معرفی وبلاگ
رویایی ترین کشور جهان به نظر من ایران می باشد که هر خارجی رویای امدن به ایران را دارد............ نویسنده وبلاگ : میلاد اکاتی
صفحه ها
دسته
گالري اختصاصي ايران رويايي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2492180
تعداد نوشته ها : 785
تعداد نظرات : 32
خرگوش

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اب هاى سطحى:

 

آبهاى سطحى اين بخش را مى ‏توان به دو دسته آبهاى دايمى و آبهاى فصلى تقسيم بندى نمود. 

 

الف: منابع آب دايمى: با وجود آنكه رودخانه سرباز مهمترين رودخانه بخش محسوب مى ‏گردد ولى چنانچه در طى دو يا سه سال بارندگى رخ ندهد، بيشتر بستر آن خشك مى ‏شود. ولى در بعضى جاها، بستر آن هميشه داراى آب است. آب اين رودخانه در مواقع كم آبى، معمولاً از مركز بخش سرباز تا دَپْكَوْرْ دايمى است. ولى از دَپْكَوْرْ تا روستاى جَميدَر آبى در بستر آن جريان ندارد، دوباره از روستاى جَميدَر تا نرسيده به روستاى زِيارَتْ جاه آب جريان مى ‏يابد، ولى از زِيارَتْجاه تا پايين دست روستاى حِيط بستر آن خشك است. آنگاه از روستاى نُوبَنْدْ تا قسمت عُلياى چراغان آب جريان دارد، از اين نقطه تا نزديكى روستاى هُدارْ بستر آن خشك مى‏باشد. سپس در نزديكى هُدارْ جريان يافته و در پايين دست هُدار دوباره خشك شده تا اينكه در نزديكى سد پيشين مجدداً آب در بستر آن جريان مى‏يابد. همچنين، سرچشمه و منشأ تمامى رودها داراى آب دايمى هستند.

  معمولاً سرچشمه اين رودها، نواحى كوهستانى هستند كه به علت عدم نفوذ آب در اين نواحى آب‏ها بصورت سطحى جريان مى ‏يابند و منابع آب دايمى را در آن مناطق تشكيل مى ‏دهند. به همين جهت در محل سرچشمه اغلب رودخانه ‏هاى اين بخش روستاهايى ديده مى‏شوند كه اشتغال اهالى آنها، باغدارى مى ‏باشد. يكى ديگر از منابع آبهاى دايمى، چشمه ‏ها هستند كه بطور پراكنده ديده شده و بيشتر در دهستانهاى سركور و كيشكور و در بستر رودها، خصوصاً رودخانه سرباز، وجود دارند كه آب آنها بيشتر صرف آشاميدن اهالى و دامها و در مواردى آبيارى باغات مى ‏شود. معمولاً در محل ظهور چشمه‏ ها، روستاهاى كوچكى، با تعدادى درخت خرما و باغات انگشت شمارى، احداث شده ‏اند كه چنين وضعى در دهستان كيشكور بيشتر چشمگير است. هر چند اين چشمه ‏ها داراى آبدهى زيادى نيستند ولى با اين وجود در بعضى از روستاها اهميت حياتى دارند، بطوريكه با خشك شدن آنها، زندگى اهالى غيرممكن مى ‏شود و مجبور به ترك وطن و كوچ مى ‏گردند.

 

ب: منابع آب فصلى: اين منابع شامل سيلابهايى است كه بطور نامنظم و در مواقع بارندگى در رودخانه‏ ها جارى مى ‏شوند. از اين منابع، تنها براى كشت گندم و جو و ماش و... استفاده مى ‏كنند. اين سيلابها، با وجود خرابى فراوانى كه به بار مى ‏آورند، در برخى از دهستانهاى منطقه، خصوصاً در كيشكور و عموماً در سركور و ايرافشان و آشار ... داراى اهميت فوق‏ العاده اى هستند. البته در قسمت عُلياى دره سرباز نيز از سيلابها براى كشت زمينهايى كه آب رودخانه به آنها سوار نمى‏شود، استفاده مى‏ كنند. ولى در طول دره سرباز و پايين‏تر از قريه سرباز، استفاده از سيلابها به ندرت مشاهده مى ‏شود، فقط در مواردى جهت رسوبگذارى زمينهاى مصنوعى، از آب سيلابهااستفاده مى ‏كنند. از علتهاى سيلابى بودن آب رودها مى ‏توان به رگبارهاى تند باران، شيب زياد و كوهستانى ‏بودن اين بخش اشاره كرد.

 

كيفيت شيميايى آبهاى فصلى يا رودخانه‏ ها: به دليل غيرنمكى بودن تشكيلات زمين‏شناسى در اين بخش، كيفيت شيميايى آب رودخانه ‏ها بطور كلى مناسب است. همچنين نمونه ‏هاى برداشت شده از رودخانه ‏هاى مختلف، اسيديته آن را بطور متوسط برابر 8، و هدايت الكتريكى آن را، با توجه به زمان پرآبى و يا كم آبى رودخانه‏ ها از 275 تا 1055 ميكروموز بر سانتيمتر و درجه مرغوبيت آب را از نظر كشاورزى طبق استانداردهاى جهانى، خوب تا متوسط نشان مى ‏دهد. ميزان نمك‏هاى مخلوط در آب رودخانه سرباز برابر 282 ميلى‏گرم در ليتر است كه اين رقم در سطح قابل قبولى براى كشت گياهان مختلف مى‏باشد. ميزان نمك طعام رودخانه سرباز 68 ميلى‏گرم در ليتر و قليائيت آب در حدود 7/9 اندازه ‏گيرى شده است، يعنى بطور كلى از نظر شورى و قليائيت، آب اين رودخانه براى كشاورزى در سطح مطلوبى قرار مى‏گيرد.

 

رژيم رودخانه ‏ها: بطور كلى جريان سالانه اين رودها، معمولاً توسط چند طغيان، كه اغلب به صورت ناگهانى، ظرف چند ساعت پس از رگبار به اوج مى‏رسد، تأمين مى ‏گردد. بنابراين جريان پايه معمولاً دراين رودخانه ‏ها وجود ندارد. پس از خاتمه هر طغيان، جريان رودها رو به خشكى مى‏ گذارد. عامل مذكور وهم عدم ريزش برف و فقدان آبرفتهاى ضخيم سبب شده است كه رودهاى منطقه تماماً غيردائمى( فصلى و موقتى) خوانده شوند. فصل سيلاب يا در زمستان و يا در ماههاى تير و مرداد است.

 

مهمترين رودخانه‏ هاى فصلى بخش سرباز عبارتند از:

 

- رودخانه سَرباز: رودخانه سرباز يكى از پرآبترين رودخانه‏ هاى اين بخش و حتى استان محسوب مى ‏گردد.

مشخصات: طول رودخانه: 313 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1450 متر، ارتفاع ريزشگاه: صفر، شيب متوسط: 0/5 درصد، مسيركلى: جنوب شرقى. مساحت حوضه آبريز آن در نقاط مختلف، متفاوت است، بطوريكه در ايستگاه سرباز برابر با 2193 و در پيردان 2440، در دپكور 2721، در محل الحاق رودخانه حيط 3283، زيرپشامگ 3769، زير چراغان 3916، و در راسك 3990 كيلومتر مربع مى ‏باشد.

بده و رژيم رود: به مقدار آبى كه در مدت يك ثانيه، از يك نقطه رودخانه مى‏گذرد بده يا دبى آن رودخانه گفته مى‏شود. بده متوسط ساليانه رودخانه سرباز، در محل ايستگاه اندازه ‏گيرى پيردان 2/72 مترمكعب در ثانيه، در محل اندازه‏ گيرى ايستگاه پيشين 6/63، و در باهوكلات 7/91 متر مكعب در ثانيه است. متوسط حجم ساليانه آب رودخانه نيز در محل ايستگاه پيردان 85/8، و در باهوكلات 249/5 ميليون مترمكعب است.

 در تمامى فصول سال، آب در همه مسير آن جارى نيست. پرآب‏ ترين زمان رودخانه، مواقعى است كه سرشاخه‏ هاى آن از رگبارهاى تند انباشته مى‏شود و اصولاً اين مواقع با اواسط تابستان و اواسط زمستان مصادف است.

