موزه كلمهاي يوناني است كه از موزيون (Mouseion) به معناي مجلس فرشتگان الهام گرفته است. به طور كلي موزه به مجموعهاي از آثار و اشيايي اتلاق ميشود كه در محل يا عمارتي نگهداري و در معرض نمايش گذاشته شوند . موزهها از معدود مراكز حافظ يادگاران نسل گذشته و در حقيقت فرزندان هنر و تاريخ هستند. هر يك از اشياء داخل موزه در عين بي زباني به هزار زبان سخن ميگويند زيرا اسناد معتبري از هنر، فرهنگ و تاريخ را ارايه ميدهند. هر شيئ و اثر به نمايش گذاشته شده در موزه يا نمايشگاه زبان حالي دارد و با بينندهاش ارتباط برقرار ميكند با تعمق و تفكر ميتوان زبان حال اين آثار را دريافت و از ديدگاههاي مختلف آن را بررسي نمود.يكي از مهمترين وظايف يك موزه برقرار كردن ارتباط فرهنگي بازديد كننده با شيئ به نمايش درآمده است. در حقيقت بايد كوشيد تا همان ارتباط و حسي را كه بين خالق يك اثر و خود وجود داشته به نوعي ديگر به بازديدكنندگان منتقل نمود كه اين امري دور از دسترس نيست
موزه هاي موجود در استان خوزستان شامل :
موزه شوش
هسته اوليه شهر شوش در تپه آكروپل شكل گرفت كه اكنون جزيي از مجموعه تپه هاي چهارگانه (آكروپل، آپادانا، شهر شاهي و شهر صنعتگران ) تشكيل دهنده لايه هاي تمدني شوش از هزاره پنجم پيش از ميلاد مسيح تا قرن دوازدهم بعد از ميلاد ( قرن 6 هجري قمري ) محسوب مي شود.در سال 1345 هجري شمسي ساخت موزه شوش جهت نمايش آثار بدست آمده در طول قريب 160 سال كاوشهاي باستانشناسي شوش درون باغ با صفايي با زيربناي 550 مترمربع به اتمام رسيد و بعدها با اضافه كردن 2 سالن به 4 سالن قبلي به فعاليت خود ادامه داد.
در سال 1359 با شروع جنگ تحميلي موزه تعطيل مي شود. در طي اين مدت يكبار تعمير و بطور غيررسمي به فعاليت ادامه داده ولي بعد از مدتي مجدداً تعطيل مي گردد. تعميرات كلي موزه وافزايش متراژ بنا ( اضافه شدن دو سالن جنبي ) از سال 1377 شروع شد و اينك موزه با اشياء متنوعي از هزاره پنجم پيش از ميلاد تا دوران قاجار و آجرنوشته ها در شش سالن آماده نمايش مي باشد. باغ موزه شوش نيز با مساحتي معادل 8هزار متر مربع در جوار محوطه تاريخي شوش واقع شده است كه پس از افتتاح موزه در خرداد ماه 1383 براي رفاه بيشتر بازديد كنندگان داخلي و خارجي نياز به احياي كامل داشت .
اين پروژه با اعتباري معادل يك ميليارد و دويست ميليون ريال آغاز گرديد كه در سال 86 به طور رسمي افتتاح شد و اكنون به عنوان يكي از مهمترين موزه هاي روباز كشور منصوب مي شود .
موزه هفت تپه
ساختن موزه هفت تپه در سال 1339 توسط دكتر عزت الله نگهبان آغاز و در سال 1352 پايان يافت. اين ساختمان با الهام از سبك معماري بومي، متناسب با شرايط اقليمي و با برداشتي از سبك معماري ايلامي آن دوران ساخته شده، تا محلي براي نمايش آثار بدست آمده از كاوش ها براي عموم مردم، بازديدكنندگان و علاقه مندان باشد.
نمايشگاه موزه شامل 2 بخش است. دربخش اول پوسترهاي مربوط به فعاليت هاي پژوهشي پايگاه چغازنبيل و هفت تپه نمايش داده شده و بخش دوم به اشياء بدست آمده از حفاريهاي دكتر نگهبان و حفاريهاي انجام شده اخير در محوطه هاي هفت تپه و ابوفندوا اختصاص دارد. اين اشياء از نظر تاريخي مربوط به اواسط هزاره دوم ق . م بوده و نمونه اي از آنها شامل اشياء سفالي ( تابوتهاي سفالي، خمره سفالين، گور خمره، كوزه ، تنگ هاي سفالي با كف دكمه اي )، پيكرك ها و مجسمه ها (مجسمه نوازندگان، الهه باروري )، اشياء فلزي ( پيكانهاي مفرغي، اسكنه و مغار مفرغي، دكمه هاي مفرغي)، اشياء سنگي ( تيغه هاي سنگي، هاون، پاشنه سنگي در ) گل ميخ لعابدار، آجرنوشته ها و گل نوشته ها ( مربوط به چغازنبيل و هفت تپه )، ماكت هاي مربوط به محوطه تاريخي چغازنبيل و غيره مي باشد.
