ديباچه شناخت نجف آباد
اين شهر در عهد صفويان يعني حدود 400 سال قبل پايه ريزي شده. طراح و معمار اين شهر، پيرفرزانه، معمار، رياضي دان و دانشمند زمانه مرحوم شيخ بهايي عليه الرحمه بوده است كه با معماري اصولي و مهندسي بسيار پيش رفته خيابانها و كوچه هاي شهر داراي بناهاي معيشتي، باستاني مذهبي مختلفي از قبيل مسجد سقاخانه، عصارخانه، آسياب آبي، كاروانسرا، برج كبوترخانه، حمام و ... مي باشد.
به گمان خيلي ها اماكن تاريخي و ارزشمند بايستي قدمت چندين هزار ساله داشته باشند، در غير اين صورت هيچ ارزشي ندارند.
اين مسئله را بعضي از شهروندان نيز تاييد مي كنند، به عنوان مثال اگر از آنها سئوال شود به نظر شما در شهر نجف آباد آثار ارزشمندي از پيشينيان مي شناسيد؟ نه تنها پاسخ منفي است كه مي گويند كه مي گويندمگر شهر ما تاريخي است !!! غافل از اينكه ملاك ارزشمند بودن چيزي تنها قدمت آن نيست واگر اينطور بود شهر تهران با قدمت 200 ساله اش كه داراي منازل، كاخ ها، ابنيه و عمارتهاي ارزشمند فراواني مي باشد، نبايستي اثر ارزشمندي به ثبت مي رسيد. خيلي از آثار به محض خلق، ارزشمند محسوب مي شوند. به عنوان مثال تابلوهاي نفيس استاد فرشچيان كه به محض ابداع در رديف آثار ارزشمند قرار گرفت و ثبت مي گردد.
در شهرستان نجف آباد نيز آثار ارزشمندي وجود داشته و دارد كه تعدادي از آنها ويران گرديدهو به دست فراموشي سپرده شده است و چندي هم حفظ گرديده اند.
شهرستان نجف آباد به لحاظ اينكه مردمي سخت كوش و فعال در عرصه اقتصادي داشته ابنيه تاريخي اش نيز در واقع به نوعي مربوط به مسائل معيشتي و اجتماعي مي شده و در اصل هنرشان را صرف ساختاماكن تجملي و اشرافي ننموده اند. شايد يكي از دلايل آن عرق مذهبي و دليل ديگر هم ميتواند نه چندان خوب بودن وضعيت اقتصادي آنها بوده باشد.
به جز منزل بسيار بسيار زيبا و ارزشمند كه متعلّق به يكي از خوانين نجف آباد بوده است و تخريب شده آثار باشكوه و فوق العاده گزارش نشده است. در عوض اماكن زيباي معماري و در عين حال درآمد زايي فراواني وجود داشته از قبيل:
عصارخانه ها برجهاي كبوترخانه آسيابهاي آبي حمامهاي عمومي كه در بخشهاي ديگر به طور كامل در مورد آنها بحث خواهد شد.
پيشينه
مقدمه: در دوره صفوي شهر نجف آباد با طرح شيخ بهايي و به پيشنهاد او به عنوان يك شهر جديد احداث شده است انگيزه ايجاد شهر نجف آباد چه بوده است اظهار نظرات مختلف و ابهامات گوناگون وجود دارد و مشورترين اين قول نزورات و عايدات موقوفات منطقه به وسيله كارواني از اصفهان به سوي نجف اشرف مي رفت كه پس از پيمودن 25 كيلومتر از حركت باز ايستاد و ديگر پيش نرفت شيخ بهايي چاره را در اين ديد كه با اذن شاه عباس محمولات شتران را هزينه بناي شهري كنند به نام نجف آباد وچنين شد كه اين شهر متولد شد در حاشيه اين تاريخچه قصه هايي است كه از آن مي گذريم اما نام نجف آباد مويد اين نظريات و قول ديگر اين است كه توليد و گسترش صنايع نظامي كه صنعت نجف آباد به تازگي توسط برادران شرلي به ايران آمده بود نيازمند موفقيت جغرافيايي خارج از شهر اصفهان بود و نجف آباد احداث شد تا صنعت گران اطراف آن كشور در اين شهر گرد آيند و آمادگي دفاعي صفويان توسعه طلب را از طريق ساخت انواع سلاح هاي آتشين افزايش دهند سابقه صنايع دستي ريخته گري و فزوني صنايع ريخته گري نجف آباد در حال حاضر مويد اين قول است. (لغت نامه دهخدا / نشر سازمان لغت نامه ص 357)
نقل قول: راجر سيوري در كتاب خود مي نويسد: شاه عباس و طراح اصلي شيخ بهايي با ايجاد شبكه هاي كامل آبياري و ارتباطي و بنيان نهادن شهر بازرگاني و پر رونق نجف آباد در 25 كيلومتري غرب اصفهان براي تهيه آذوقه شهر (اصفهان) زير بناي زراعي استواري براي پايتخت جديد فراهم آورد سابقه تهيه مايحتاج خوراكي اصفهاني ها مانند: گوشت و ميوه ولبنيات از نجف آباد كه اكنون نيز كم وبيش ديده مي شود مويد اين نظريات. اگر قبول كنيم كه نجف آباد هر سه نظر فوق صحيح است پندار اشتباهي نيست يعني از نجف آباد با پولها واجناس باز مانده از سفر نجف اشرف احداث شده و صنعت گران از رواياي كشور در آن گرد آمده اند و شيخ بهايي با ايجاد يك قطب كشاورزي در اطراف مناطق مسكوني به شهر را قابل سكونت وخود كفا كرده است و يا اين وصف كه بزرگترين قنات ايران در زمان شاه عباس به نام قنات زرين كمر به طول 9 فرسخ توسط ايشان 11 جوي بزرگ مي شده كه اين 11 جوي به فاصله چند صد متر از يكديگر و بصورت موازي غرب تا شرق شهر را طي مي كرد و باغهاي محاط به شهر را ابياري مي كرد. لازم به تذكر است شمال و جنوب شهر نجف آباد در دو طرف جاده اصلي اصفهان و خوزستان به نام 5 جوبه و 6 جوبه نجف آباد نقشه معماري و شهر سازي پيشرفته اي دارد كه گفته مي شود و نسخ اصلي آن كه توسط شيخ بهايي ترسيم شده است و در موزه شهر ليسبون پايتخت پرتغال نگهداري مي شود. نويسنده كتاب شيخ بهايي در كتاب آينده عشق ذكر كرده كه طراحي و معماري و شيوه شهر سازي نجف اباد كه بوسيله شيخ بهايي صورت گرفت نه تنها در ان زمان بي نظير بوده بلكه پس از گذشت قريب به 4 قرن همچنان مطلوب است. كوچه ها و محلات از شيوه و روش بسيار پشرفته علمي پيروي نموده به طوري كه هنوز هم رفت و امد در كوچه هاي عموماً شمالي / جنوبي و شرقي و غربي آن شهر به صورت ساده و راحت انجام مي شود. محلات طوري طراحي شده كه مشكلات رايج در شهر هاي مشابه را ندارد و اصولاً در اين شهر درگيري هاي قديمي و محله اي وجود ندارد و طراحي و معماري شهر نجف اباد بيانگر قدرت و دانش بي نظير شيخ در زمينه شهر سازي و معماري است.
موقعيت حوضه جغرافيايي نجف آباد:
منطقه نجف آباد بين طول جغرافيايي 60ً 10َ 50 و 34ً 4َ 50 و عرض جغرافيايي 46ً 7َ 32 و 21ً 16َ 32 قرار گرفته است. اين منطقه از ارتفاعات دالان كوه با ارتفاعي بالغ بر 3450 متر واقع در جنوب غربي حوضه و يا در 25/10 كيلومتري جنوب شرقي دامنه شروع شده و با جهتي شرقي به طول 81 كيلومتر تا حدود 5/21 كيلومتري غرب شهر اصفهان ادامه پيدا مي كند. شهرنجف آباد از شمال به زير حوضه علويجه , دهق و از شرق به فلاورجان، خميني شهر و اصفهان و از غرب زير حوضه فريدن و – داران و از جنوب زير حوضه لنجانات محدود مي گردد و بين دو رشته كوههاي شمالي و شمال غربي و جنوب و جنوب غربي محدود است. وسعت منطقه 4163 كيلومتر مربع است.