شعبات (شاخه ‏هاى رودخانه):اين رودخانه از ارتفاعات شمالى بخش سرباز سرچشمه مى ‏گيرد. در شمال غربى، شاخه‏اى بنام سَركور، دهستان سركور را به سوى جنوب شرقى طى مى ‏كند و در سرراه، رودخانه ‏هاى مَچكور، سهمان، هنسانوچ، كوش‏كور و هِچكدر به آن مى‏ پيوندند و به سوى سرباز متوجه مى ‏شود. در مركز بخش سرباز با رود گُوَيْمَرْكْ مخلوط مى ‏شود. سپس به سوى جنوب غربى از دره ‏هاى پرپيچ و خم و تنگ عبور مى ‏كند و در روستاى ايتك با رودخانه بَخْتَكْ مخلوط مى ‏شود. آنگاه در محل پل سرباز با رودخانه جژّان در هم مى‏آميزد. در روستاى دپكور رودخانه كيشكور به آن مى‏پيوندد و در روستاهاى رودبن ولهاباد با رود رُمپان در هم مى‏آميزد و آنگاه در روستاى زيارتجاه با رودخانه زيارت‏كور مخلوط مى ‏شود. در بدو ورود به دهستان پارود و نرسيده به حِيط با رودخانه بِشْكير در هم مى‏آميزد و در انتهاى حيط با رودخانه روت‏كور مخلوط مى‏ شود.

   در پارود، رود سُموكان (گُوَرْدَشْتْ) به آن مى‏پيوندد و پس از پيوستن با رود پِشامَگْ، از كنار روستاى فيروزآباد مى ‏گذرد و به مركز بخش راسك وارد مى‏گردد. در اين دهستان نيز همچنان به سوى جنوب شرقى جريان مى ‏يابد و در نزديكى هُدار با رودخانه لاشار مخلوط شده و از روستاهاى بافتان و جَكيگُور عبور كرده، وارد دهستان پيشين مى ‏شود. در ابتداى ورود به اين دهستان نخست با رودخانه سيرين كَوْرْ و سپس با رودخانه سوران آب در هم مى ‏آميزد و سد پيشين را پشت سر مى‏ گذارد. سپس به سوى جنوب غربى متوجه مى‏ شود و در سر راه با رود وَشْ كَوْرْ مخلوط مى‏ گردد و به دهستان باهوكَلات از شهرستان چابهار داخل مى ‏شود. در ورود به اين دهستان، با شاخه‏اى بنام باهوكلات مخلوط مى‏گردد و آنگاه به سوى جنوب غربى و سپس جنوب شرقى، سراسر دهستان باهوكلات را طى مى‏كند و در سر راه، با رودهاى گَرْگَرُو وَ وَليدادْ و سَمّاچْ مخلوط مى‏شود و در 90 كيلومترى شرق چابهار به خليج گُواتْرْ در درياى عمان وارد مى‏ گردد. اين رودخانه بطور كلّى رودخانه ‏اى سيلابى است كه بخش پايانى مسير خود را در دشتهاى باهوكلات و دشتيارى طى مى ‏كند. از به هم پيوستن رودهاى سَرْكَوْرْ، هنسانوچ، كوش كَوْرْ و هِچْكدَرْ، رودخانه سرباز بوجود مى‏آيد كه نام محلّى اين رودخانه از روستاى سرباز تا راسك معروف به سرباز و از بخش راسك تا باهوكلات بنام مَزَنْ كوَرْ (رودخانه بزرگ)، و از باهوكلات تا مصب خود، باهَوْ ناميده مى ‏شود.

 

سيلاب هاى رودخانه: سيلابهاى رودخانه سرباز ناشى از رگبارهايى است كه بيشتر در فصل زمستان واوايل بهار و تابستان به وقوع مى‏پيوندد. اين سيلابها مزارع و باغات راويران، قناتها را شكسته، نهرها و جويهاى كشاورزى را پر از گل و لاى كرده و از بين مى‏برند و حتّى گاه ديده مى‏شود كه درختان بزرگى از جمله خرماها را از ريشه كنده و با خود مى ‏برند.

 

زمين‏شناسى كف رودخانه: بستر عُلياى اين رودخانه كوهستانى است. و در جهت شمال غربى - جنوب شرقى جريان دارد و در مسير خود، از دره‏هاى نسبتاً باريكى مى ‏گذرد. تشكيلات حوضه آبريز رودخانه سرباز، از نظر زمين‏شناسى، از سنگهاى دوران سوم غيرقابل نفوذ بوجود آمده ‏اند. طبقات فليش قسمت اعظم اين تشكيلات مى ‏باشند كه گاهى طبقات مارن و شيست در لا به لاى آن مشاهده مى ‏گردند. بطور كلى شيب طبقات در جهت شرق به غرب بوده و عموماً لايه ‏هاى غيرقابل نفوذى را بوجود آورده ‏اند. تشكيلات دوران چهارم به شكل نهشته ‏هاى رسوبى بطور دگرشيبى روى تشكيلات دوران سوم، در بستر رودخانه سرباز و همچنين كلّيه ملحّقات اصلى و فرعى گويمرك، كيشكور و ... و گاهى در دامنه كوهها قرار گرفته‏اند. اين نهشته‏ ها، گاهى به صورت كنگلومراى نسبتاً سخت شده بوسيله سيمان آهكى در دامنه كوهها مشاهده مى ‏شوند ولى بيشتر اين رسوبات به شكل آبرفتهاى جديد با دانه ‏هاى جدا، بستر رودخانه ‏ها را پوشانده ‏اند. قسمت ديگر اين نهشته ‏ها به صورت ذرات ليمونى و رُسى در دوطرف دره‏ هاى منطقه، تشكيل خاكهاى زراعتى را داده ‏اند، كه در شرايط كنونى آباديها و بويژه باغات و مزارع و بطور كلى خاكهاى منطقه را بوجود آورده ‏اند. قسمتى از بستر رودخانه شنى است كه اين شنها از دانه‏ هاى ريز تا سنگهاى بزرگ متغير هستند. به علت وجود همين شنها است كه در بعضى از جاها كه كف بستر رودخانه تا حدودى بالاست، آب به سرعت در داخل زمين فرو مى‏رود. و بعد از اينكه به يك بستر يا كف سختى در پايين دست برخورد مى ‏كند و يا عرض رودخانه كم شود، آب به صورت چشمه از زيرزمين مى‏ جوشد و به جريان خود ادامه مى ‏دهد.

محدوده رسوبات قابل نفوذ رودخانه: رسوبات قابل نفوذ كه از نظر مخازن زيرزمينى و بطور كلى ذخيره نمودن آب سيلابهايى كه رودخانه سرباز بوجود مى‏آيند، قابل اهميت مى ‏باشند. در بستر رودخانه به شكل نهشته ‏هاى متشكّل از شن و ماسه سخت شده قرار دارند. اين رسوبات طبقات سنگهاى دوران سوم را پوشانيده ‏اند. طول اين لايه ‏هاى قابل نفوذ، فقط در بستر رودخانه سرباز برابر با 112 كيلومتر است و عرض آنهادر كم عرض‏ترين قسمت بستر 50 تا 100 متر و در قسمت‏ هائي كه بستر رودخانه گسترده شده است، اين رقم به 700 تا 800 متر مى‏رسد. محاسبات انجام شده نشان مى‏دهند كه مساحت رسوبات، قابل نفوذى كه كف رودخانه اصلى سرباز را پوشانيده ‏اند در حدود 44 كيلومتر مربع مى ‏باشد كه به اين رقم، مساحت نهشته ‏هاى قابل نفوذ واقع در دره‏ هاى رودخانه گويمرك 17 كيلومترمربع و كيشكور 7 كيلومتر مربع را بايد اضافه نمود.