موزه آبادان
موزه آبادان يكي از موزه هاي قديمي ايران است. اين موزه در سال 1338 با مجموعه آثاري از دوره ماقبل تاريخي و آثاري از دوره هاي متأخر تا دوره قاجاريه و نيز آثاري هنرمندان كارگاههاي هنرهاي سنتي افتتاح شد. در برپايي اين موزه مرحوم علي هانيبال مساعدت بسيار نمود. ساختمان موزه با الهام از معماري سنتي ايران شكل گرفته است. اين ساختمان داراي گنبد به ارتفاع 22/5 متر است كه متأثر از گنبد مقبره دانيال نبي شوش است.
موزه آبادان در يك طبقه و داراي يك تالار اصلي و دو تالار جنبي است. تالار اصلي، محل نمايش آثار دائمي موزه از جمله آثار بدست آمده از شوش ( هزاره اول ق. م ) و آثار دوره صفوي و قاجاري است همچنين آثار مردم شناسي و پوشاك سنتي مردم خوزستان نيز در بخش ديگري از موزه به نمايش گذاشته شده است.
موزه مردم شناسي دزفول
موزه مردم شناسي دزفول در حمام كرناسيون كه از بناهاي اواخر دوران زنديه واوايل قاجاريه مي باشد دائر گرديده و در محله اي با همين نام قرار دارد. معماري زيباي حمام كرناسيون براي هر بيننده اهل ذوقي چشم نواز و ديدني است. موزه از بخشهاي مختلفي تشكيل و سعي شده ويژگي هاي فرهنگي و مردم شناختي مردم دزفول به نحو زيبايي به نمايش گذاشته شود.ورودي موزه شامل نمايش يك حمام قديمي و مشاغل وابسته به آن مانند جاجيم بافي، نمدبافي، خراطي، آهنگري و مسگري و نيز نمايش يك خانه قديمي در دزفول است.كشاورزي سنتي دزفول را در ورودي گرم خانه حمام مي بينيم و در بخشهايي مباني گرمخانه نسخه هاي خطي، اسناد و مدارك مالي واشياء و زيورآلات در معرض ديد قرار دارد و در انتهاي گرمخانه نيز مراسم سنتي عروسي دزفول به نمايش گذاشته شده است.
موزه مردم شناسي بهبهان
موزه بهبهان در سال 1384 در دو بخش باستان شناسي و مردم شناسي افتتاح گرديد. موزه داراي يك تالار بزرگ و سه تالار كوچك مي باشد. در تالار بزرگ گوشه هايي از زندگي، آداب و رسوم و حرفه هاي سنتي به نمايش گذاشته شده است از قبيل مراسم عروسي، كشاورزي، عبابافي و ...
در تالار دوم گوشه اي از يك خانه سنتي نشان داده شده است. در تالار سوم اشياء مردم شناسي و زيورآلات زنانه قرار دارد و آخرين تالار شامل نسخ خطي و سكه هاي مربوط به ادوار مختلف و اشيايي از تمدن ايلام مي باشد.
گفتني است : موزه اسناد و مدارك تاريخي در آبادان و موزه منطقه اي در اهواز از جمله موزه هاي در استان خوزستان مي باشد كه در حال حاضر موزه هاي نامبرده مراحل اجرايي را سپري مي كنند .