شهرستان نجف آباد بر گستره دشتي در محصوره فرسايش يافته پيش كوههاي داخلي زاگرس كه متعلق به دوران سوم زمين شناسي مي باشد. در جنوب خوانسار و ميمه، شمال لنجان، شرق فريدن و غرب اصفهان واقع شده است. از نظر طول و عرض جغرافيايي در51 درجه و 21دقيقه طول شرقي و 38 دقيقه و 32 درجه عرض از نصف النهار گرينويچ قرار گرفته است. ارتفاع متوسط آن از سطح دريا در حدود 1655 متر مي باشد كه 82 متر از سطح اصفهان بلند تر است و حدود 635 متر از سطح كوهستاني فريدن پايين تر است.
هواشناسي نجف آباد:
هواشناسي نجف آباد بر اساس آمار 17 ساله ايستگاه در دوره 1992-2002 متوسط بارندگي ساليانه 6/150 ميليمتر و متوسط درجه حرارت ساليانه 9/14 درجه سانتي گراد است. سردترين ماه سال دي ماه و گرمترين آن تيرماه است. معمولاً بارندگي از اواخر مهر ماه شروع و تا اواخر ارديبهشت ماه تقريباً ماه تقريباً بمدت 7 ماه ادامه مي يابد. وقوع بارندگي در ساير ماههاي سال كاملاً تصادفي و اتفاقي است. بطور متوسط ساليانه حدود 96 روز احتمال وقوع يخبندان وجود دارد و روزهاي يخبندان معمولاً از آبانماه شروع و تا اواخر اسفند ماه ادامه دارد و بدين ترتيب حدود7 ماه از سال احتمال وقوع يخبندان وجود دارد.
ويژگي هاي طبيعي، آب و هوا:
بر اساس تقسيم بندي گوسن منطقه نجف آباد در اقليم بندي نيمه بياباني شديد قرار گرفته كه هر چه بطرف غرب پيش برويم به اقليم نيمه بياباني ضعيف تغيير مي يابد. تقسيم بندي اقليمي نجف آباد را درمنطقه خشك بسيار گرم با تابستانهاي خشك قرار داده است كه بتدريج و با حركت به سمت غرب به اقليم نيمه خشك گرم با تابستانهاي خشك قرار مي گيرد. دو رشته كوهي كه حوضه مورد نظر را در بر گرفته است جز پيش كوههاي داخلي زاگرس مي باشد و اكثر ارتفاعات حوضه را تشكيلات آهكي كه تا سه پوشانيده است كه بطور نسبي قابليت نفوذ پزي دارد. اما در منطقه شمال غربي حوضه تشكيلات آهكي آن بدليل شدت تكنونيزاسيون داراي قابليت نفوذ پزيري مناسب تري نسبت به تشكيلات آهكي اطراف نجف آباد دارد مرتفع ترين نقطه ارتفاعي اين حوضه كوه دالان كوه با 3450 متر و پست ترين اين منطقه ارتفاعي 1610 متر در نجف آباد مي باشد.
منابع آب شهرستان نجف آباد:
شامل منابع آب سطحي و منابع آب زير زميني است عمده ترين منابع آب سطحي شهرستان رودخانه چشمه مرغاب، رودخانه خشك رود و درياچه سد زاينده رود بوده و مهمترين منابع آب زير زميني آن نيز چاهها، قناتها و چشمه ها مي باشند.
منابع اراضي:
مطالعات خاك شناسي انجام شده در شهرستان نجف اباد و نيز ارزيابي هاي منطقه را از نظر زمين شناسي تشكيلات منطقه را عمدتاً از سنگهاي آهكي زورايك و كرتاسه و تشكيلات شيب زوراسيك مي داند كه بخش عمده اي از اين منطقه را مي پوشاند.
آبهاي سطحي:
در منطقه نجف آباد كرون تنها يك رودخانه بنام مرغاب وجود دارد كه اصولاًدر فصل پر آبي داراي آب مي باشد و آب چشمه مرغاب نيز به آن اضافه مي گردد . چشمه مرغاب از منابع مهم آبي دشت كرون كه آب رودخانه مرغاب نيز از آن تامين مي شود چشمه مرغاب از جنوب روستاي قلعه ناظر از تشكيلات كارنيك سر چشمه مي گيرد و به سمت جنوب شرقي جريان مي يابد حداكثر دبي اين چشمه در سال 69 حدود 1375 نيز در ثانيه در ماه فروردين وحداقل آن 150 ليتر در ثانيه و مربوط به ماه آبان است مقدار آب چشمه مرغاب در سال 1359 معادل 36789120 متر مكعب و در سال 61-1360 معادل 19673380 متر مكعب بوده است كه اين آب به صورت بين روستاهاي پايين دست تقسيم مي گردد نظر به اينكه رودخانه مرغاب نقش حياتي در منطقه دارد تاثير آن برمنابع مجاور اغلب مورد سوال بوده و بي مناسبت نيست كه مختصري راجع به اثر رودخانه مرغاب بر ذخائر آبهاي زير زميني گفته شود رودخانه مرغاب ضمن تغذيه سفره آب زير زميني بدليل قابليت نفوذ بسترش تاثير مستقيمي بر روي قنوات موجود درحريم و حواشي رودخانه داشته و از همين جهت رودخانه مذكور شرايط تشكيل پر آب ترين قنوات دشت را فراهم كرده است كه از جمله مي توان قنات زرين نجف آباد و قنات علي آباد سوران و قنات شاه رانام برد. اين رودخانه ازمحله چشمه تا شرق قريه هومان در واقعي كه آب در آن وجود داشته باشد باعث تغذيه سفره آب زير زميني شده و ازاين محل به دليل بالا بودن سنگ و ضخامت كم آبرفت رودخانه زهكش را انجام مي دهد و اين سلسله در نزديكي خميران به وضوح ديده مي شود.
آبهاي زير زميني:
وضع ذخيره آب زير زميني و هچنين ضخامت آبرفت در منطقه نجف آباد در نقاط مختلف متفاوت بوده و از لحاظ ابدهي حفره اب زير زميني تغييرات فاحشي دارد. بيشتر منطقه نجف اباد را مارفهاي اليگو سيوسن و در بعضي نقاط شيب هاي كرتاسه فوقاني تشكيل داده است و آبرفتي كه بر روي اين تشكيلات قرار گرفته است از نظر ضخامت و نسبت به نفوذ پذيري در نقاط مختلف شهرستان كاملاً متفاوت است. از شهر نجف اباد بطرف غرب تا حدود ملك آباد و جلال آبادضخامت آبرفت نسبتاً كم و در حدود 50 متر است. دانه ريز بودن و وجود رس فراوان در ابرفت اين منطقه باعث كمبود اب گرديده است ولي حاشيه شمالي كوه جلال اباد، آبرفتهاي دانه درشت بصورت نوارباريكي در اثر رسوبگذاري سيلهاي قديمي بوجود آمده است داراي آبرفتي نسبتاً خوب است و از لحاظ كيفيت شيميايي آب اين منطقه براي شرب و كشاورزي مناسب مي باشد. در تيران و نواحي اطراف آن ضخامت آبرفت زياد بوده و طبق گزارش ژئو فيزيك در حدود 20 متر مي باشد اين آبرفت نيز از شن و رس متراكم و كم تشكيل شده است فقط در بعضي نقاط كه ابرفتها بوسيله سيلابهاي قديمي شسته شده و رسوبگذاري بود. اين سيلابها در ناور نازكي از جنوب تيران بطرف شرق تشكيل لايه اي نسبتاً آبداري را داده اند كه وضع بادهي اين لايه ها نسبت به اطراف مناسب تر است و هر قدر از دره به طرف غرب پيش روي نمائيم به ضخامت آبرفت افزوده مي گردد وضع سفره آبدار مناسب تر مي شود. بر اساس آمار امور مطالعات آبهاي زير زميني سازمان منطقه اصفهان در سال 1381 در دشت نجف آباد تعداد 140 رشته قنات وجود داشته است كه حداكثر آبدهي آنها برابر 25 ليتر در ثانيه و حداقل آن برابر با كمتر از يك ليتر در ثانيه است در اين دشت نجف آباد برداشتهاي بي رويه از چاهاي زير زميني و حفر چاههاي غير مجازموجب كمبود شديد ابهاي زير زميني گرديده و خصوصاً از سال 59 به بعد هر سال به شدت با افت سطح آبهاي زير زميني مواجه بوده است در حال حاضر به دليل وضعيت هيدرولوژيكي منطقه هيچگونه راه حل درون حوضه اي وجود ندارد. علي رغم افت شديد سطح آب زير زميني در سالهاي پيشين آمار سالهاي 81-80 نشان مي دهد كه تغييرات سطح آب زير زميني اين دشت مثبت و در حدود يك تا دو متر بوده است ميزان كل تخليه از قناتهاي اين دشت در سال 81-80 برابر 83677 هزار متر مكعب بوده است تعداد كل چاههاي عميق دشت نجف اباد 854 حلقه است كه ميزان كل تخليه سالانه آب از انها در حدود 242250 هزار متر مكعب در سال از چاهاي زير زميني را تخليه مي كنند. اين دشت يك دهنه چشمه مهم (چشمه مرغاب)و 9 دهنه چشمه ديگر است كه سالانه بر روي هم حدود 49360هزار متر مكعب آبدهي دارند.