اهميت رودخانه سرباز: درباره اهميت اين رودخانه در بخش و منطقه سرباز هرچه بگوييم، كم گفته ‏ايم. در مورد اهميت آن همين بس كه حيات اقتصادى جنوب استان به اين رودخانه بستگى دارد. و چه بسا با خشك‏شدن آن ديگر هيچ حياتى در منطقه مشاهده نشود و روستاهاى فراوانى به ويرانى مبدّل گردند. آب اين رودخانه در طول مسير خود براى روستاهاى واقع در كناره ‏هاى آن، منبع آب منحصر به فرد است. تراكم آباديها در مسير اين رودخانه بسيار زياد است. و زمينهاى زراعى آنها از همين رودخانه مشروب مى‏گردند. رودخانه سرباز نقش بسيارى را در آبادانى زمينهاى اطراف خود دارد و از آنجا كه آبرفتهاى زيادى را در اين اراضى ته ‏نشين مى ‏كند، بسيار پربركت و آباد هستند. آب اين رودخانه نه تنها منطقه سرباز، بلكه بخش راسك و سرزمينهاى پهناور دشتيارى را نيز مشروب مى ‏كند. بطور كلى مى ‏توان گفت كه بيشتر زمينهاى حاصلخيز دشتيارى، بر اثر رسوبگذارى همين رودخانه، در طى ساليان متمادى و طولانى، بوجود آمده ‏اند. هم اكنون با احداث سدپيشين، بيشترين استفاده را از آب اين رودخانه، اهالى دشتيارى و باهوكلات و چابهار مى‏ برند.

- رودخانه گُوَيْمَرْكْ: دهستانهاى: نسكند و مينان، فصلى، ريزابه : رودخانه سرباز، حوضه: درياى

عمان، طول: 55 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1450 متر، ارتفاع ريزشگاه: 890 متر، شيب متوسط: 1 درصد، مسيركلى: نخست جنوب شرقى و سپس غربى. شاخه‏اى از اين رودخانه از ارتفاعات 80 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر واقع در دهستان نسكند سرچشمه مى ‏گيرد و بنام رودخانه دهانه به سوى جنوب شرقى روانه مى‏شود. در سرراه با ريزابه ‏هاى متعددى مخلوط مى ‏شود و در حوالى روستاى سرداب به سوى جنوب‏ غربى متوجه مى‏گردد و قبل از رسيدن به روستاهاى كندز و باتك، با شاخه شرقى كه از ارتفاعات جنوبى آشار سرچشمه گرفته و بنام رود كُزور معروف است، مخلوط مى‏شود. از كنار روستاهاى گُوَنْگانْ، مينان، دِزْ، بُگانْ و سَنْگ مَسجِد مى ‏گذرد و در مركز بخش سرباز، با رودخانه سركور مخلوط مى ‏شود و رودخانه سرباز را تشكيل مى ‏دهند.

 - رودخانه بَخْتَكْ : دهستان سرباز، فصلى، ريزابه : رودخانه سرباز حوزه: درياى عمان، طول: 51 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1400 متر، ارتفاع ريزشگاه 860 متر، شيب متوسط: 3/6 درصد، مسيركلى: شمال غربى. اين رودخانه از 14 كيلومترى جنوب شرقى سرباز سرچشمه گرفته و از روستاهاى ماتَكْ و اِسْپِكار مى‏گذرد و در روستاى اِيْتكْ به رود سرباز مى‏ريزد.

- رود سهمان: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رودخانه سركور، حوضه: درياى عمان، طول: 71 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1400 متر، ارتفاع ريزشگاه: 1100 متر، شيب متوسط : 1/8 درصد، مسيركلى غربى، اين رودخانه از 66 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و رودخانه پاديك شاخه‏اى از آن است و در محل محمودآباد به سركور مى ‏پيوندد.

- كيشكور: دهستان كيشكور، فصلى، ريزابه: رودخانه سرباز، حوضه: درياى عمان، طول: 53 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1200متر، ارتفاع ريزشگاه: 750 متر، شيب متوسط: 1/8 درصد، مسيركلى: شرقى. اين رودخانه از 75 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و داراى دو شاخه اصلى: مات كَوْرْو شير بُنان (گَرَگْ كَوْرْ) و شاخه‏ هاى فرعى: مَچانْ، سَگار، بَنْدانْ، سانيچ، دَنْدارْ، جَميدَر،شُكْشْدَرْ، كُپشتان، تيغ آبْ و دازاندر است. و در محل روستاى دَپْكَوْرْ به رودخانه سرباز مى‏ پيوندد.

- هيسكان: دهستان ايرافشان، فصلى، ريزابه: رودشاهى كور، حوضه: درياى عمان، طول: 50 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1400 متر، ارتفاع ريزشگاه: 800 متر، شيب متوسط: 1/2 درصد، مسيركلى: شمال شرقى. اين رودخانه از ارتفاعات جنوبى دهستان آشار سرچشمه گرفته و بعد از پيوستن چند رود فرعى به شاهى كور تغيير نام داده و به رودخانه نِهِنْگْ مى‏پيوند.

- هِچكدر: دهستان نسكند، فصلى، ريزابه: رودخانه سرباز، حوضه: درياى عمان، طول: 20 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1200 متر، ارتفاع ريزشگاه: 950 متر، شيب متوسط: 1/4 درصد، مسيركلى: جنوب غربى. اين رودخانه از 88 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه گرفته و از كنار روستاهاى پِيروكوش مى‏ گذرد. و روبروى روستاى پنّام به رود سرباز مى ‏ريزد.

- هنسانوچ: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رودسركور، حوضه: درياى عمان، طول: 50 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1600 متر، ارتفاع ريزشگاه: 950 متر، شيب متوسط: 1/3 درصد، مسيركلى: جنوبى. اين رودخانه از كوههاى هامان در 56 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و از كنار روستايى بنام حَمَّلى مى‏گذرد و رودخانه كوش كور به آن مى‏پيوندد.

- كوش كور: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رود هنسانوچ، حوضه: درياى عمان، طول:25  كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1600 متر، ارتفاع ريزشگاه: 1050 متر، شيب متوسط: 2/2 درصد، مسيركلى: نخست جنوبى و سپس غربى، اين رودخانه از 72 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد.

- سُموكان (گُوَرْدَشت):دهستان كيشكور، فصلى، ريزابه: رودخانه سرباز، حوضه: درياى عمان، طول: 30 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1250 متر، ارتفاع ريزشگاه: 600 متر، شيب متوسط: 2/2 درصد،

مسيركلى: جنوب شرقى اين رودخانه از كوههاى باجان و انار در 93 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه گرفته و در روستاى پارود به رودخانه سرباز مى‏ريزد. و شاخه ‏هاى آن عبارتند از : باجان، گادْروچْ، بِيت، جَموك.

- مَچكور: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رودخانه سرباز، حوضه: درياى عمان، طول: 51 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1450 متر، ارتفاع ريزشگاه: حدود 1200متر، شيب متوسط: 1/7 درصد، مسيركلى: شرقى. اين رودخانه از 55 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و يكى از شاخه ‏هاى آن رود گُوَرْناگْ است.

تهلاپ: دهستان ايراَفشان، فصلى، ريزابه: رودشاهى كَوْرْ، حوضه: درياى عمان، طول: 03 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1350 متر، ارتفاع ريزشگاه: 800 متر، شيب متوسط: 1/8 درصد مسيركلى: جنوب شرقى. اين رودخانه از 70 كيلومترى جنوب غربى سراوان سرچشمه مى‏گيرد و شعبات ديگرى كه به آن مى‏ پيوندند عبارتند از: رود بلوچ و چاهى.

- شاهى كور: دهستان ايرافشان، سيلابى، ريزابه: رود نهنگ، حوضه: درياى عمان، طول: 001 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: حدود 1450 متر، ارتفاع ريزشگاه: حدود 530 متر، شيب متوسط: 0/9 درصد، مسيركلى: شرقى. اين رودخانه از ارتفاعات 130 كيلومترى جنوب باخترى سراوان سرچشمه مى‏گيرد و بنام رودخانه تُرُنْدْ به سوى شمال شرقى روان مى‏شود و پس از مخلوط شدن با يك ريزابهُ نسبتاً بزرگ شمالى، به سوى مشرق متوجه مى‏شود و به رودخانه حَدْكَوْرْ تغيير نام مى‏دهد. رودخانه مزبور در سر راه نخست با رودخانه جَبْدَْر و سپس با رود آشار مخلوط مى ‏شود و بنام رودخانه پَتكانْ به سوى جنوب شرقى متوجه مى‏گردد. در سر راه نخست با رودخانه هِيسكان و سپس با رود ايراَفشانْ در هم مى ‏آميزد  و بنام رودخانه شاهى كور به سوى مشرق روان مى ‏گردد و پس از مخلوط شدن با رود گودان (گيردان)، به سوى جنوب شرقى رهسپار مى‏شود و در نقطه‏اى از مرز ايران و پاكستان كه در 45 كيلومترى جنوب شرقى ايرافشان قرار دارد، به رودخانه مرزى نهنگ مى ‏ريزد.