خوزستان سرزمين چهار فصل ، مينياتور تنوع قومي در كشور است كه محل تلاقي فرهنگهاي مختلفي است كه در عين تاثير پذيري متقابل ، هريك نمود خاص خود را حفظ كرده اند. موسيقي نيز يكي از شاخصهاي معرف اين قوميتهاست كه در هر منطقه و قوميت از استان ، صورت ويژه اي دارد. در مناطق عرب نشين و در ميان قوم عرب ، موسيقي بيشتر متاثر از مقامهاي عربي و شباهت خاصي به موسيقي مقامي جنوب عراق دارد. درميان قوم بختياري موسيقي جايگاه خاصي دارد و در آيينهاي شادي و ماتم ، نوازندگان سازهاي محلي حضوري مشهود دارند. موسيقي بختياري مانند ديگر موسيقي هاي محلي از سادگي خاصي برخوردار است اما وجه تشابه و تفاوتهاي زيادي با ديگر موسيقي هاي محلي دارد. مهمتر اينكه ساختار موسيقي بختياري با موسيقي سنتي نيز تفاوت چشمگير دارد. وجه تشابه آن با ديگر موسيقي هاي محلي در سادگي نغمات و استفاده از دستگاهها و مايه هاي ايراني است و تفاوت آن از نظر نوع گويش و شيوه قرائت آوازهاست . خواننده نيز در ساختار موسيقي بختياري حائز اهميت است به طوري كه بعد از مقدمه موسيقي توسط نوازنده ، اين صداي خوش آواز است كه ساختار موسيقي را نشان داده و تكميل مي كند. گروه خواني نيز در موسيقي بختياري قابل توجه است زيرا بسياري از قطعات شاد "دواللي " توسط خواننده گروه كر اجرا مي شود و معمولا خوانندگان گروهي قطعه شعر كوچكي را مابين هر بيت يا مصرع تكرار مي كنند. به هرحال بايد اشاره كرد كه گوشه هايي نيز درموسيقي بختياري همانند گوشه اول ودوم خسروشيرين وجوددارند كه كاملا با مقامهاي موسيقي سنتي مان متفاوت است . انواع موسيقي بختياري شامل آهنگها و آوازهاي شاد دواللي ،موسيقي چپ يا عزا،موسيقي حماسي ،موسيقي تغزلي يا عاشقانه ، موسيقي گوناگون (شامل موسيقي بارش باران ،برزگري ،خرمن كوبي ،لالايي ، كوچ و...است . دهل (يك ساز كوبشي استوانه اي شكل كه با چوب خيزران نواخته مي شود)، كرنا(KARNA )،سرنا(SORNA) وني شيت (NEYSHIT )، ني هفت بند وكمانچه از سازهاي محلي مورد استفاده در موسيقي بختياري است . در زمينه موسيقي شوشتري و دزفولي (شمال استان ) نيز بايد گفت كه موسيقي اين منطقه نيز مانند موسيقي هاي محلي ايران برپايه موسيقي آوازي شكل گرفته است و نمود عيني آن را مي توان درمراسم تعزيه ، عروسي و كار ديد. شهرهاي دزفول و شوشتر به خاطر بافت فرهنگي خود كه بيشتر رنگ و بوي مذهبي درآن مشاهده مي شود نمي توانسته موسيقي سازي را به سادگي پذيرا باشد به همين دليل اساس ساختار موسيقيايي اين دو شهر را بايد درموسيقي آوازي جستجو كرد. درموسيقي اين دو منطقه بيش از 50 گوشه آوازي بوده است كه اكنون كمتر كسي تمام اين گوشه ها را به خاطر دارد.ساختار موسيقايي اين گوشه ها مبتني بر موسيقي كنوني ايران است با اندكي تغيير در اداي تزيين ها و تحريرها به گونه اي كه خوانندگان دزفول و شوشتر لهجه خاصي درخواندن آوازهاي اين منطقه دارند. اشعار آوازهاي اين منطقه اغلب مضاميني زميني دارند ولي اين اشعار ساده داراي چنان حسي است كه ناخودآگاه انسان را به سوي بزرگي معبود و عظمت عشق رهنمون مي سازد. در دوران قاجار با باز شدن پاي برخي نوازندگان دزفولي و شوشتري به تهران و فراگيري رديف موسيقي ايران ساز و موسيقي سازي وارد اين دو شهر شد. با ورود موسيقي سازي بويژه تار، نقش موسيقي و استفاده از ساز تار رنگ و رونق خاصي به موسيقي آوازي اين منطقه داد و رفت و آمد نوازندگان بزرگي از اين شهر به محافل موسيقي تهران باعث به وجودآمدن يك رپرتوار موسيقي سازي براي اين منطقه شد كه شامل قطعات چهارمضراب ، رنگ ، پيش درآمد و تصنيف مي باشند. سازهاي رايج موسيقي اين منطقه در وهله اول تار وسپس سرنا، دهل ، ني جفته و دايره است و با توجه به همسايگي اين منطقه با فرهنگهاي مجاور، بعضي از گوشه ها وقطعات دربين دو فرهنگ مجاور مانند شوشتري دزفولي وبختياري اشتراك دارند.