آب و هوا و فعاليتهاي انساني:
بين عوامل طبيعي آب و هوا نقش بسيار مهمي در فعاليتهاي انساني در زمين دارد بطوريكه هيچ نژاد, دسته و گروهي را امكان گريز از تاثيرات شگرف و عميق آن نيست و همواره در خشكي و دريا در جلگه و كوهستان ميان مردم اثر ژرف و دير پايي دارد. مي دانيم كه شرايط آب و هوايي، عوامل موثر در زيست گياهي را كاملاً در اختيار خود گرفته است و در مقياس جهاني و سياره اي بررسي و مطالعه تاثيرات آب و هوا نمايشگر اين واقعيت است كه انسان كدام نواحي را بايد جهت توليد محصولات زراعي و زندگي خويش انتخاب كند و چه شرايطي را براي ادامه حيات فراهم كند و به كشت و بهره برداري چه نوع محصولاتي بپردازد. چه نوع غذاهايي را از راه كشاورزي توليد و به مصرف برساند و اينكه شبكه راههاي محيط جغرافيايي او چه مشخصاتي بايد داشته باشد. اصولاً عامل آب و هوا تاثير مستقيم در بنيان عوامل سازنده محيطهاي جغرافيايي دارد بطوريكه تنها در انواع خاك، پوشش گياهي، پوسته زمين، آبهاي ساكن و روان موثر واقع مي شود بلكه ساخت پاره اي از چهره هاي طبيعي زمين را نيز بر عهده دارد و جالب اينجاست كه در هر نقطه از سياره زمين چهار عامل طبيعي يعني آب و هوا ، پوشش گياهي، نوع خاك، پوشش گياهي و منابع آب آن را مشخصاتي جدا از ساير نواحي مي بخشد و وحدت وتجانس ناحيه اي را به دقت تنظيم مي نمايد. گاهي خشونت آب و هوا ميليونها سال است تلاش و كوشش كشاورزان و دسته هايي انساني را در نتيجه سيلابها و خشكيها و سرما به كلي نابود مي كند و اوضاع اقتصادي را فسخ مينمايد و در چندين سال گذشته (حدوداً از 10 الي12 سال قبل) نجف آباد را نيز خشكسالي فرا گرفته است و كشاورزان منطقه خسارات جبران ناپذيري از عامل طبيعي خشكسالي متحمل شده اند.
پوشش گياهي:
دو نوع پوشش گياهي با توجه به عوامل طبيعي در اين شهرستان مي توان يافت:
1- پوشش گياهي بياباني:
اين نوع پوشش در مناطق مختلف متفاوت است و بدين شرح مي باشد: شمال، جاز سفيد، چرخك، تيغ شتري، كپ، كنگر، تيغ شكري، كرك، چرخار، قلم قو، پرز
2-پوشش گياهي كه در جوار آبها مي باشد:
مانند گياهان كنار شهر مثل: مُرغ و چمن و همچنين قابل ذكر است منطقه بين علويجه و دهق داراي پوشش گياهي ضعيف بوده كه حدود 5 تا 7 درصد از سطح خاك را پوشانده است و از گونه هاي مهم آن مي توان از آرتيمزيا نام برد. وجود پوشش گياهي ضعيف در سطح شهرستان نجف آباد از جهت بارندگي كم و در برخي از مناطق نيز به علت محدوديت خاك مي باشد. رستني هاي منطقه نجف آباد از نوع رستني هايي مي باشد كه مخصوص اقيلمهاي سنگي يا ريگي مي باشد و داراي هواي خشك بوده و در ارتفاع بين 2500-1500 متر قرار دارد نمونه اين رستني ها گياهان ساقه كوتاه قارچي شكل هستند. كه داراي خار مي باشند بنام چوبك و ژيپسسوفيلا، ترئيد و اسپرس بوته اي و چندين نوع گون كتيرائي كه داراي انواع گون و گون مشهدي و گون سرخ وبوته هاي خاردار و ديگر از تيره پروانه داران و اشناس هم در مقياس پراكنده كم مي باشد.
حيات وحش شهرستان نجف آباد:
منطقه حفاظت شده قمشلو منطقهاي است كه از شمال شهر شروع و تا شمال غرب شهرستان نجفآباد (شهر دهق) ادامه دارد. اين منطقه زيستگاه گونههاي مختلفي از حيوانات وحشي ازجمله آهو، قوچ، ميش، كل، گرگ، كفتار، گونههايي از مارهاي سمي و افعي همچنين پرندگاني جون كبك، تيهو، عقاب و كركس ميباشد. اين درحالي است كه حدودا تا اوايل دهه 1360 پلنگ نيز در منطقه ميزيسته اما از آن تاريخ به بعد مشاهده نشده است.
عمده محصولات كشاورزي شهرستان نجف آباد:
1-بادام:
اين محصولات بيشترين سطح زير كشت را به خود اختصاص داده است كه حدود 1500 هكتار در انواع مختلف آن مي باشد.
2- گردو:
كه اين محصولات معمولاً كنار آبراهه ها كشت مي شود و انواع مختلفي دارد.
3- انگور:
اين نوع محصول داراي انواع مختلف بوده است و اكثر كشاورزان منطقه نسبت به توليد و پرورش آن چه در مزارع و چه در منازل خود اقداماتي بعمل آورده اند. محصول انگور در انواع مختلف خود زمان برداشت آن معمولاً فصل پائيز بوده كه از شيريني و لطافت خاصي برخوردار مي باشد.
4- انار:
كه انواعي دارد. درخت انار بيشتر در مكانهايي كشت و نگهداري مي شود كه از آب نسبتاً خوبي برخوردار مي باشند.
5- زردآلو:
اين ميوه نيز در همه مزارع شهرستان كشت نمي شود زيرا نياز به آب كافي بوده و دربرابر عدم آب استقامتي نداشته و درخت زردآلو همچون بقيه درختان نياز به آب كافي دارد.
از ديگر محصولات كشاورزي شهرستان نجف آباد مي توان هلو و انواع مختلف آن مانند بلخي و سفيد، آلوچه، آلبالو، گيلاس، گلابي، سيب، خرمالو، و به و انجير و .... رانام برد. كشتهاي جاليزي شهرستان نجف آباد مردم شهرستان نجف آباد به غير از درختان ميوه كه از آنها نامبرده شد به كشت محصولات جاليزي نيز همت مي كرده و در انواع مختلف آن مانند: سيب زميني و هويچ، زردآلو و چغندر، خيار، هندوانه، خربزه، كمبوزه، دستنبو، بادمجان، كدو، گوجه و گياهان علفي مانند سيب ترش مخصوص ترشي، شنبليله، ريحان، نعناع، ترخان، مرزه، گشنيز، تره، شاهي، تربچه و پياز و حبوبات از قبيل گندم، جو، عدس، ماش، نخود، باقلا، لوبيا و برنج فعاليت داشته و ذوق و تلاش مردم در پرورش و كشت انواع رستني ها قابل توجه است و از همين رهگذر مي باشد كه عليرغم بعضي از ناراستيها مي توان انواع كشتها را در آن يافت.
آثار ديدني شهرستان نجف آباد:
آثار ديدني شهرستان نجفآباد از جهت آثار باستاني از ابنيه قابل ملاحظهاي برخوردار نيست. آثار تاريخي عمدتاً منحصر به ساختمانهايي از دوره قاجاريه ميباشد كه از ارزش يك ابنية قابل حفاظت نيز برخوردار نيستند. با اين وجود از آثار زير كه بعضي حتي از بين رفته و اثري از آنها باقي نيست ميتوان نام برد.