- نِهنگ: شهرستانهاى سراوان و ايرانشهر، دايمى، حوضه: درياى عمان، رودخانه مرزى ايران و پاكستان، طول: تا مرز ايران و پاكستان 120 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1000 متر، ارتفاع ريزشگاه نقطه خروج از مرز: حدود 250 متر، شيب متوسط: 0/6 درصد، مسيركلى: جنوب غربى. اين رود قسمتى از مرز دهستان ايرافشان با كشور پاكستان را تشكيل مى ‏دهد (حدود 30 كيلومتر). رودخانه نهنگ از 140 كيلومترى جنوب شرقى سراوان واقع در دهستان بَمْ پُشْتْ سرچشمه مى‏گيرد و در نقطه‏اى به مختصّات طولى 63 درجه و 7 دقيقه و عرض 26 درجه و 39 دقيقه به مرز ايران و پاكستان وارد مى ‏گردد و رو به مغرب و سپس رو به سوى جنوب غربى جريان مى ‏يابد و در سر راه با ريزابه‏ هاى فراوانى كه از ارتفاعات اطراف مرز سرازير شده ‏اند، مخلوط مى ‏شود و با پيوستن به رودخانه شاهى كور، به سوى جنوب غربى متوجه مى ‏گردد و پس از مخلوط شدن با رودخانه كوه پست به سوى جنوب روان مى ‏شود و سرانجام در نقطه ‏اى به مختصّات 62 درجه و 13 دقيقه طولى و 26 درجه و 15 دقيقه عرضى از مرز خارج مى‏گردد و به كشور پاكستان داخل مى‏شود، در كشور مزبور نخست به سوى جنوب و سپس به سوى خاور متوجه مى ‏گردد و پس از مخلوط شدن با رود كِيچ به رود دَشْتْ تغييرنام مى‏ يابد و سرانجام به خليج گُواتْرْ مى ‏ريزد.

- كهيرى: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رود بمپور، حوضه: جازموريان، طول: 50 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1500 متر، ارتفاع ريزشگاه: حدود 570 متر، شيب متوسط: 1/9 درصد، مسيركلى: شمال غربى. اين رودخانه از كوههاى هامان و شِش سَرْ در 47 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و به نام رودخانه شاه آپ به سوى مغرب روان مى‏گردد. در دامنه غربى كوه سرخ با يك ريزابه جنوب شرقى مخلوط مى‏شود و به سوى شمال غربى متوجه مى‏گردد. و بنام رود كهيرى درحوالى روستاى سَرْكَهوران (دهستان حومه ايرانشهر) به رود بمپور مى ‏ريزد.

- گَرْبُنْ (سياهتگان):دهستان كيشكور، فصلى، ريزابه: رودكاجَوْ، حوضه: درياى عمان، طول: 40 كيلومتر، ارتفاع سرچشمه: 1100 متر، ارتفاع ريزشگاه: 520 متر، شيب متوسط: 1/5 درصد، مسيركلى: جنوب غربى. اين رودخانه از كوه گربُنْ در جنوب دهستان كيشكور سرچشمه مى‏گيرد و از كنار روستاى گربُنْ مى‏ گذرد و در محل روستاى كهيران گُواش (بخش قصرقند) به رودخانه كاجو مى‏ريزد.

- مُشكُند: دهستان سركور، فصلى، ريزابه: رودكاجو، حوضه: درياى عمان، طول: 28 كيلومتر،  ارتفاع سرچشمه: 1000 متر، ارتفاع ريزشگاه: 850 متر، شيب متوسط: 0/5 درصد، مسيركلى: جنوب غربى. اين رودخانه از ارتفاعات 50 كيلومترى جنوب شرقى ايرانشهر سرچشمه مى‏گيرد و قسمت علياى آن را آهورّان مى ‏گويند.

 علاوه بر رودهاى مذكور، بقيه شاخه‏ هاى سيلابى كه به رودخانه سرباز مى ‏پيوندند عبارتند از: اِنْجِرْكْ (كَنْدَگان كَوْرْ)، كانيگان، شِشْ كانْ، نائوك، كَمَك، كرايى كور ناگوكْ، دانْ كور و ... كه همگى در بخش سرباز جريان دارند و رودهايى فصلى هستند. لازم به توضيح است كه علاوه بر اين شعبات، شاخه‏ هاى ديگرى در بخش راسك و باهوكلات نيز به رودخانه سرباز مى ‏ريزند كه برخى از آنها عبارتند از : سيرين كَوْرْ، كشتك، سُورْوَشان، نلينت كاجَوْ يا كاجَهْ.

 

آبهاى زيرزمينى:

به علت كوهستانى بودن و شيب زياد اين بخش و همچنين بارانهاى موقتى و زودگذر همراه با رگبارهاى شديد، اغلب آبهاى زيرزمينى در عمق بسيار كمى (حدود 10 تا 15 متر) قرار دارند و از آنجا كه اكثر بارندگيها بصورت سيلابهايى جارى مى‏ گردند، آب كمتر فرصت نفوذ در داخل زمين را مى‏يابد و بدين‏ترتيب، سفره ‏هاى زيرزمينى كمتر تغذيه مى ‏شوند. بيشتر سفره ‏ها و منابع آب زيرزمينى در مجاورت رودخانه سرباز و شعبات آن قرار دارند. لازم به ذكر است كه بهره ‏بردارى از اين آبها بيشتر دردهستانهاى سركور و كيشكور معمول است.

 

مشخصات هيدروژئولوژيكى آبهاى زيرزمينى:

 

ترازيابى آبخوان: در اين منطقه نقاطى را كه بتوان بوسيله آن تراز آبهاى زيرزمينى را شناسايى نمود، وجود ندارد، بعلاوه برنامه حفّاريهاى اكتشافى و آزمايشهاى پمپاژ كه به منظور شناسايى تراز آب و همچنين مشخصات هيدروديناميكى آبخوان تعيين شده، انجام نگرديده است. بنابراين به نتايج بدست آمده از بررسيهاى ژئوفيزيكى اكتفا شده و مبناى بررسيها قرار گرفته ‏اند. اين بررسيها نشان مى ‏دهند كه ضخامت سفره آبدار در بستر رودخانه سرباز بطور متوسط 5 تا 6 متر مى ‏باشد و به اين ترتيب قشر فوقانى رسوبات به ضخامت 2 تا 3 متر خشك مى‏ باشد.

- نفوذپذيرى، قابليت انتقال: مطالعات انجام شده نشان مى ‏دهد كه در حدود 9 درصد آبهاى ذخيره شده در لابه لاى رسوبات، غيرقابل استخراج مى‏باشند و به اين ترتيب مقدار آب ذخيره شده قابل بهره‏ بردارى برابر با 9 درصد حجم كل نهشته ‏هاى رسوبى بستر رودخانه ‏هاى اين منطقه مى ‏باشد.

- خواص شيميايى آبهاى زيرزمينى: بوسيله نمونه‏ گيريهاى انجام شده در دو مرحله مختلف و آزمايشهاى انجام شده روى اين نمونه‏ ها، نتايج زير حاصل گرديده است:

 - بطور كلى آبهاى اين منطقه داراى بى ‏كربنات سديم بوده و اين آبها از نظر تركيبات شيميايى محلول در آب و نسبت درصد آن، قابل شرب مى ‏باشند.

آب حداكثر برابر 5 مى ‏باشد و از اين نظر محدوديتى براى آبيارى بوجود نخواهد آمد.

 - هدايت الكتريكى آب برابر با حداكثر 989 ميكروم هوس بر سانتيمتر مى ‏باشد كه از نظر طبقه‏ بندى آب شناسى، در طبقه 3 قرار دارد و به اين ترتيب، شور نمودن خاكها را احتمالاً امكان‏پذير مى ‏نمايد. بطور كلى مى‏ توان گفت كه تغييرات شورى آب، ارتباط مستقيم با عمق آبخوان داشته و به عبارت ديگر در نقاطيكه بستر رودخانه گسترده مى ‏گردد، آبهاى دايمى نيز در مساحت بيشترى گسترش يافته و در رسوبات نفوذ مى‏ نمايد و بالعكس در نقاطى كه عرض رودخانه كم است، آبها بيشتر به صورت جريانهاى سطحى ظاهر مى ‏گردند و به اين ترتيب تماس كمترى با تشكيلات زمين داشته و در نتيجه تغييرات كمترى در املاح شيميايى محلول در آن داده خواهد شد. لذا بطور خلاصه مى‏توان نتيجه ‏گيرى نمود كه تركيبات شيميايى محلول در آب، با عرض رودخانه بستگى دارد. نتايج زير نيز از تجربه نمونه‏ هاى آب حاصل شده است:

 - درصد املاح در مناطق شمالى و بالادست رودخانه 445 ميلى ‏گرم در ليتر مى ‏باشد.

