* تا عمر ما باشد به دنیا ما رفیقیم ، ترسم بمیرم حس کنی ما نا رفیقیم ! و.
* کار گل زار شود گر تو به بازار آئی / نرخ یوسف شکند جون تو به بازار آئی . . . داستان زندگی من قصه ایست که متن آن وجود توست ، و پایانش نبود تو . . . دل بستن مثل پرت کردن یه سنگ تو دریاست ، اما دل کندن مثل پیدا کردن همون سنگه
* زخم زندگی من توئی ! همه به زخمشون دستمال میبندن اما من به زخمم دل بستم !*
یک شب از دفتر عمرم صفحاتی خواندم ، چون به نام تو رسیدم لحظاتی ماندم ، همه دفتر عمرم ورقی بیش نبود ، همه تکرار تمنای تو بود . . .* اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام ، دوم از روی محبت به تو دارم پیام ، بی تو ای دوست گذر از جهان زندان من است ، تا تو هستی در برم زندان گلستان من است
* با هر که حرف دوستی اظهار میکنم / خوابیده دشمنیست که بیدار میکنم . . . میخوام بگم که خیلی بیستی / اهل دلی مثل بقیه نیستی !* شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
* مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
* آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من
* همه زندگی فقط ۳روزه : اومدن - بودن - رفتن . من خودم نخواستم بیام ولی خودم می خوام که باشم اونم فقط به خاطره تو وقتی هم که دیگه نباشی منم میرم
* زندگی زیباست زشتیهای آن تقصیر ماست، در مسیرش هرچه نازیباست آن تدبیر ماست! زندگی آب روانی است روان میگذرد… آنچه تقدیر من و توست همان میگذرد
* مبادا گفته باشی دوستت می دارم دلت را می بویم مبادا شعله ای در آن نهان باشد
* گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
* باز در کلبه ی عشق عکس تو مرا ابری کرد.عکس تو خنده به لب داشت ولی اشک چشم مرا جاری کرد
* اگردبیر فارسی بودم نامت را اولین غزل از صفحه کتابها می نهادم اگر دبیر جبر بودم عشق مجهول تو را بر قلب معلوم خودم بخش میکردم تا معادله محبت پدید آید اگر دبیر هندسه بودم ثابت می کردم که شعاع نگاهت چگونه از مرکز قلبم گذشت
* روز اول شوخی شوخی جدی شد شوخی ترین جدی عمرم دوست داشتن تو بود و جدی ترین شوخی عمرم از دست دادن تو
هر کی اومد پیش من یه ذره جاتو نگرفت هیچ ادایی جای اون ناز و اداتو نگرفت پیش هر نقاشی رفتم تو رو نقاشی کنه روی هر بومی زدیم رنگ چشاتو نگرفت
یه نفر برای بازدید میره به یه بیمارستان روانی .
اول مردی رو میبینه که یه گوشه ای نشسته، غم از چهرش میباره،
به دیوار تکیه داده و هرچند دقیقه آروم سرشو به دیوار میزنه و با هر ضربه ای،
زیر لب میگه: لیلا… لیلا… لیلا…لیلا… لیلا…لیلا…
مرد و همراهاش به طبقه بالا میرن.
مردی رو میبینه که توی یه جایی شبیه به قفس به غل و زنجیر بستنش
و در حالیکه سعی میکنه زنجیرها رو پاره کنه،
با خشم و غضب فریاد میزنه: لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا… لیلا…"
بازدیدکننده با تعجب میپرسه این چشه؟!!!!
دن دنیا با عینک خوشبینی صرفاً یک شعار نیست و محققان نتایج فوقالعاده آن را اثبات کردهاند. شواهد زیادی به این نکته اشاره میکند که وضعیت روحی ما تأثیر مستقیم بر روند پردازش اطلاعاتی که از طریق چشم کسب میکنیم دارد. طبق مطالعات جدیدی که در هفتهنامه آکادمی ملی علوم منتشر شده، محققان به این نتیجه رسیدهاند که افرادی که از روحیه شادی برخوردار هستند، ذهن آرامی دارند و قادرند تواناییهای ذهنی خود را افزایش دهند. البته آنها اذعان کردهاند که داشتن اینچنین روحیه شادی ممکن است منجر به اختلال حواس شود.
دکتر آدام آندرسون استاد روانشناسی دانشگاه تورنتو و نویسنده برجسته علوم و تحقیقات میگوید داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دقت و توجه فرد را تحت تأثیر قرار میدهد و میتواند میدان دید را وسیعتر کند. در یک تحقیق که توسط اساتید انجام شد، از داوطلبان خواسته شد دو نوع مسئله را بررسی کنند. برای تجربه کردن وضعیتهای مختلف، داوطلبان به موزیک شاد و غمگین گوش کردند و از آنها خواسته شد در مورد موضوعات شاد و غمگین فکر کنند. داوطلبان هنگامی که در یک موقعیت شاد قرار گرفتند بهخوبی قادر به حل کردن مسائل فکری بودند، اما به دلیل عدم تمرکز و اختلال حواس بهخوبی قادر به انجام دادن وظایفی که در آن به دقت چشم نیاز داشت نبودند.