1- مزرعة بلمچه:
اين مزرعه قديمي ترين واحد كشاورزي شهر بوده كه اكنون بصورت نيمه بايري درآمده و ته چينههايي با مقداري درخت و قناتي تنك آب كه از دامنه كوههاي شمالي سرچشمه گرفته از آن باقي است.
2- حمام كهنه:
اين حمام متعلق به عصر صفويه بوده در سالهاي اخير به كلي ويران و به جاي آن حمام نيمه تمامي بنا گرديده است.
3- حصار قديمي شهر نجفآباد
كه از اقدامات مهم شخ بهائي محسوب ميگردد و اكنون از آن اثري نيست.
4- قنات نجفآباد
به طول 54 كيلومتر كه آنرا نيز از كارهاي شيخ بهائي محسوب ميدارند.
5- قنات كهريز يا «سندلگبر»:
كه سابقه آنرا به پيش از بناي شهر نجفآباد ميرسانند.
6- كاروانسراي حسنيجه:
اين كاروانسرا در كنار روستاي حسنيجه به ابعاد 03/50*30/58 بنا گرديده است كه امروز به حالت نيمه ويرانهاي درآمده و صورت آغل احشام بخود گرفته است.
7- قلعه سنگي علويجه:
اين قلعه در دامنه گردنهاي به ارتفاع 1900 متر بنا شده است با ابعادي كه برابر 5/44*5/42 متر ميباشد. ورودي اين قلعه در قسمت جنوبي قرار دارد. با سردري كه دهانه طاق 90/4 متر و دو جرز بزرگ آن به قطر 195 سانتيمتر و عمق 210 سانتيمتر ميباشد. در سه سوي قلعه ايوانها و اطاقهاي مختلفي است كه بوسيله سالنهائي به ديوار خارجي قلعه به قطر 90 سانتيمتر ارتباط دارند. به علت اينكه طاقها نسبت به دهانهها كشيده ميباشد و ملاطها از گچ و رس هستند و ترك برداشته و ريزش برف در افزايش تركها مؤثر بوده، خرابي هايي ببار آورده است.
8- مسجد جامع دهق:
اين مسجد در حدود 800 متر مساحت دارد كه بنايش را به عهد سلجوقيان نسبت ميدهند.
9- مسجد جامع جوزدان:
در ضلع جنوب غربي مسجد، در يكي از اتاقها قبور تني چند واقع شده از جمله قبر شيخ صفيالدين شيخ ملكشاه متوفي هشتم جماديالثاني 1101 هـ.ق فارغ از آثار فوق به بناها و آثاري در بعضي نقاط مانند علويجه برميخوريم كه منسوب به زردشتيان ميباشد. همچنين ابنيهاي كه از معماري ويژه عهد قاجاري برخوردار است از آن جمله ساختماني در باغ حاجيآباد و قمشلو كرون را ميتوان نام برد.
10- برجهاي هفتگانه جوي خارون:
« ارگ شيخ بهايي » اين برجها جزء آثار نادر كشور ميباشد و همانند اين برجها را تنها در شهر تبريز ميتوان ديد و خوشبختانه اين اثر با همت شهرداري و تني چند از ميراث دوستان شهرمان مورد عنايت قرار گرفته است و طرحهاي جالبي براي احيا اين برجها در دست اجرا مي باشد.
گذشته از ابنيه تاريخي مذكور، زيارتگاههاي گوناگوني در اين ناحيه قرار دارد. از آن جمله:
الف) امامزاده احمد ابن حنفيه در شهر تيران.
ب) امامزاده ساره مريم معروف به چهل دختران در روستاي جوزدان.
پ) امامزاده فاطميه در روستاي محمديه كرون.
ت) امامزاده واقع در روستاي چشمه احمدرضا كه بهمين نام شهرت دارد.
ث) امامزادهاي در ارتفاعات جنوب غربي علويجه بنام شمسالدين محمد
ح) امامزاده سراءالدين معروف به «بابا لنگر» در كوهپايههاي شمالي روستاي عسگران و بقعة پير محمد در اراضي نزديك امامزاده جوزدان كه تاريخ آن متعلق به سال 958 هـ.ق ميباشد.
چ) امامزاده عبدالله در شاهدان
ح) امامزاده در اسفيدواجان
ح) امامزاده در افجان
خ) قدمگاه كه بناي اوليه آن به زمان بنيان شهر نجفآباد باز ميگردد، در سال 1302 قسمتي از آن توسط معارف و اوقاف اصفهان به مدرسه اختصاص داده شد و در سال 1312 بكلي ويران و در تعريض فلكه و خيابان از بين رفت.
نويسنده «سفري به دربار سلطان صاحبقران» مينويسد: «... به حياط يك محوطة زيارتگاه مانند رفتيم كه جلوي در ورودي بزرگ آن زنجيرهايي آويخته بودند كه نشان ميدهد كه از آنجا، بست و محل تحصن است ... ما را در برابر سنگ گرانيت صيقلي شدهاي بردند كه جاي پايي روي آن ديده ميشد و خطوطي هم به زبان فارسي در آن حك شده بود اين محل «قدمگاه» ناميده ميشد و جاي پاي روي سنگ را متعلق به يكي از شخصيتهاي مقدس ميدانستند.
آداب و رسوم
1) مراسم ازدواج
ازدواجها اكثراً درونخويشي و در نهايت درونمحلي ميباشد. از اين نقطه نظر معمولاً از پيوند با غريبهها خودداري نموده و بر مبناي درونخويشي معتقدند كه عقد دخترعمو و پسرعمو در آسمان بسته شده است. به اين لحاظ كودكان عمو، دائي، عمه و خاله را از كودكي براي هم انتخاب مينمايند تا وقتي كه به سن بلوغ رسيدند ازدواج نمايند. شيوة معمول ازدواج تكهمسري بوده و رويه چندهمسري بسيار اندك و اصولاً چندهمسران از شخصيت مطلوبي برخوردار نيستند. شيوة مرسوم در مراسم ازدواج بدين گونه است كه پس از آنكه نزديكان داماد ـ معمولاً مادر، خواهر، خاله و عمه ـ از طريق دلاله دختري را در نظر گرفته و پسنديدند ـ دلاله به زني گفته ميشود كه از دختران دم بخت خانهها اطلاع دارد و چنانچه دختري را مناسب پسري يافت، آن را به خانوادة پسر معرفي ميكند. يا خانوادة پسر به او سفارش مينمايند كه دختري مناسب پسرشان پيدا كند. دلاله پس از مراجعة مكرر به خانة پسر و دختر و حصول مقصود دستمزد و شيريني دريافت مينمايد ـ به بهانهاي به منزل دختر ميروند ـ اصطلاحاً به دلالگي ميروند ـ تا از نزديك با او آشنا شوند. در اولين مراحل و براي آگاهي از تمايل خانواده عروس، صحبت را به گونهاي آغاز ميكنند. مثلاً از مادر دختر ميپرسند كه «ما يك مرغ داشتهايم به منزل شما نيامده» و مادر دختر چنانچه آشنائي قبلي داشته و يا تمايلي به اين پيوند داشته باشد ميگويد: «چرا، يك مرغ هست نميدانم مال شماست يا كس ديگري.» يا خانواده پسر ميگويند: ما آمدهايم كه پسرمان را به غلامي قبول كنيد» چنانچه خانواده دختر با وصلت موافق بودند در جواب يك شاخه نبات به خواستگاران داده كه به عنوان «بله گرفتن» تلقي ميگردد. بعد از خواستگاري و شيريني و بله گرفتن از طرف خانواده عروس، از طرف خانواده داماد يك شاخه نبات و يك تكه پارچه به خانة عروس فرستاده ميشود. همچنين از طرف خانواده عروس يك شاخه نبات، يك تكه پارچه يا پيراهن و مقداري آجيل به خانة داماد فرستاده ميشود. پس از ديدارهاي اوليه ريشسفيدان و مردان فاميل، جهت آشنايي و گفتگو و قرارهاي مقدماتي رسماً به منزل عروس رفته و مراسم «شيريني خورون» را انجام ميدهند و با تعيين ساعت خوب جهت «قباله برون» كه معمولاً با بگو و مگو و چانهزدنهاي مرسوم همراه است، زمان انجام عقد را تعيين ميكنند. اين مراسم با مراسم ويژه عقد كلاً در منزل عروس انجام ميگيرد. قبل از مراسم عقد، مراسم قباله برون ميباشد كه قباله عروس از طرف خانواده داماد داده ميشود، مثلاً دو دانگ خانه، نيمجريب باغ، پنج مثقال طلاي ساخته و پرداخته شده، دو من پشم و پنبه و يك جلد كلامالله مجيد. در شب عقد سفرهاي انداخته ميشود حاوي وسايلي از قبيل، حنا، صابون، گل، آيينه و شمعدان، عسل و روغن، خرماخرك، كَئلهكُله ـ يك داروي گياهي كه براي خنثي