 - آب قنوات داراى املاح مساوى با 450 تا 472 ميلى ‏گرم در ليتر مى‏ باشند.

 - تجزيه نمونه گرفته شده از چاه آب آشاميدنى قريه سرباز نشان مى‏دهد كه مقدار املاح آن برابر با 623 ميلى‏گرم در ليتر مى ‏باشد.

 به اين ترتيب مشاهده مى‏شود كه شورى آب‏ها با فاصله محل آن تا بستر رودخانه، ارتباط مستقيم دارد.

آب‏هاى زيرزمينى در اين منطقه به دو دسته تقسيم مى ‏شوند:

 

- چاهها: در گذشته از چاهها فقط جهت تأمين آب آشاميدنى استفاده مى‏شد ولى امروزه تعداد بيشمارى از چاههاى نيمه عميق در منطقه وجود دارند كه از آب آنها جهت آبيارى باغات و مزارع استفاده مى‏شود. به ندرت مى‏توان چاه عميقى را در بخش سرباز مشاهده نمود. شايد اين امر ناشى از كوهستانى بودن و نزديك بودن سفره آبهاى زيرزمينى باشد. زيرا همانطور كه اشاره شده، اغلب سفره ‏هاى آبدار در مجاور بستر رودخانه ‏ها قرار دارند، در صورت كندن چاه در اين نواحى بعد از 10 تا 15 متر به آب مى‏رسند بنابراين لزومى ندارد كه چاههاى عميق حفر كنند. مى ‏توان گفت كه عميق‏ترين چاهها به 30 تا 60 متر برسند و از اين عمق، چاه عميق‏ترى درمنطقه وجود ندارد. اكثر چاهها هم در نزديكى دره رودخانه سرباز و ديگر شعبات آن حفر شده ‏اند و در واقع آب خود را از همين رودخانه ‏هاتأمين مى ‏كنند.

 

قناتها: در اين بخش چند رشته قنات در دهستانهاى آشار و ايرافشان و مينان وجود دارد. روش ديگرى نيز براى استفاده از آبهاى زيرزمينى، خصوصاً در بستر رودخانه‏ ها وجود دارد. در مواقع خشكسالى چنانچه دو يا سه سال بارانى نبارد آب رودخانه ‏ها به علت شنى بودن بستر آنها و عدم تغذيه كافى به درون زمين نفوذ مى‏كند و از جريانات سطحى خبرى نمى ‏شود، اين آب در زيرزمين، به علت برخورد با يك سطح غيرقابل نفوذ نظير كوه و يا غيره، به جريان خود ادامه مى ‏دهد. در چنين مواقعى در برخى از روستاها، ريش سفيدان با تجربه، براساس حدس و گمان، مسير اين جريان زيرزمينى را تشخيص مى‏دهند. لذا با استفاده از يك دستگاه بيل مكانيكى، شروع به حفر خندقى در بستر رودخانه، در همان مسير مشخص شده مى ‏كنند كه اين خندق را به موازات محور رودخانه و با شيب كمتر از شيب رودخانه حفر مى ‏كنند. هر چه كه اين بيل مكانيكى از پايين دست رودخانه به سمت بالادست پيش برود، آب داخل خندق بيشتر مى‏شود. به هر حال آنقدر حفر اين خندق را در طول رودخانه ادامه مى‏دهند تا به آب كافى دسترسى پيدا بكنند. كار بيل مكانيكى تا همين جا خاتمه مى ‏يابد. آنگاه روستائيان با بسيج همگانى، هنر خودشان را به منصّه ظهور مى ‏رسانند. ابتدا سنگهاى فراوانى را ازاطراف رودخانه در طرفين اين خندق جمع مى‏كنند سپس به دو گروه تقسيم مى ‏شوند. يك گروه به داخل خندق مى‏رود و گروه ديگر، از همان بالاى خندق، سنگهاى جمع ‏آورى شده را به داخل خندق مى‏اندازند. آنهايى كه در داخل خندق هستند، شروع به سنگچين كردن طرفين ديوارهاى خندق مى ‏كنند تا از ريزش ديواره ‏هاى خندق جلوگيرى به عمل آورند اين كار را تا 1 يا 2 مترى ادامه مى ‏دهند. فاصله ميان دو سنگ چين تقريباً يك تا يك و نيم متر است. بعد از اتمام اين كار، سنگهاى درازى كه طول آنها نزديك به يك متر باشد را با تلاش فراوان از اطراف رودخانه پيدا كرده و با زحمت بسيار به نزد خندق مى ‏آورند. با استفاده از اين سنگها سقف سنگچين يا كَلْبير را مى‏پوشانند و آنرا بصورت مجرا يا كانالى كه تقريباً قابل عبور براى يكنفر در حالت نشسته باشد، در مى‏آورند. سپس شكافهاو درزهاى موجود در سقف كلبير را با استفاده از سنگهاى كوچك يا شاخه ‏هاى درختان موجود در رودخانه گز پر مى‏كنند تا از ريزش خاك در داخل كانال جلوگيرى كنند. در آخرين مرحله، با استفاده از تراكتور يا بولدوزر روى كانال را با رسوبات رودخانه مى ‏پوشانند تا از تخريب سيل درامان باشد و در بعضى از جاها، تقريباً به فاصله 30 متر به 30 متر، از پوشيدن روى كانال خوددارى مى‏كنند، تا در مواقع مسدود ماندن آب خندق، تعميرات لازم را در آن به عمل آورند. طول كلبيرها در نقاط مختلف از چند صد متر تا هزار متر و عمق خندق در عميق‏ترين قسمت آن از 5 تا 15 متر تغيير مى‏كند. آب اين كلبيرها كه عموماً در بستر رودخانه حفر شده ‏اند، به ساحل هدايت مى‏شوند و بعد بوسيله نهرهاى خاكى كه در سواحل رودخانه و يا دامنه كوه‏ها احداث شده ‏اند، به اراضى تحت آبيارى منتقل مى ‏شوند. در ضمن در اصطلاح محلى به كلبيرها كَهْنْ يعنى قنات مى‏گويند. هزينه حفر خندق را به تعداد نفرات صاحب زمين تقسيم مى‏ كنند.

 بنابراين در اين بخش، قناتهايى كه به معنى واقعى آن داراى مادر چاه باشند و طول زيادى داشته باشند، بسيار اندك و انگشت شمارند. در سركور فقط يك رشته قنات در «ميرزمين »وجود دارد، روستاهايى كه داراى قناتهاى واقعى هستند عبارتند از: كَهْنْ آب - ايرافشان - مينان - مِيتگان - شاه كَهور - كَنْدِز - نوت - كَرَگين - بُگان - مَزاكان - سنگ مسجد -اسلام‏ آباد - نسكند - سرداب - نوكين ده - كهيركان. ولى اين قناتها نيز داراى طول چند هزارمترى مثل ساير قناتهاى ايرانى نيستند. هم اكنون تعداد قنواتى كه در حوضه ترويجى سرباز قرار دارند، 31 رشته و تعداد قنواتى كه در حوضه ترويجى آشار و ايرافشان قرار دارند، 18 رشته مى‏باشند. البته همانطور كه اشاره شد، اكثر اين قناتهاى در واقع همان «كلبير» هستند. بنابراين در اين بخش تعداد كلبيرها نسبت به تعداد قناتهاى واقعى، بسيار بيشتر است. يكى از دلايلى كه اهالى اين منطقه، به كلبيرها روى آورده‏اند، كوهستانى بودن و كمبود زمينهاى كشاورزى اين بخش مى‏باشد. اما در مجموع همين كلبيرها، نقش بسيار عمده ‏اى را در مواقع خشكسالى براى روستائيان ايفا مى ‏كنند. بطوريكه در چنين مواقعى، تنها منبع آب اين روستاها مى ‏باشند و حيات كشاورزان و روستائيان به آنها بستگى دارد. مهمترين خطراتى كه كلبيرها را تهديد مى‏كنند، سيلابهاى رودخانه ‏هاى منطقه هستند. بطوريكه بر اثر يك سيل كوچك، مسير آن خندق نير از بين رفته و گم مى‏ شود.