دکتر آندرسون میگوید اگر شغلی را که انجام میدهید مستلزم خلاقیت و تمرکز فکری است به یک مکان شاد احتیاج دارید. برای مثال اگر در صدد حل کردن مشکلی هستید که موجب عصبانی شدن شما میشود برای اینکه آرامش پیدا کنید به تفریح و گردش کردن بپردازید و سپس برای حل کردن مشکل اقدام کنید.
کارشناسان می گویند یک قسمت از مغز که آمیگدال نامیده میشود، تأثیر زیادی در فعالیت ذهن دارد. آمیگدال در مقابل ترس واکنش نشان میدهد و ترس سبب میشود که فعالیت ذهنی فرد را مختل سازد. دکتر رابرت مارر روانشناس مرکز پزشکی مونیکا میگوید هنگامی که شما شاد هستید، آمیگدال کاملاً آرام است و این امر سبب میشود که فعالیت ذهنی شما بیشتر شود.
اختلال حواس به دلیل داشتن روحیه شاد
آیا تا به حال آنقدر به وجد آمدهاید که نتوانید بنشینید و بر روی پرداخت صورت حسابهای خود و یا تصحیح کردن تکالیف فرزندانتان تمرکز کنید؟ اینچنین شور و هیجانی باعث آشفتگی ذهن شما میشود.
محققان میگویند داشتن روحیه شاد دید چشم فرد را مختل میسازد و فرد بهخوبی قادر به انجام دادن وظایفی که نیاز به دقت چشم دارند نیست؛ بهخصوص اگر شغل فرد تصحیح اوراق و یا شمارش اعداد و ارقام باشد. داشتن روحیه شاد ممکن است در برخی موارد نتیجه مثبتی ندهد. برای مثال هنگامی که در یک بزرگراه رانندگی میکنید، فرض میکنیم شما به هر چیزی که در اتوبان میبینید توجه میکنید، اگر در آن زمان شما روحیه شادی داشته باشید ممکن است به تمام تابلوها و سایر چیزهای دیگر که در بزرگراه است نگاه کنید. این وضعیت گاهی مثمرثمر نیست.
دکتر دان مک آدامز، پروفسور روانشناس در دانشگاه شیکاگو معتقد است افرادی که روحیه شادی دارند توجه زیادی به محیط اطراف خود میکنند. به همین دلیل ممکن است دچار آشفتگی خاطر و یا اختلال حواس شوند.
افزایش تمرکز با داشتن چهره عبوس
در حالی که روحیه شاد و رفتارهای مثبت خلاقیت ذهنی فرد را افزایش میدهد رفتارهای منفی یک فرد میتواند به تمرکز فرد کمک کند. آندرسون میگوید بدخلقی و داشتن روحیات منفی منجر به محدود شدن میدان دید شخص میشود. این امر سبب میشود که فرد صرفاً بر روی مسائلی که موجب اضطراب و نگرانیاش میشود تمرکز کند.
دکتر آندرسون میگوید: اگر شغل شما مرتبط با محاسبات اعداد و ارقام باشد، نیازمند تمرکز و دقت بسیاری است. بهتر است که بدخلق و عبوس باشید، به این دلیل که داشتن روحیات منفی و بدخلقی میتواند میدان دید شما را محدود سازد. بدین ترتیب به اتفاقاتی که در پیرامون شما رخ میدهد، توجهی نمیکنید. برای مثال یک حسابدار باید در محاسبه اعداد و ارقام به جواب صحیح برسد. لذا شما به حسابداری که ذهنش درگیر مسائل دیگری شود و اختلال حواس داشته باشد نیاز ندارید و ترجیح میدهید که یک حسابدار عبوس و بدخلق داشته باشید.
دکتر دیوید اسپیژل، پروفسور و رئیس علوم رفتاری و روانپزشک دانشگاه علوم کالیفرنیا میگوید: عاملی که برای سلامتی ذهن مفید است این است که فرد قادر باشد بهراحتی وضعیت روحی خود را تغییر دهد. اگر به بچهها دقت کنید متوجه میشوید که آنها ذهن بسیار خلاق و فعالی دارند و قادرند بهراحتی عملیات روحی خود را تغییر دهند.
دنیا از میان پنجره کوچک
شما میتوانید دقت و تمرکز یک فرد را با پرتو نور شمع مقایسه کنید. هنگامی که فرد بدخلق و عبوس است و روحیات منفی دارد، پرتو آن نور بسیار خفیف و کم است؛ در نتیجه تمرکز او تنها محدود به یک تعداد چیزهایی که صرفاً در اطرافش قرار گرفته است میشود. بعضی افراد معتقدند که پرتو این نور با داشتن افکار مثبت وسیعتر میگردد.