كردن طلسم و جادو نيز بكار ميرود. ابريشم و ساير وسايلي كه براي عروس و داماد خريداري شده است. در شب عقد براي بله گرفتن از عروس، پدر داماد يا خود داماد يا يكي از نزديكان سكه طلائي به عروس ميدهد كه به آن «سكه زير زبون» ميگويند. پس از انجام عقد، خانواده عروس، نزديكان و خويشان داماد را به مهماني ميخواند كه به آن «تيكه پشت آره» ميگويند. چند شب پس از عقد از طرف عروس براي داماد «جاخون» ميبرند. جاخون كه به آن «خوانچه» نيز ميگويند طبق بزرگي است كه در آن مواد خوراكي و پوشاك از قبيل چند سيني آجيل، اگردك ـ نوعي شيريني خانگي ـ حنا، صابون، آيينه و شمعدان، لباس و وسايل ديگر گذاشته ميشود. مراسم عروسي كه معمولاً شبهاي جمعه برپا ميگردد، به طور مجزا در دو خانواده عروس و داماد انجام ميشود. روز قبل از عروسي، حدود 10 نفر زن در حاليكه در يك مجمعه ـ سيني بزرگ ـ وسايلي از قبيل دو بشقاب صابون، چهار كيسه حنا، يك بشقاب نقل و يك بشقاب مايحتاج ديگر و يك شمعسوز كه در آن شمعي روشن باشد گذاشته و پارچهاي سبز روي آن انداختهاند و شخصي آنرا روي سر حمل ميكند عروس را به حمام ميبرند. خانواده داماد قبلاً به حمام رفته، مقدمات را آماده نموده چايي دَم ميكنند. پس از «حمومبرون» عروس را به خانه برده، از آن طرف داماد را نيز به حمام ميبرند. از طرف خانة عروس يك دست لباس كامل همراه با يك شاخة نبات در مجمعهاي گذاشته دستمال سبزي روي آن مياندازند، دلاك دستمال و نبات را خود برداشته و لباس را به داماد ميپوشاند. در شب عروسي، ريشسفيدان خانواده داماد، عقدنامه يا قباله را همراه با يك كلهقند به خانه عروس ميبرند و تحويل آدم معتبري كه معمولاً پدر دختر ميباشد ميدهند و از وي اجازه بردن عروس را ميگيرند. اين كله قند بعداً همراه با سيسموني اولين نوزاد عروس به خانه وي برده ميشود. پدر عروس هنگام بردن وي، مقداري وجه نقد به عنوان «مايه كيسه» به او ميدهد. و سفرهاي نان و پنير به كمر دختر بسته و او را دعا ميكند كه: نانت گرم و آبت سرد، خانهدار هزارساله باشي.» عروس را به طرف خانة داماد حركت ميدهند. قبل از رسيدن به خانة داماد بايد به پيشباز عروس بيايد وگرنه عروس را برميگردانند. صبح فرداي عروسي از طرف خانواده عروس غذائي را كه به آن «گداخته» ميگويند و از آرد خرماخرك و نارگيل و روغنحيواني و شكر و زيره پخته شده است براي داماد ميآورند و همچنين ظهر آن روز چند سيخ كباب نيز آورده ميشود. فرداي عروسي هر يك از خويشان به قدر توانائي هديهاي به عنوان «درحنجلگي» به عروس و داماد ميدهند. تا سه روز داماد در خانه ميماند و پس از آن همسالان و دوستان وي او را به محل كارش ميبرند. بعد از عروسي هر يك از خويشان عروس و داماد را به مهماني ميخوانند كه به آن «پاگشا» ميگويند. پدر عروس نيز داماد و خويشان وي را دعوت ميكند در اين مجلس داماد از خوردن خودداري ميكند و ساكت مينشيند. پدر عروس هديهاي از قبيل گوسفند يا چند كرت زمين يا درخت مشخصي مانند گردو به داماد ميدهد كه به آن «رنج دندان» ميگويند. بازيهاي مختلفي در مراسم عروسي انجام ميگيرد. مثلاً بازي چوپان و گله كه زني در حاليكه لباس چوپانان را پوشيده است و چوبي به رسم آنان بر شانه و پشت سر نهاده، چند بچه را بعنوان گوسفند جلو انداخته و مرتب و آهسته چوب را به آنان زده و اين اشعار را ميخواند.
نميچــرونم اي گله را اي بـــز شاخ شيكسه را اي ميش تــوله مرده را بره پا شيـــكـــســه را ارواح پدر صاحب گله فــردا ميرم به حنجله
2) مراسم عزا:
در هنگام احتضار شخص محتضر را رو به قبله ميخوابانند ـ پس از فوت چانة متوفي را با دستمال بسته و پلكهاي او را روي هم ميگذارند ـ قبل از حمل جنازه به گورستان حلوائي كه «حلواي پيشجنازه» معروف است پخته و در هنگام حمل در جلو تابوت تا گورستان ميبرند. پس از غسل و كفن مرده را دفن كرده و حلواي مذكور را روي قبر ميگذارند و معتقدند هر كس كه از اين حلوا بخورد، شب خواب ميت را ديده و از وضعيت آن دنيائي او با خبر ميگردد. پس از دفن از يك شب تا سه شب بر سر او قرآنخواني ميكنند. صبح روز بعد از دفن، قبل از آفتاب، چند تن از بستگان متوفي بر سر قبر او حاضر شده و به اصطلاح به وي «مژدگاني» ميدهند كه شب اول قبرش صبح شده است. اصولاً مهر و تسبيح وي را نيز زير سرش گذاشته و همراه با او به خاك ميسپارند كه شهادت بر عبادت و تقواي او بدهند. همچنين وقتي كه مرده را براي شستن به غسالخانه ميبرند، در جيب او مقداري پول يا شيريني گذاشته و بر اين باورند كه «مرده پيش مردهشورش رودربايستي دارد.» و قبل از حمل جنازه كساني كه براي تشييع ميآيند مبالغي را زير تشك متوفي ميگذارند. پس از انجام مراسم خاكسپاري، مراسم فاتحه، هفته و چهلم و سال كه معمولاً در مساجد يا سر قبر انجام ميگيرد، برپا ميشود.
3) بازي هاي بومي:
بازيهاي گوناگون در اين منطقه رواج داشت كه بعضاً با ورود و هجوم ورزشهاي وارداتي كارائي خود را از دست داده است كه در اينجا به بعضي از رايجترين آنها اشاره مينمائيم. 1- گاوجفتي 2- پلچفتك 3- شاهوزيري 4- مچولاس 5- زلبند 6- قايم جورك 7- چرسچرسي 8- الك دولك 9- شاه ابولي 10- كفش كفشي 11- نان بيار كباب ببر 12- گاگوجتل بته 13- اردك شوردك 14- يه قل دو قل 15- سنگبري يك 16- كلاغ پر گاو جفتي: اين بازي در محوطه ميدان يا محل وسيعي كه از اطراف محدود شده باشد ـ محدود به صورت قراردادي ـ انجام ميشود. هر دو نفر با هم يارگيري ميكنند. سپس دو نفر كه به حكم قرعه يا به اصطلاح «ور» گاو شدهاند دست همديگر را گرفته در محوطه به دنبال سايرين ميدوند و سعي ميكنند يكي از افراد را بگيرند. شخص دستگير شده گاو محسوب ميشود و ميبايست با يار خويش بازي را ادامه دهد. بازيكنان قبلي حق دارند تا آمدن يار گاو جديد او را مورد ضرب و شتم قرار دهند. پل چفتك: اين بازي هم بصورت جمعي و هم بصورت انفرادي صورت ميگيرد. بدين ترتيب كه دو قطعه چوب يكي به طول حدود 20 سانتيمتر بنام «پل» و ديگري به طول پنجاه سانتيمتر بنام «چفتك» تهيه مينمايند. پل را روي دو قطعه سنگ ميگذارند به گونهاي كه بتوان چفتك را زير آن قرار داد. آنگاه با چفتك، پل را به هوا پرت كرده و با همان چفتك به آن ضربه ميزنند تا دورترها به زمين بيفتد. آنگاه زننده، چفتك را كنار سنگها به زمين ميگذارد تا بازيكن يا بازيكنان ديگر پل را به آن نشانهگيري كنند. اگر به چفتك اصابت كرد، زننده اولي به «اصطلاح» سوخته است و بايد جايش را با بازيكن ديگر عوض كند. در بازيهاي جمعي نيز به اين صورت است كه چنانچه پل به چفتك اصابت كرد بار ديگر زننده كه قبلاً سوخته است «زنده» ميشود و حق دارد كه چنانچه در موارد ديگر همان بازي پل به چفتك خورد به جاي يارش به بازي ادامه دهد.