 

يکشنبه 1390/8/15 11:50 بعد از ظهر

     وضعيت فرهنگي هر منطقه و قومي وابسته به آداب.رسوم.باورها واعتقاداتمردم ‹استو خصايص و ويژگي هاي ساكنان هر منطقه در نوع نگرش و فرهنگ آنها تاثير گذار مي باشد به طوري كه ميتوان گفت وضعيت فرهنگي هر منطقه و قومي وابسته به آداب.رسوم.باورها و اعتقادات مردم آن است و خصايص وضعيت فرهنگي هر منطقه نشات گرفته از خلق و خوي ساكنان آن وشرايط حاكم بر آن مي باشد.

       شهرستان جديدالتاسيس سرباز در جنوب شرقي ترين نقطه كشور ايران قرار دارد و ۱۲۱ كيلو متر مرز مشترك با كشور پاكستان دارد داراي ۱۴۸ هزار نفر جمعيت كه از اين ميزان ۸۰ درصد آن ساكن در روستا ها مي باشند اين شهرستان داراي ۴ بخش :آشار.پيشين.راسك و سرباز مي باشدو در كل داراي ۸۴۴ پارچه آبادي به صورت روستاومناطق عشايري است.نسبت جمعيت مرد به زن اين شهرستان ۵۰ .۵۰ است يعني نصف جمعيت ساكن در ان مردان و نصف ديگر آنرا زنان تشكيل مي دهند.و حدود ۶۵درصد از كل جمعيت شهرستان را جوانان و اغلب در رده هاي سني ۱۵ تا ۲۵ سال تشكيل مي دهد.

      شهرستان سرباز از دير باز به جهت اينكه مهد پرورش شخصيتهاي بسياري در زمينه هاي مختلف اجتماعي بوده تاثير گذار در جريانات اجتماعي استان بوده است.وجود شخصيتهاي برجسته و بارزي در زمينه هاي مذهبي.فرهنگي .هنري و ... خود گواه محكمي بر اين مدعاست.به دليل اهميت و رواج هنر شعر و شاعري در اين شهرستان در ادامه سعي خواهيم كرد اشاره اي به زندگي بعضي از شاعران پر آوازه اين شهرستان نماييم.

 

يکشنبه 1390/8/15 11:49 بعد از ظهر

   برخي ازمحققان ، زبان بلوچى را يكى از لهجه‏ هاى قديم زبان فارسى دانسته ‏اند. متأسفانه دانشمندان زبان شناس تا كنون در باره زبان بلوچى به تحقيق و تتبّع نپرداخته‏ و كتابى تأليف نكرده‏ اند. در عوض جهانگردان ، مأموران سياسى درخصوص اوضاع بلوچستان كتابهاى مختلفي انتشار داده ‏اند. بطوريكه تعداد اين كتابها، بنا به فهرستى كه در دايرة المعارف اسلامى آمده از 60 جلد تجاوز مي ‏كند.

انگليسيها يك قرن پيش مطالعات و تحقيقات لازم را در مورد بلوچستان انجام داده و گرامر بلوچى را هم به طبع رسانيده ‏اند. مطالعات تاريخى زبان فارسى نشان ميدهد كه زبان فارسى امروزى و زبان بلوچى هر دو دنباله بلافصل زبان « فارسى ميانه»  هستند. عنوان كردن زبان بلوچى به عنوان گويشى از «فارسى ميانه» چندان از راه صواب به دور نيست. اما دانستن آن در زمره گويشى از گويشهاى فارسى امروزى (فارسى نو) منطقى به نظر نمى‏رسد، چون درك زبانهاى فارسى و بلوچى امروزى براى سخنوران اين دو زبان بدون آموزش، امكان پذير نيست. با نگاهى دقيق تردرمي ‏يابيم كه نزديكترين زبان درحال حاضر به زبان بلوچى «زبان فارسى» است، چنانچه در زبان بلوچى با مشكلاتى مواجه شويم، منطقى تر آن است كه چاره آن را در زبان فارسى بجوييم و در صورت برخورد با مشكلات در زبان فارسى از زبان بلوچى كمك بگيريم.

 زبان بلوچى يكى از لهجه‏ هاى زبان فارسى قديم است كه از ريشه اوستايى و پهلوى الهام مي ‏گيرد و به لحاظ تماس كمتر مردم بلوچ با مردم ساير مناطق ايران كه ناشى از دورى منطقه بوده است، به خوبى حفظ شده و اصالت خود را از دست نداده است و در بسيارى موارد، بخصوص از نظركاربرد و حروف در كلمات و اصوات در لغات، خلوص و قدمت خاص خود را دارد.

زبان بلوچى امروز، تركيبى از فارسى قديم و فارسى جديد مي ‏باشد. علاوه بر آن لغات هندى و اردو وعربي و پشتو درزبان بلوچي رخنه كرده و در پاره‏اى از موارد لغات انگليسى در زبان بلوچى نيز وارد شده است و آن به لحاظ تسلط انگليسيها بر بلوچستان و اقامت طويل المدت انگليسى درهندوپاكستان  مي ‏باشد كه زبان بلوچي نيزازگزندآنها درامان نبوده است.

به عقيده بعضي ازصاحب نظران زبان بلوچها از قديمي‏ترين زبانهاى جهان و بى ترديد متعلّق به پيش از «دوره ميانه» است و به تحقيق زبانى كه كتيبه بيستون را بدان نوشته بودند، با تفاوت هاى اندكى، همين زبان بلوچى است كه اكنون در بلوچستان متداول؛ و از لحاظ موسيقى درونى كلمات در ميان زبانها و لهجه‏ هاى رايج در ايران، دُرّى يگانه است. اين زبان به پهلوى اوايل عصر ساسانى نزديكتر است.

 در حال حاضر زبان بلوچى درايران با دو شعبه بزرگ : بلوچى شمالى يا سرحدّى و بلوچى جنوبى يا مكراني  جارى است. لازم به توضيح است كه به علت وسيع بودن سرزمين بلوچستان و عدم ارتباطات نواحى پراكنده آن ، لهجه ‏هاى گوناگونى در آن رواج دارد. بطوريكه امروزه يك بلوچ زاهدانى نمي ‏تواند زبان يك بلوچ «سربازي» يا «دشتيارى» را بفهمد چنين امرى در ساير جاها نيز صدق مى‏كند. بلوچى شمالى بيشتر تحت تأثير لغات زبان فارسى قرار گرفته است و برعكس بلوچى جنوبى بيشتر متأثر از لغات انگليسى و اردو مى‏باشد.

 آقاى آموزگاررئيس سابق فرهنگ سروان مى‏نويسد: «مشكل بزرگ در راه تحقيقات مربوط به زبان بلوچى اين بود كه نتوانستم قاعده و دستور واحدى براى صرف و تغيير شكل يافتن در زمانهاى ماضى و مضارع بدست آورم. هر فعل به صورتى صرف ميشود و تابع قانون معينى نيست و شبيه به افعال بى قاعده انگليسى است، و ديگر آنكه، لغات و مفاهيم هر دهكده‏اى متفاوت با دهكده ديگرى بود و اين خود مستلزم صرف وقت بسيار است تا يك نفر غير بلوچ بتواند تغييرات و تفاوتها را تشخيص داده ومتوجه گردد».

يکشنبه 1390/8/15 11:38 بعد از ظهر

الف : انواع خوراك خرما

 

خرماى پاتى: ابتدا يك ظرفى بنام «پات» از برگ درخت پُرْك درست مى‏كنند و آنگاه خرمايى را كه با پا له كرده‏اند، با فشار در داخل آن قرار مى ‏دهند. اين نوع خرما چندان مرغوب نيست زيرا گرد و خاك و حشرات از داخل درز و شكافهاى پات به داخل نفوذ مى ‏كنند.

خرماى خُنبى: خُنب در واقع همان خمره است خرما را به دو صورت در داخل خُنب قرار مى ‏دهند: يا خرما را ساده و بدون پيرايه، با فشار در داخل خُنب قرار مى ‏دهند و يا اينكه آن را با شيره‏اى كه قبلاً از ميوه خرما گرفته ‏اند و كَنجد و پوچينك، در داخل خُنب قرار مى ‏دهند. اين نوع خرما بسيار مرغوب است و معمولاً خرماى مضافتى را بدين صورت نگاهدارى مى ‏كنند.

