي بر آن نداشت. محمدشاه قاجار ايرانشهر را تصرف كرد و پس از آن تمامي نواحي ساحلي بلوچستان به مرور زير سلطه حكومت مركزي ايران قرار گرفت.
شهر زاهدان
شهر زاهدان كه امروز مركز سيستان و بلوچستان است، سابقه چنداني ندارد. در اوايل پادشاهي فتحعلي شاه قاجار، در زاهدان چاه آبي بود كه راهزنان پس از حمله به كاروانها و چپاول دارايي آنان، ساعتي يا شبي را در آنجا سپري ميكردند.
پيرامون اين چاه جنگلهاي انبوهي از درختان تاغ و گز بود كه اكنون اثري از آن نيست. در سال هزار و سي صد و پانزده هجري قمري يكي از ساكنان آن محل كاريزي در آنجا حفر كرد و آبادي كوچكي به وجود آمد كه «دزدآب» نام گرفت چهار سال بعد، متخصصان بلژيكي كه در استخدام دولت ايران بودند، جهت داير كردن گمركخانه به دزدآب آمدند.
از اين زمان، به تدريج بر وسعت و جمعيت دزدآب افزوده شد. از سال هزاروسيصد و چهارده شمسي دزدآب به زاهدان تغيير نام يافت. اولين نشانههاي شهرنشيني با احداث خط آهن از كويته پاكستان به زاهدان پديدار شد و با توسعههاي بعدي، زاهدان امروزي به مركز استان تبديل شد. زاهدان شهر جديد الاحداثي است كه بر سر راه كرمان به مشهد، كرمان به چابهار و نزديك مرز پاكستان و افغانستان واقع شده است.
جاذبههاي ديدني
قلعه سام [آشنايي با قلعههاي ايران]
قلعه تيمور
كاروانسراي رباط شورگز [آشنايي با كاروانسراهاي ايران]
كوه ملك سياه
كوههاي بسيستان
رودخانه سيانجان (تلخ آب)
دشت سيستان
دشت لوت
درياچه سه دريا
مسجد شاه علي [آشنايي با مساجد]
زيارتگاه ملك سياه
شهر ايرانشهر
اين شهر در قسمت مركزي بلوچستان در فاصله سيصد و شصت و پنج كيلومتري زاهدان واقع شده است. ايرانشهر يكي از شهرهاي قديمي ايران است كه قبلاً فهره يا فهرج ناميده ميشد. در «اوستا» از اين شهر به نام «پهله» يا «پهره» نام برده شده است. معرب اين دو كلمه فهره به معناي شهر بزرگ است كه نشان ميدهد اين مكان در قديم مركزيت داشته و يكي از بزرگترين شهرهاي بلوچستان و ايران بوده است.
به همين جهت آن را همواره با پسوند شهر ذكر كردهاند. ايرانشهر در زمان حمله اسكندر، منطقهاي آباد و سرسبز بود و مورخين ايراني نوشتهاند كه اگر آب و علف و خرماي پهرگ به داد قشون اسكندر نرسيده بود حتي كسي زنده باقي نميماند.
در زمان ناصرالدين شاه قاجار، والي بلوچستان به دليل آب و هواي خوب اين منطقه قلعههايي در آن ايجاد كرد.
ايرانشهر با توجه به قدمت تاريخي و گسترش تدريجي به نمونهاي از شهر معاصر تبديل شده است.
جاذبههاي ديدن
شهر چابهار
چابهار جنوبيترين شهر استان است كه در فاصله هفتصد و شصت و يك كيلومتري زاهدان قرار دارد. اين شهر در زمانهاي قديم «بندر تيس» نام داشت كه در حال حاضر خرابههاي آن در نه كيلومتري چابهار امروزي به جا مانده است.
بندر تيس در آن ايام اهميت و اعتبار فراوان داشت و يكي از مراكز مهم تجاري كرانههاي درياي عمان بود.
بندر چابهار در گذشتههاي دور در تجارت خارجي ايران اهميت وافري داشت، ولي در قرن گذشته در اثر كمتوجهي از رونق آن كاسته شد.
در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي به علل مختلف از جمله شرايط جنگي، بيش از پيش مورد توجه قرار گرفت.
بندر امروزي چابهار اهميت سوقالجيشي دارد و در حال حاضر يكي از مناطق آزاد تجاري كشور محسوب ميشود.