مشاهير
شهيد محمد منتظري (شهادت هفتم تير)
شهيد دكتر آيت
محمود حجتي (وزير سابق جهاد و راه و ترابري)
شهيد سرلشكر احمد كاظمي فرمانده نيروي زميني سپاه
مصطفي معين وزير سابق علوم، تحقيقات، و فناوري و نامزد رياست جمهوري
مرحوم آيت الله سيدعلي نجف آبادي
مرحوم آيت الله شيخ احمد حججي
مرحوم آيت الله شيخ عباس ايزدي
كيومرث پوراحمد كارگردان سينما و تلوزيون
ابوالقاسم پاينده مترجم قران مجيد، تاريخ طبري ، نهج الفصاحه
بهرام صادقي نويسنده نامدار معاصر
قربانعلي دري نجفآبادي وزير سابق اطلاعات و امام جمعه شهر ري
آيت الله غيوري نجف آبادي
آيت الله ابراهيم اميني (نايب رييس مجلس خبرگان)
شهرستان شاهين شهر و ميمه با وسعت 66/5409 كيلومتر مربع و با مركزيت شاهين شهر در شمال شهرستان اصفهان واقع گرديده است. اين شهرستان داراي 2 بخش ، 6 شهر و 4 دهستان مي باشد.بخشهاي اين شهرستان شامل بخش مركزي و بخش ميمه مي باشد . شهرهاي اين شهرستان شامل شهرهاي شاهين شهر ، گز ، گرگاب ، ميمه ، وزوان و لايبيد مي باشد.
همچنين اين شهرستان شامل دهستانهاي برخوار غربي، مورچه خورت ، زركان و ونداده مي باشد
. شاهين شهر پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با اجراي طرحهاي جديد شهرسازي، پذيراي مهاجران زيادي از مناطق مختلف كشور گرديده و همچنان درحال توسعه مي باشد
وضعيت آب و هوا:
اين منطقه با توجه به فاصله اي كه از رودخانه زاينده رود دارد؛ داراي آب و هوائي خشك تر از اصفهان بوده و ميزان بارندگي آن حدود 50 الي 200 ميليمتر طي ده سال متغيير بوده است. ميزان تبخيير ساليانه نيز حدود 2000 ميليمتر گزارش شده و مقدار آب نفوذي كمتر خواهد بود. جهت باد بويژه بادهاي غالب از سمت شمال بطرف جنوب و جزء بادهاي خشك مي باشد. اين بادها پس از برخورد با اراضي بدون پوشش گياهي يا با پوشش كافي با خود گرد و غبار و گاهي ذرات ماسه همراه آورده و در فرسايش زمينهاي كشاورزي بي تاثير نخواهد بود.
خاكشناسي منطقه:
خاكهاي منطقه جزء خاكهاي AZONALوZONAL(مقدار نمك در اين خاكها زياد) مي باشد.
ساختمان فيزيكي ذرات خاك منشوري و مكعبي شكل است و تمركز كريستال گچ و آهك بصورت لكه در طبقات خاك است. اين سري خاكها اكثرا اراضي نامرغوب را تشكيل داده و معمولا قابليت نفوذ آب در خاكهاي اين زمينها بسيار كم و تبخير زياد سبب شده كه املاح موجود خاك در سطح زمين تراكم يافته و زمينهاي باير و لم يزرع را بوجود آورند.
مطالعات خاكشناسي در اين مطقه نشان داده ميزان املاح موجود درخاك بتدريج از شمال غرب به طرف جنوب شرق افزايش مي يابد. قلياييت اين خاكها در حدود 8 ميباشد و ميزان شوري و قليايي در طبقات فوقاني به چشم مي خورد. از نظر بافت خاك با توجه به تغذيه و جابجايي ذرات؛ وضعيت دانه بندي تغيير كرده و باعث باقي گذاردن رسوبات در منافذ خاك مي گردد،كه اين امر موجب پايين آمدن خلل و فرج خاك و نهايتا كاهش نفوذ پذيري مي گردد. در بعضي از نقاط لايه هاي گچي فراوان ديده مي شود كه مي توان جزء زمينهاي گچي منظور نمود.
به طور كلي خاكشناسي منطقه اكثرا مخلوطي از رس با رگه هاي نازكي از شن و ماسه با قابليت نفوذ پذيري خيلي كم همراه مي باشد و آهك پراكنده و نا ظاهر در پروفيل خاك وجود دارد. در كل كلاس خاكهاي اين منطقه بيشتر 3 و 5 مي باشد
سابقه تاريخي نشان مي دهد كه سكونت گاههاي منطقه در كنار حاشيه زاينده رود و حوالي رودخانه شور طي ساليان متمادي شكل گرفته اند. و اغلب اين آباديها جزو قديمي ترين آباديهاي سنتي ايران محسوب مي شود. در كتاب جغرافيائي اصفهان كه در سال 1294 و حدود 126 سال قبل تاليف شده. در مورد توزيع آب اشاره نموده برداشت آب از زاينده رود اولش آخر بلوك ايد غميش لنجان است. لنجان 69 مادي دارد و قرايه شريك آن 181 قريه است و به قريه هاي اشترجان، دارجان، هرتامه، ديزي، ويني، بداغاباد، حسن آباد، مباركه، درچه، كلماران، فيروز آباد، كوهيچه، ملك آباد و كلمكاران اشاره شده است كه لااقل پيشه سكونت حدود 1300 سال را دارند.
برخي از سكونت گاههاي منطقه قلعه اي شكل بوده و با بررسيهاي انجام شده سابقه آن مربوط به دوره صفويه است. از برخي سنگ نوشتههاي قبور و امامزادههاي بر مي آيد كه حتي سابقه شكل گيري آنهابه قرن دوم و سوم هجري هم باز مي گردد. كتبيه تختگاه در دره شاه مربوط به آبادي بارچان حاكي از آنست كه شاهان صفوي از منطقه براي شكار و اقامت استفاده مي نموده و آبادي نهجير ( داراي قلعه تاريخي ثبت شده ) قلعه ميرزا زمان و حسن آباد قلعه بزي از جمله روستاهائي هستند كه با توجه بيه كاربرد مصالح سنگي ساخت ديوارهاي سنگي و تا اندازه اي خشكه چيني، طاق قوسي هاي بزرگ و كوچك در آنها طاق قوسي هاي بزرگ و كوچك در آنها تعلق آنها به دوره صفويه را تأييد مي نمايد. بررسيها نشان مي دهد كه عوامل متعددي در پيدايش، شكل گيري و تكوين سكونتگاههاي منطقه دخالت داشته اند از جمله:
عوامل طبيعي و ويژگيهاي جغرافيائي شامل:
آب و مظاهر آب و هوا ( باد، باران، درجه حرارت ) به شرايط اقليمي و محيط زيست شكل داده و زمين هموار و مسطح مجتمع هاي روستائي را به وجود آورده است. خاك مناسب، شرايط ويژه را براي استقرار جمعيت و فعاليت در محل هاي مناسب فراهم كرده و اراضي قابل كشت، نحوه تملك و امتيازات وابسته به مقدار زمين تحت تملك تأثير بسزائي در شكل گيري سكونتها دارد.
تركيب خاك:
تركيب خاك در برخي از امكانها، با توجه به منابعي كه به شكل معدن در زيرخاك وجود دارد موجب شكل گيري بعضي از سكونتگاهها شده است از جمله مانند حوض ماهي، ده سرخ و...