خرماى هينزكى: هينزك همان پوست بز است كه چربى آن را كنار ميزنند و آن را نمك سود و دبّاغى كرده و خشك مى ‏كنند و معمولاً خرماى مضافتى را كه قبلاً با پا له كرده ‏اند، در داخل آن قرار مى ‏دهند اين نوع خرما نيز مرغوب است.

خرماى حَلَبى: در اين روش خرماى مضافتى يا انواع ديگر را بدون اينكه له كنند، در داخل حلب مى ‏چينند.

لَده: خوشه مضافتى را قبل از آنكه بطور صد درصد برسد، از درخت مى‏برند، هر دانه را نصف كرده و هسته آن را بيرون مى ‏آورند. آنگاه ريسمانى را از داخل سوراخ ميوه ‏ها عبور داده و آنها را به برج خانه ها آويزان مى ‏كنند تا خشك شوند و بعداً آنها را مصرف مى‏كنند.

كَتُّك: مثل لده است با اين تفاوت كه ميوه مضافتى را بصورت طولى مى ‏برند و هسته‏ اش را بيرون نمى ‏آورند و آنها را روى حصيرى، در معرض تابش خورشيد قرار مى ‏دهند. و بعد از خشك شدن مى ‏خورند.

هارگ: خوشه مضافتى را قبل از رسيدن كامل، از درخت مى ‏برند، ميوه را از خوشه جدا كرده و در داخل ديگ بزرگى مى ‏جوشانند بعد از پخته شدن آنها را در معرض خورشيد مى‏گذارند تا كاملاً خشك شوند. معمولاً هارگها را در زمستان مى ‏خورند.

چانگال: ابتدا نان ضخيم و قطورى را بصورت نيمه پخته درست مى ‏كنند كه بى ‏نمك است سپس خرما را آنقدر با دست مى ‏مالند تا خوب نرم شود. آنگاه نان گرم را روى خرماى نرم شده مى ‏گذارند و با دست نان و خرما را بطور كامل با هم مخلوط مى ‏كنند و مقدارى روغن را با ازگند سرخ كرده و با خرما مخلوط مى ‏كنند كه غذاى بسيار لذيدى درست مى‏شود.

شيرگ: كه از جوشاندن طولاني مدت خرماي رسيده بدست مي آيد واز آن حلواي محلي نيز درست مي كنند و به جاي مربا از آن هم استفاده مي كنند.

 

ب:  انواع نان

 

لواش: نان نازكى است كه درتنور پخته مى‏شود. بلوچها به تنور (ترون) مى ‏گويند.

خمير: مثل نان لواش است با اين تفاوت كه اندكى ضخيم تر بوده و در تنور پخته مى ‏شود و معمولاً ترش است.

سِيسِرك: نانى است كه روى تابه آهنى پخته مى‏شود و چانگال را با آن درست مى ‏كنند.

پُرانى: اين نان معمولاً اختصاص به كسانى دارد كه در نقطه معيّنى ساكن نيستند و داراى تنور نمى ‏باشند طرز پخت آن بدين طريق است كه ابتدا روى يك زمين شنى، آتش را روشن مى‏كنندو بعد از اينكه شن ها داغ شدند، اخگرها را كنارى نهاده و خمير را روى شنها قرار داده و روى آنرا با شنهاى داغ مى ‏پوشانند و تقريباً بعد از نيم ساعت، خمير را بيرون مى‏آورند.

هَلَكارى: خمير را به چانه‏ هاى كوچك تقسيم كرده و آن را با غلطك مخصوصى بنام »بِيلَد« نازك مى ‏كنند، آنگاه روغن را در داخل يك ديگ كوچك سرخ كرده و چانه ها را در داخل آن قرار مى‏دهند. معمولاً نان خوشمزه ‏اى است.

دوتينّى: طرز پخت آن بدين صورت است كه دو چانه را بطور جداگانه پهن كرده و روى هر كدام را روغن مى‏ مالند. آنگاه هر دو را روى هم نهاده، پهن مى ‏كنند و روى تابه‏اى كه مقدارى روغن روى آن ماليده ‏اند، قرار مى ‏دهند، تا پخته شود.

تيمّوش: خمير را معمولاً به صورت آبكى در مى ‏آورند. آنگاه مقدارى از اين خمير را با دست روى تابه آهنى پهن مى ‏كنند و نان خشك و نازكى درست مى‏شود.

 

ج: برنج  يا بت: برنج را معمولاً بصورت دمى درست مى ‏كنند و آنرا با آبگوشت يا ماهى يا حبوبات مى ‏خورند.

د : انواع خورشت يا واداپ يا نارشت : كه معمولاً از عدس - لوبيا - ماش - باقلا و ... تهيه مى ‏شوند. همچنين نان را در داخل شير تريد كرده مى ‏خورند. آبگوشت نيز درست مى ‏كنند.

ه : تباهيگ : طرز درست كردن آن بدين صورت است كه پس از ذبح گوسفند يا بز، گوشت آنرا به تكه هاى نسبتاً بزرگى تقسيم مى‏كنند و گوشت اين تكه‏ها را به صورت نازك در مى ‏آورند سپس در لابه لاى اين گوشتها انار و نمك سائيده شده مى ‏مالند و در معرض خورشيد قرار مى ‏دهند تا خشك شوند. تباهيگ معمولاً غذاى بسيار خوشمزه ‏اى است.

و : انواع ترشيجات : ترشى ليمو كه در لهجه محلى به آن «حرّام» مى‏گويند و ترشى اَنبه كه در لهجه محلى به آن «چتنى» مى ‏گويند و ساير ترشيجات موجود.

ز : جوشانده سبزيجات : در ماههاى اسفند و فروردين كه هوا نسبتاً معتدل و در اثر بارندگى ‏هاى فصلى زمين سبز شده است، انواع سبزيجات خودرو زياد است، لذا اين سبزيجات را به خانه آورده، آنها را با داس يا چاقو خرد مى ‏كنند و پس از شستشو، آنها را در ديگ با مقدارى آب مى ‏جوشانند آنگاه آب آنها را گرفته، با روغن و انار و ادويه سرخ كرده و با نان مى ‏خورند

يکشنبه 1390/8/15 11:36 بعد از ظهر

 

موسيقي بلوچستان به پنج نوع متفاوت تقسيم بندي مي‌شود:

 

1- نعت و غزل : همان موسيقي عرفاني بلوچستان است . ادوات اصلي در اين موسيقي رباب و تنبورگ مي باشد امروزه نيز استفاده مي شود در اين موسيقي اشعار عرفاني از مولانا ، حافظ ، جامي ، خسرو دهلوي ، شيخ عثمان مروندي معروف به قلندر لعل شهباز و اشعار عرفا و شعراي محلي سراوان كه اكثرا از سادات روستاهاي پير آباد و دهك هستند ، بكار مي روند از جمله خواجه مرشد ، خواجه بني بخش و سيد عبدالرئوف را با موسقي محلي  وعرفاني در ايام خاص مثلا ميلاد ائمه خصوصا نيمه شعبان در مراسم مولودي مي خوانند . يكي از نوازندگان رباب و خواننده مرشد محمد جان پير آبادي است كه از چهره اي جذاب و صدايي گيرا برخوردار است و در نوازندگي رباب استادي به تمام معنا است ، ولي به دليل اعتقادات عرفاني و مذهبي اجازه ضبط صدا و تصوير را نمي‌دهد .

 

2- صوت و نازينك : اين موسيقي عبارت است از آهنگ هاي شاد و نشاط انگيزي كه با ترانه و آواز همراه مي باشد . صوت با همراهي چند ساز كه قيچك به طور مسلم جزو آنهاست اجرا ميشود ، آهنگ هاي صوت زياد متنوع نيست و يكنواختي آشكاري از آن احساس مي شود ، اما ترانه هاي صوت متنوع است و پيرامون مفاهيم عاشقانه و زيبايي طبيعت و حكايت ازشور و نشاط عشق و جواني دارد . مفاهيم آن پر معنا و بيانگر شور و حالي است كه سروده طبع لطيف و شاعرانه بلوچ و انعكاس تخيلات زيباي وي و نيز عشق عميق به ايران ووطن را ترسيم مي كند . موسيقي صوت خود به آهنگ هاي متفاوتي تقسيم مي شود از جمله آهنگ هايي كه در مجالس رسمي و اعياد و جشن ها اجرا مي شوند ، اصطلاحاً شعر گفته مي شوند . در اين آهنگ ها مضامين ترانه ها پيرامون داستان هاي شورانگيز عشقي و فولكوريك بلوچستان مثل داستان هاني و شي مريد ، بي بگر و گراناز ، عزت و مهرك ، حمل و ماه گنج دور مي زند در اجراي شعر سه حالت مختلف معمول است : الف- دپگال ب ـ الخان ج- زهيروگ .