جاذبههاي ديدني
رودخانه باهوكلات
روستاي تيس
منطقه حفاظتشده باهوكلات (گاندو)
شهر خاش
خاش امروزي در نزديكي شهر قديمي خاش قرار دارد كه تاريخ پيدايش آن به پيش از حكومت نادر ميرسد. اين شهر تا قبل از نادرشاه به علت ناامني و آمد و شد راهزنان و ياغيان چندان اعتبار نداشت. نادرشاه ضمن سركوب راهزنان، اين منطقه را امن كرد و «ميربايخان» را به حكومت آنجا فرستاد. ميربايخان در ميان آبادي قلعهاي ساخت و در عمران و آباداني خاش كوششها كرد.
پس از كشته شدن نادرشاه، انگليسيها موقع را مغتنم شمرده و به منطقه خاش وارد شدند و بناهايي در آنجا ايجاد كردند. در همين زمان سردار «ايدوخان» رئيس «طايفه ريگي» بر آنجا تسلط پيدا كرد و قلعههاي ديگري به نامهاي حيدرآباد و ناصري بنا كرد. بدين ترتيب خاش رو به توسعه و آباداني گذاشت و از شكل يك روستا خارج شد و آرام آرام سيماي شهري به خود گرفت.
جاذبههاي ديدني
برج لار
قله تفتان
قله چهل تن
چشمه اسكل آباد
چشمه جم چين
قنات كوكلو
چشمه آمني
چشمه دوشينگ
چشمه برآب
چشمه تفتان
چشمه برآبك
چشمه زنگ
چشمه مرغاب
چشمه ترشاب
چشمه گنج امين
هامون گابي
درياچه والان
شهر زابل
اين شهرستان در قديم سيستان و نيمروز خوانده ميشد. محلي كه امروزه زابل ناميده ميشود، پيش از اين زمينهايي با تپههايي از ماسههاي روان و رسوبات دريايي بود كه قسمتي از آن در مسير رودخانه قرار داشت.
با كم شدن آب رودخانه بر وسعت خشكيهاي اطراف آن افزوده شد و با اتصال اين منطقه به روستاي حسينآباد، آبادي بزرگي تشكيل گرديد.بعدها تأسيس پادگان نظامي بر اهميت آن افزود در سال هزار و سيصد و چهارده شمسي بر طبق تصويب هيأت وزيران، آن آبادي را زابل ناميدند و در سال هزار و سيصد و شانزده شمسي به مركز سيستان تبديل شد.
از ارتفاعات مهم اين شهرستان كوه خواجه يا رستم است كه در غرب قرار دارد. در برابر اين كوه تصويري از رستم پهلوان كه گرزي دو سر در دست دارد نقش بسته است.
در دامنههاي جنوبي آن نيز ويرانه بناهاي منسوب به دوره اشكانيان به جا مانده كه در زمان خود بسيار با شكوه بوده است. زابل امروزي شهري نسبتاً توسعه يافته و مجهز به انواع خدمات مورد نياز جامعه شهري است.
جاذبههاي ديدني
ميل قاسمآباد
شهر سوخته
شهر باستاني زرنج
زاهدان كهنه
تپه غلامان
آتشكده كركوي
رودخانه هيرمند و چاه نيمه
قلعه ساساني كوه خواجه
منطقه حفاظتشده هامون
شهر سراوان
سراوان شرقيترين شهر استان سيستان و بلوچستان است كه با مركز استان سيصد و پنجاه و دو كيلومتر فاصله دارد. بسياري از روستاهاي اطراف سراوان خاك رس مرغوبي دارد كه با بهرهبرداري از آن، كوزهگري و سفالسازي بويژه در ناحيه گليپورگان رونق يافته است آثار به دست آمده در سراوان نشان ميدهد كه اين شهرستان سابقه تاريخي و تمدن بسيار كهني دارد. قبل از سال هزار و سيصد و پنج شمسي نام اين محل «شستون» بود كه به تدريج بر وسعت آن افزوده شد و به سراوان معروف گرديد.
جاذبههاي ديدني
كوه سليمان
رودخانه ماشكل (ماكشيد)
هامون ماشكل
قلعه جاني (كوشان قديم)
شهر نيكشهر
شهرستان نيكشهر كه در سالهاي اخير به شهرستان مستقلي تبديل شده، قبلاً در محدوده شهرستان ايرانشهر قرار داشت. نيكشهر موقعيت طبيعي و جغرافيايي جالب توجهي دارد و مركبات آن بسيار مشهور است. پيشينه تاريخي نيك شهر با تاريخ ايرانشهر پيوند خورده است.قلعه قديمي چهل دختر از آثار تاريخي مهم نيكشهر است.از مراكز ديدني و باستاني شهر مي توان به قلعه چهل دختران، رودخانه كاجو، رودخانهكهير و روستاي بوگ اشاره كرد.