عوامل اجتماعي و فرهنگي:
عوامل جمعيتي تحت تاثير مواليد موجب افزايش تعداد خانه ها و حجيم شدن محل هاي سكونت شده و تا اندازه اي هم گروه هاي خويشاوندي شامل خانواده هاي گسترده و گروهي زمينه ايجاد مكان هائي را فراهم كرده است.
وضع كشاورزي:
با توجه به اينكه در زمينه استقرار محل سكونت، نظام كشاورزي اهميت زيادي دارد لذا مراحل مختلف رشد كشاورزي در الگوي استقرار جمعيت در مكان هاي منطقه است.
مجتمع صنعتي هفتم تير، منطقه مسكوني و صنعتي مباركه، مركز مالك اشتر، مجموعه هاي مسكوني پلي اكريل و كارخانه قند، مجتمع مسكوني محمديه و بالاخره شهرك علامه مجلسي از جمله نقاط مسكوني ايجاد شده جديد شهرستان هستند.
منبع:
mobarakeh.gov.ir
شهرستان برخوار با وسعت 77/1952 كيلومتر مربع كه از اين مقدار حدود 1863 كيلومتر مربع آن دشت و بقيه بصورت ارتفاعات است؛ در شمال اصفهان واقع شده است.
اين دشت از غرب به ارتفاعات مورچه خورت و از شمال به ارتفاعات شمالي بخش برخوار و از جنوب به اصفهان و از شرق به سگزي و كوهپايه محدود مي شود.ارتفاع آن از سطح دريا 1590 تا 1600 متر و داراي شيب ملايمي حدود 5/0 -5/1 در هزار از غرب به طرف جنوب شرقي مي باشد.
مراكز شهري و روستايي عمده تابعه آن به شرح زير است:
آذرمناباد، زمان آباد(نرمي)، امين آباد، پروانه، چاله سياه (جهاد آباد)، حاجي آباد،حبيب آباد، خورزوق، درميان، دستگرد، دولت آباد، دليگان، سين، شاهپور آباد، علي آباد، ملاعلي، كتايونچه، كربند، كمشچه، لوردچه، محمود آباد
وضعيت آب و هوا:
اين منطقه با توجه به فاصله اي كه از رودخانه زاينده رود دارد؛ داراي آب و هوائي خشك تر از اصفهان بوده و ميزان بارندگي آن حدود 50 الي 200 ميليمتر طي ده سال متغيير بوده است. ميزان تبخيير ساليانه نيز حدود 2000 ميليمتر گزارش شده و مقدار آب نفوذي كمتر خواهد بود. جهت باد بويژه بادهاي غالب از سمت شمال بطرف جنوب و جزء بادهاي خشك مي باشد. اين بادها پس از برخورد با اراضي بدون پوشش گياهي يا با پوشش كافي با خود گرد و غبار و گاهي ذرات ماسه همراه آورده و در فرسايش زمينهاي كشاورزي بي تاثير نخواهد بود. يكي از اهداف عمده ايجاد گردشگاه منطقه اي حبيب آباد با وسعت 243 هكتار د رشمال غرب آن شهر جلوگيري از حركت شنهاي روان بوده است.
خاكشناسي منطقه:
خاكهاي برخوار جزء خاكهاي AZONALوZONAL(مقدار نمك در اين خاكها زياد) مي باشد.
ساختمان فيزيكي ذرات خاك منشوري و مكعبي شكل است و تمركز كريستال گچ و آهك بصورت لكه در طبقات خاك است. اين سري خاكها اكثرا اراضي نامرغوب را تشكيل داده و معمولا قابليت نفوذ آب در خاكهاي اين زمينها بسيار كم و تبخير زياد سبب شده كه املاح موجود خاك در سطح زمين تراكم يافته و زمينهاي باير و لم يزرع را بوجود آورند.
مطالعات خاكشناسي در اين مطقه نشان داده ميزان املاح موجود درخاك بتدريج از شمال غرب به طرف جنوب شرق افزايش مي يابد. قلياييت اين خاكها در حدود 8 ميباشد و ميزان شوري و قليايي در طبقات فوقاني به چشم مي خورد. از نظر بافت خاك با توجه به تغذيه و جابجايي ذرات؛ وضعيت دانه بندي تغيير كرده و باعث باقي گذاردن رسوبات در منافذ خاك مي گردد،كه اين امر موجب پايين آمدن خلل و فرج خاك و نهايتا كاهش نفوذ پذيري مي گردد. در بعضي از نقاط لايه هاي گچي فراوان ديده مي شود كه مي توان جزء زمينهاي گچي منظور نمود.
به طور كلي خاكشناسي منطقه اكثرا مخلوطي از رس با رگه هاي نازكي از شن و ماسه با قابليت نفوذ پذيري خيلي كم همراه مي باشد و آهك پراكنده و نا ظاهر در پروفيل خاك وجود دارد. در كل كلاس خاكهاي اين منطقه بيشتر 3 و 5 مي باشد.
منابع آب:
مطالعات آبهاي زير زميني برروي دشت برخوار از سال 1343 شروع و تاكنون ادامه دارد و از سال 1346 اين منطقه به علت پايين رفتن آب زير زميني و برداشت بي رويه از نظر حفر چاه ممنوعه اعلام گرديده است و به علت كمي باران هر ساله در حال افت بوده و لازم است اين وضع مورد توجه قرار گيرد. كلا دو نوع منبع آب در اين منطقه وجود دارد كه به شرح زير است:
قنات: آنها از شمال غرب بطرف جنوب شرق مي باشد و مادر چاه بعضي از آنهاخارج از منطقه قرار گرفته كه به تدريج با كم شدن نزولات آسماني در منطقه و در نتيجه پايين افتادن سطح آب زيرزميني، تعدادي از آنها خشك شده به طوري كه تا سال 1351 تعداد آنها به پنجاه رشته رسيده است و بر اساس آخرين آمار مقدار قنوات موجود 14 رشته اعلام گرديده است.
چاههاي عميق: طبق آخرين آمار برداشت شده تعداد 713 حلقه چاه عميق تا تاريخ 1/4/82مي باشد. اين چاهها بيشتر داراي عمقي بيشتراز 150متر ميباشند.
كيفيت آبهاي زيرزميني:
از نظر كيفيت شيميايي آبهاي زير زميني منطقه داراي املاح نسبتا زياد بوده و در نقاط مختلف درصد املاح متغير است. ميزان آن از جنوب غرب و شمال غرب بطرف مركز وشرق منطقه افزايش مي يابد. بطوري كه در منتهي اليه دشت ميزان كلر موجود در آب به 6000 ميليگرم در ليتر و هدايت الكتريكي 10000 ميكروموس مي باشد و در ابتداي دشت به علت وجود سه محل تغذيه يعني دره مورچه خورت، دره نجف آباد، رودخانه زاينده رود و كانالهاي انشعابي ميزان املاح آب پايين است چنانكه ميزان كلر در حوالي دره نجف آباد حدود 250 ميليگرم در ليتر است.
بطوركلي در منطقه برخوار كيفيت آبهاي زير زميني بيشتر در كلاسهاي C 4 S1 — C4S2 — C3S1 مي باشد. منابع آبي كه در قسمت شرق واقع شده خارج از كلاسهاي فوق مي باشد.
منابع تغذيه آب منطقه:
دشت برخوار از سه جهت عمده تغذيه مي شود:
1- دره شمال غربي كه همان آب خروجي از دشت مورچه خورت مي باشد.
2- دره غربي كه شامل آب خروجي از دشت نجف آباد است.
3- جنوب كه شامل رودخانه زاينده رود و كانالهاي منشعب از آن بوده
با توجه به مطالعه نقشه تراز آبهاي زير زميني منطقه برخوار آب اين منطقه از سه جهت فوق به طرف مركز دشت جريان يافته و سپس از سمت شرق به زير حوزه كوهپايه سگزي وارد مي شود.