 

و اما آهنگ هاي نازينك بر عكس آهنگ هاي صوت از تنوع زيادي برخوردار است . نازينك به آهنگ هايي كه در مراسم عروسي نواخته مي شوند ، مي گويند ترانه هاي نازينك كه در خانه داماد خوانده ميشوند ، قد و قامت ، شجاعت و مردانگي داماد را مي ستايد و ترانه هاي نازينك كه در خانه عروس خوانده مي شوند ، زيبايي ، نجابت و شايستگي دختر را بيان مي كنند آهنگ هايي كه در هنگام استحمام داماد مي نوازند ((هلوهالو)) نام دارند و به آهنگ هايي كه در راه مي نوازند ((لارطو)) مي گويند .

 

3- موسيقي حماسي : دراصطلاح محلي موسيقي پهلواني گفته مي شود . در واقع بيان تاريخ ووقايع تاريخي و حماسي بلوچستان است . بيشتر در مجالس بزرگان قوم توسط پهلوان و همراهان اجرامي شود . ساز اصلي اين موسيقي تنبورگ است كه عمدتا خود پهلوان مي نوازد و قيچك نيز همراهي مي كند اشعار بيشتر درباره داستان هاي حماسي مثل داستان چاكر و گهرام ، دادشاه و .. هستند در اين موسيقي خواننده كه معمولا تنبورگ هم مي نوازد ، سازش رادر بغل مي گيرد و با زبان محاوره به بيان داستان مي پردازد ، اين حالت را دپگال مي گويند ، پهلوان در حين دپگال تنبورگ نمي‌زند ، بلكه ساير همكارانش كه قيچكي حتما جزو آنهاست ، آرام آرام مي نوازند . سپس آهنگ ريتميك مي شود ، خواننده تنبورگ را به صدا درمي آورد  وهمه را در هم مي ريزد و شور و حالي ايجاد ميشود . به اين حالت ((الحان )) ميگويند . پس از آن در جاهايي از شعر حماسي كه مضمون غمگيني دارد و با آوازي اندوهگين شرح ماجرا دنبال مي شود ، قيچكي با آهنگ هاي غمگين و سوزناك يعني ((زهيروك )) پهلوان را همراهي مي كند .

 

4- موسيقي درماني : كه در اصطلاح محلي به آن ((گواتي )) مي گويند . براي درمان بيماري هاي روحي بكار مي رود . بيماري باد ((گوات )) بر چند نوع است ، براي هر كدام آهنگ خاص نواخته مي شود . مهمترين آنها عبارتند از : زار ، شيك ، پري . براي تشخيص نوع گوات ، اول طي مراسمي آهنگ هاي مختلف گواتي نواخته مي شود . بسته به نوع گوات ، بيمار به يكي از آهنگ ها عكس العمل نشان داده و براي معالجه آن ، اگر از نوع زار است  وبيمار نيز مرد است ، بابا زار و اگر زن باشد ، ماما زار طي مراسمي كه اغلب با موسيقي و دعاهمراه است ، گوات را از تن بيمار بيرون مي راند  واگر از نوع ديگر باشد ، توسط خليفه گواتي كه تنبورگي در بغل دارد، ريتم آهنگ راتعيين مي كند ، سپس قيچكي  وديگر همراهانش آهنگ را دنبال مي كنند . اين آهنگ را ((مقام )) مي گويند ، البته در بعضي جاها خليفه توسط ني ريتم آهنگ را تعيين مي كند  وبقيه با دست زدن و قيچك با مقام گواتي او را همراهي مي كنند . اشعار اين موسيقي اغلب مذهبي و در مدح خدا، رسول خدا ، پيرها و شيخ ها هستند و هر كدام از مقام هاي گواتي نام مخصوص به خود دارند مانند : سيمرغ ، قلندري ، قلندر ، ياهو ، يا الا هو و … خليفه با اجراي مقام گواتي متناسب با بيماري او تا زماني كه بيمار عكس العمل نشان ندهد ادامه مي دهد . هر زمان بيمار عكس العمل نشان داد كه در اصطلاح محلي مي گويند ، بيمار ((پُر)) شده است ، نشانه بهبودي بيمار است . در اين هنگام خليفه ، باد يا همان گوات را قسم مي دهد كه از سر بيمار بيرون برود ، اگر خليفه موفق بشود ، بيمار با تكان دادن سر خود به حالت عادي برمي گردد.

 

5- موسيقي سهت : موسيقي كه توسط زيور آلات زنان بلوچ نواخته مي شود. هر چند تلفيق موسيقي بلوچستان با مراسم و سنن قومي باعث شده كه تا اين حد حفظ شود ، اما با پهناي گسترده اي كه دارد ، تقسيمات فراوان و نام ها وواژه هاي بسياري پديد آورده و همانند موسيقي ساير اقدام ايراني نشانه هاي زيادي از فرهنگ اصيل ايراني و باورهاي اسلامي دارد كه نمي تواند از نگاه هيچ پژوهشگري مخفي بماند . بنابراين با تحقيق  ومطالعه بيشتر آن به اصالت  ورموز فرهنگ پرمايه ايران پي مي بريم.

يکشنبه 1390/8/15 11:35 بعد از ظهر

موقعيت جغرافيايى : شهر ايرانشهر - خيابان فردوسى - كوچه جنب ساختمان قبلي اداره مخابرات       

قدمت: دوره معاصر

 

    مشخصات معمارى: آرامگاه فوق در سمت جنوبى حياط نزديك به ديوار قرار دارد و حصارى از آجر و سيمان به تازگى به دور آن كشيده شده است. بناى اصلى از خشت خام و گل ساخته شده و ارتفاع گنبد از سقف بنا حدود 2/5 متر است كه بوسيله گچ اندود شده و با رنگ سبز ملون شده است. بنا داراى دو درب ورودى يكى در مشرق و ديگرى در شمال، و يك پنجره در سمت جنوب مى‏باشد. در سالهاى اخير با مصالح جديد (آجر،سيمان،گچ و تيرآهن) يك اطاق در جانب غربى آرامگاه ساخته شده و به بناى اصلى متصل مى‏باشد. بر روى قبر نرده‏اى قرار داده شده است.

 

  تاريخچه صاحب آرامگاه: در ابتداي كوچه جنب اداره مخابرات سابق شهرستان ايرانشهرواقع درخيابان فردوسي تابلويى سبز رنگ توجه هر عابرى را به سوى سيدمهدى مى‏خواند صاحب آرامگاه فردى بنام سيدمحى‏الدين است كه از مردم افغانستان بوده و در زمان بهرام‏ خان حاكم بلوچستان به سال 1288 ه . ق به ايرانشهر مى‏آيد و چون درويشى بوده مورد محبت ايشان قرار مى‏گيرد و در يتيم خانه قلعه اسكان داده مى‏شود و در سال 1294 هجرى دار فانى را وداع مى‏گويد و طبق وصيت‏ اش در محل فوق دفن مى‏شود و چند سال بعد توسط بهمن‏ خان باركزايى بنايى به سبك محلى بر روى آن ساخته مى‏شود. اما امروزه اين بنا به نام سيدمهدى معروف شده و اداره امور اوقاف شهرستان ايرانشهر برآن نظارت دارد.

 

 ضمناً در صحن آرامگاه سيدمهدى سه قبر ديگر به شرح زير ديده مى‏شود كه در كنار يكديگر در سمت شمالغربى بناى اصلى قرار دارند:

 

 1- آرامگاه بهرام ‏خان باركزايى ابن‏ رستم‏ خان عموى دوست محمدخان (وفات 1299 هجرى قمرى)

يکشنبه 1390/8/15 10:53 بعد از ظهر
X