مک آدامز میگوید، تحقیقات زیادی نشان میدهد که روحیه شاد و رفتارهای مثبت یک فرد منجر به وسیع کردن میدان دید او میگردد. در عین حال که روحیه شاد برای شغلهایی که نیاز به فعالیت ذهنی زیادی دارد لازم است، اما میتواند مانع انجام دادن کارهایی که نیاز به توجه و تمرکز بسیار دارد باشد.
با بدخلقی و داشتن چهره عبوس، دنیا را از میان یک پنجره میبینیم اما با داشتن روحیه شاد و رفتارهای مثبت، دنیا را از میان یک پنجره بزرگ با چشمانداز وسیعتری میبینیم.
حتی اگر نابغه نباشید، میتوانید از استراتژیهای کسانی مثل ارسطو و انیشتین، برای تقویت قدرت خلاقیت و اداره بهتر زندگیتان استفاده کنید. استراتژی مهم، شما را تشویق میکند تا به جای پروراندن فکرها و تصورات بیهوده، کارآمد و مفید فکر کنید تا راهحل مشکلاتتان را خودتان به دست آورید. «این استراتژیها، تکنیکهای رایج بین نابغههای عرصه علم، هنر و صنعت در طی تاریخ بوده است.» ـ1 به مشکلات از جوانب مختلف نگاه کنید
دیدگاههای جدیدی را انتخاب کنید که کسان دیگری از آن استفاده نمیکنند. لئوناردو داوینچی عقیده داشت که برای به دست آوردن علم در مورد یک مشکل، باید یاد بگیرید که چطور آن مشکل را به راههای مختلف بازسازی کنید.
2ـ تجسم کنید!
انیشتین وقتی به حل یک مشکل فکر میکرد، سعی میکرد تا موضوع خود را با استفاده از نمودارهای مختلف به چند طریق ممکن فرموله کند. او راهحلها را تجسم میکرد. عقیده داشت که کلمات و اعداد به آن شکل نقش مهمی در فکر کردن در مورد راهحل یک مشکل ندارند.
3ـ ایجاد کنید! یکی از ویژگیهای متمایز نابغهها، استعداد تولیدی و زایایی آنهاست. توماس ادیسون 1093 حق ثبت اختراع داشت. او با ارائه فکر و تدبیر، سودمندی وسایل اختراعی خود را تضمین میکرد. بزرگترین دانشمندان نهتنها آثار فوقالعادهای میساختند، بلکه آثار بد و به درد نخوری هم در کارنامه خود داشتهاند. آنها از شکست نمیترسیدند و آنقدر تلاش کردند تا به موفقیت دست یافتند.
4ـ ترکیبات جدید بسازید. افکار، ایدهها، تصاویر و اندیشههایتان را ترکیب کنید و دوباره ترکیب کنید و آنها را بهصورت ترکیبات مختلف درآورید، هرچند که طبیعی و مناسب نباشند. قانونهای توارث که علم جدید ژنتیک بر پایه آن قرار داده شده توسط راهب استرالیایی گریگو مندل مطرح شده که ریاضیات و بیولوژی را برای ایجاد یک علم جدید با هم ترکیب کرد.
5 ـ رابطهسازی کنید بین موضوعات نامشابه ارتباط ایجاد کنید. داوینچی قادر بود بین صدای زنگ و آب ارتباط ایجاد کند. ساموئل مورس توانست با مشاهده ایستگاههای حملونقلی توسط اسب، ایستگاههای تقویتکنندهای برای سیگنالهای تلگراف اختراع کند.
6 ـ متضاد فکر کنید فیزیکدان معروف نیلز بوهر عقیده داشت که اگر متضادها را کنار هم بیاورید، خواهید دید که افکار و اندیشهتان به مرحلهای جدید منتقل میشود. افکار معلق و مسکوت میتواند به شما برای خلق یک شکل جدید کمک کند
7ـ استعاری فکر کنید ارسطو استعاره را یکی از علامتهای نوابغ میدانست و عقیده داشت که هر فردی که ظرفیت درک شباهتهای بین دو قلمرو کاملاً مختلف باشد و بتواند آنها را به هم ربط دهد، یک نابغه است.
8ـ خود را برای شانس آماده کنید هرچه برای انجام کاری تلاش کنیم و شکست بخوریم، مشغول کاری دیگر خواهیم شد. این اولین اصل تصادف خلاقانه است. شکست زمانی میتواند سودمند باشد که ما به آن بهعنوان یک نتیجه بیحاصل فکر نکنیم. بهجای این، روند کار، مولفههای آن و طریقه تغییر آنها را تحلیل کنیم تا به نتیجه برسیم. نپرسید: «چرا من شکست خوردم؟!» بپرسید: «چه کردهام؟!