وضعيت كشاورزي:
مالكيت زمينهاي اين منطقه عموما به صورت خورده مالكي يعني كمتر از 2هكتار ميباشد و بدين ترتيب نمي توانند زندگي خود را از طريق كشاورزي به تنهايي تامين نمايند و مجبور هستند در مواقع بيكاري به امور غير ازكشاورزي پرداخته تا تامين شوند. يكي از عوامل مهاجرت روستائيان از ده به شهر نداشتن زمين و ساير امكانات كشاورزي ديگر مي تواند باشد؛ كه ميتوان از طريق هيئت واگذاري زمين به آنهاداده شود و آب آن را هم به هرطريق كه ممكن باشد تامين نمود و در صورت نبودن زمين و ساير امكانات افراد را نسبت به احداث واحد هاي توليدي بويژه وابسته به كشاورزي تشويق نمايد.
كمبود آب مهمترين عامل ركود كشاورزي در منطقه بوده است. تامين آب كشاورزي و آشاميدني برخوار در گذشته اغلب از طريق قنات انجام مي شده است و كشاورزان با دلگرمي بيشتري به اين امور مي پرداختند و آب آنها نسبت به چاه داراي كيفيت نسبتا بالائي بوده ولي بتدريج با كم شدن نزولات آسماني و پايين رفتن سطح آبهاي زير زميني در منطقه قنوات شروع به خشك شدن نموده و آنها را ناچارا مجبور به حفر چاه و نصب موتور پمپ جهت تامين آب كشاورزي و آشاميدني نمودند.
همچنين كشاورزان با اقدام به حفر يكسري چاههاي غير مجاز باعث كم شدن آبهاي زير زميني و در نتيجه پايين رفتن سطح آب گرديده اند. به همين علت اراضي منطقه را به سه دسته تقسيم نموده اند كه مساحت آنها براي هر يك از روستاها و شهرها به شرح زير مي باشد :
اراضي قابل استفاده :
1- اراضي زير كشت ساليانه و دائمي
2- اراضي آيش
3- اراضي باير قابل استفاده
يك سوم اراضي قابل استفاده منطقه زير كشت ساليانه و دائمي و بقيه بصورت آيش يا باير قابل استفاده نمي باشند. اين نسبت در تمام منطقه يكسان نيست و بستگي به ميزان زمين و آب دهي چاههاي حفر شده دارد.
بعد از كمبود آب كيفيت آب را هم نبايد ناديده گرفت بطوري كه در بعضي از قسمتها باندازه اي املاح آب بالا است كه باعث تخريب خاك و در نتيجه عدم امكان كشاورزي در منطقه مي گردد. بعد از آن كميت و كيفيت خاك را هم بايد در نظر گرفت يعني بالا بودن املاح خاك و در نتيجه شور بودن آن و همچنين كم بودن ضخامت خاك كشاورزي باعث شده كه در منطقه اكثرا محصولات يكساله و مقاوم به شوري كاشته شده و گياهان دائمي مانند درختان ميوه در بسياري از نقاط نتيجه خوبي ندهد.
اينك باشناخت عوامل اصلي كه در بالا بردن يا پايين آوردن سطح كشاورزي منطقه موثر مي باشند به نحوه انجام آن در برخوار مي پردازيم. كشاورزي در برخوار ابتدا مانند ساير مناطق بوسيله نفر انجام مي گرديد يعني تمام عمليات كاشت، داشت و برداشت با دست انجام مي گرفت و همچنين تقويت زمينها با كود هاي حيواني عمل مي شده كه اين كود در اين منطقه علاوه بر تقويت زمين باعث اصلاح آن و يا به عبارت ديگر باعث بالا بردن قابليت نفوذ آب و پوك شدن آن مي گردد.
با بوجود آمدن انقلاب عظيمي در علوم كشاورزي كه يكي از اثرات آن پيدايش ماشينهاي كشاورزي بود؛ ساكنان منطقه برخوار از قديمي ترين ماشين كشاورزي (تراكتور) بهره گرفته و چه بسا هزينه انجام مراحل سه گانه كاشت، داشت و برداشت را كاهش داده و عملكرد محصول كشت شده را افزايش داده است.
يكي از مشكلات كشت مكانيزه در منطقه كوچك بودن مساحت مالكيت ها درمنطقه بوده و باعث شده كه بهره دهي آن نسبت به ساير مناطق كه مالكيت ها بزرگ است كمتر باشد. اين مطلب هم ناگفته نماند كه در حال حاضر چون درآمد اكثر كشاورزان اكتفاي خريد ماشين آلات را نمي نمايد آن را به صورت ساعتي يا جريب يا روزانه كرايه مي نمايند. براي رفع اين مشكل و تشويق كشاورزان بهتر است دولت از طريق مركز خدمات روستايي اقدام به تهيه ماشين آلات نموده وبا يارانه در اختيار كشاورزان قرار دهند.
محصولات كشت شده در منطقه:
حال به محصولات كشت شده در منطقه مي پردازيم.
محصولات را ميتوان به دو دسته محصولات زميني يا زراعت و محصولات دائمي مثمر تقسيم بندي نمود.
زراعت شامل : گندم، جو، محصولات جاليزي و علوفه اي، دانه هاي روغني، چغندر قند، سيب زميني، پنبه، ذرت دانه اي مي باشد.
محصولات دائمي دائمي مثمر شامل: سيب، انگور، پسته، انار، ميوه جات هسته دار است.
سطح زير كشت محصولات زراعي شهرستان برخوار و ميمه در سال زراعي 84-83
|
موقعيت جغرافيايي
اين شهرستان قبلاً در بخش تابعه شرستان برخوار و ميمه محسوب مي شد، ولي اخيراً درتقسيم بندي جديد برخوار بعنوان يك شهرستان و به مركزيت دولت آباد قرار گرفته است. برخواركه در ابتداي اتوبان اصفهان - تهران واقع شده است، ازطرف شمال و شمال غربي به نطنز و ميمه، از طرف جنوب به شهرستان اصفهان، ازمشرق به اردستان و از مغرب به نجف آباد محدود مي باشد.
ويژگيهاي طبيعي
دشت مسطح برخوار درجهت شمال شرقي به رشته كوههاي مركزي كه در جنوب غربي اردستان قرار گرفته، ختم مي شود و داراي آب و هوايي نيمه بياباني، گرم و خشك درتابستان و سرد و خشك درزمستان مي باشد، بعلت خشكسالي هاي اخير و كمي بارندگي دچار كم آبي گرديده، بيشتر قناتها و چاههاي اين منطقه خشك شده، سطح آبهاي زيرزميني پايين رفته است. همچنين وجود طبقات نمكي و شدت تبخير مزيد بر علت گرديده و موجب شوري آبها شده است. از طرف مشرق هم بيم پيشروي كوير اردستان به قسمت اعظم اين منطقه وجود دارد، به طوري كه بعضي ازروستاهاي اطراف بعلت كم آبي و خشك شدن قناتها، خالي از سكنه گرديده، و تپه هاي ماسه اي متحرك، آباديها را احاطه كرده است. ازجمله اين آباديهامي توان روستاي رحمت آباد و سفيدآب را نام برد كه اگر از نظرتامين آب زراعي وآشاميدني وتوسعه مراتع و درختكاري و ايجاد فضاي سبز براي مبارزه باگسترش كوير، اقدامي صورت نگيرد، مختصر زمينهاي زراعتي فعلي نيز باير خواهد شد.
ويژگيهاي انساني - اين منطقه (برخوار) 5 مركزشهري و4 دهستان را دربرمي گيرد كه مجموعاً 270392جمعيت دارند.
ويژگيهاي اقتصادي
كمي بارندگي و خشك شدن قناتها و پايين رفتن سطح آبهاي زيرزميني، باعث پايين آمدن سطح زيركشت گرديده است. محصول كشاورزي اين منطقه منحصربه گندم، جو، صيفي، خربزه ،هويج و چغندر قند است. ازمحصولات درختي تعدادي درخت پسته وجود دارد، البته باطرح توسعه آبرساني ازطريق تونل سوم كوهرنگ درآينده نزديك تا حدودي مشكلات آب و آبياري برطرف خواهد شد.
صنايع كارخانه اي كه دراين منطقه واقع شده عبارت است از پالايشگاه نفت، نيروگاه برق، كارخانه هاي نساجي قدس، بهريس، بارش، شيرپاستوريزه، كارخانه سنگبري و ابزارسازي و كوره هاي آجرپزي كه اعلب توسط مردم اصفهان احداث گرديده و تا اندازه اي در وضع اقتصادي اهالي تاثيردارد.
معادن نمك حبيب آباد، گچ كمشچه و شن باقرآباد در اين منطقه از اهميت ويژه اي برخورداراست.